آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

کنکاش در حقیقت علم دینی در حوزه علوم انسانی/ سیاسی- اسلامی حاکی از اوضاع آشفته ای است که از نبود تسالم متفکران بر اصالت و حجیت این علوم و چگونگی انتساب آن ها به اسلام ناشی شده است. ریشه یابی این نابسامانی، پژوهشگر را به آشنایی با عواملی چون توسعه نیافتگی، ناکارآمدی، نداشتن استقلال معرفتی، انفعال و تأثیرپذیری در برابر قدرت هژمونیک علوم سکولار و پوزیتیویست غربی، غلبه ذهنیت و انتزاع گرایی، نبود امتداد اجتماعی و هرج و مرج روش شناختی سوق می دهد. اگرچه تمرکز بر یک عامل کار دشواری است، در وزان سنجش و مقارنه سازی می توان به شاخصه های ممیزه ای برای ترجیح یک عامل در شکل گیری «بحران انتساب علوم سیاسی به اسلام» رسید. تحقیق حاضر با هدف شناسایی ماهیت علوم سیاسی اسلامی به منزله یکی از محورهای مهم علوم انسانی- اسلامی براساس چارچوب نظری و روش تحلیلی «نظریه بحران» فرضیه تأثیر آشفتگی روش شناختی را در ایجاد و تعمیق بحران اصالت علوم سیاسی- اسلامی و انتساب منطقی آن ها به دین برجسته یافت و با انگیزه امدادرسانی و کمک به علوم سیاسی در حل «بحران هویت معرفتی» روش اجتهاد دینی در مستوای علوم اختراعی اسلامی مانند «علم فقه» را بهترین مرجع و الگوی روشی برای تولید علم دینی و اسلامی سازی علوم سیاسی و حل بحران انتساب می داند.

تبلیغات