«تاریخ هنر» به مثابه «تاریخ سیاسی» نقدی بر رویکرد سیاست-محور در تاریخ نگاری هنر اسلامی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
تسلط رویکرد سیاست-محور در تاریخ نگاری از اواخر قرن نوزدهم و مقارن با پیدایش رویکردهای تاریخ جدید به چالش کشیده شده است و تاریخ نگاران و فیلسوفان تاریخ در دوره ی جدید در تلاش برای به چالش کشیدن این پارادایم، الگوها و شیوه های تاریخ نگری و تاریخ نگاری بدیلی ارائه کرده اند که با عنوان «تاریخ جدید» شناخته می شود. منابع گوناگون تاریخ هنر و معماری اسلامی در طول قریب به دو سده از پیدایش این حوزه ی مطالعاتی و مشخصاً یک سده از ورود این حوزه به آکادمی و در نتیجه تولید گستره ی متنوعی از متون پیرامون میراث هنری تمدن اسلامی، سنت تاریخ نگاری مشخصی را شکل داده اند که نگارندگان آن را «سنت تاریخ نگاری هنر اسلامی» می نامند. حال اگر بر اساس پارادایم تاریخ جدید به نقد این سنت تاریخ نگاری بپردازیم به نتایج قابل توجهی دست خواهیم یافت. هدف از این پژوهش، پرده برداشتن از رویکرد سیاست-محور موجود در سنت تاریخ نگاری هنر اسلامی و نقد پارادایم تاریخ نگاری سنتی مسلط در این سنت است. رویکرد روشی انجام این پژوهش کیفی است. داده ها با استفاده از روش کتابخانه ای-اسنادی گردآوری شده و برای تحلیل داده ها از تکنیک «تحلیل مضمون» استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، منابع و متون اصلی تاریخ هنر اسلامی عمدتاً منظر روایی سیاسی را برای روایت تاریخ و سرگذشت هنرها در جوامع اسلامی به کار بسته است و در نتیجه ی آن بخش مهمی از میراث هنری تمدن اسلامی به حاشیه رانده شده است.Art History as Political History, a critique of the political approach in Islamic Art Historiography
The dominance of political approach in historiography was challenged in late 19th century and contemporary to the emergence of the new approaches in historiography. In their attempt to challenge traditional paradigm of historiography, historians presented some new models and approaches in historiography which are called “new history”. Different sources of Islamic art and architecture, after nearly two centuries of the emergence of this field of study and one year of its entrance into the academy which led into the production of many texts on the artistic heritage of Islamic civilization, has formed a specific historiographical tradition called “Islamic art historiographical tradition” by the authors of this paper. Had we criticize this historiographical tradition according to the “new history” paradigm, we would come into significant results. This research seeks to reveal the political approach in Islamic art historiography and criticize its dominant traditional historiographical paradigm. This is a qualitative study. Data are gathered from library and are analyzed with thematic analysis technique. Results show that the main sources and texts of Islamic art history had almost chosen political perspective for their historical narration of the story of art in Islamic countries and thus have marginalized great parts of the artistic heritage of Islamic civilization.