مدرنیسم نسبت انسان را با گذشته تغییر داد، انسانی که خود را حاصل فرایندی اسطوره ای و زمان را موجودیتی ازلی _ ابدی می دانست ناگاه با وجه مادی و شک برانگیز تاریخ مواجه شد، با پرسش ما از کجا آمده ایم؟ انسان مدرن گذشته را به مثابه ابژه ای در نظر می گیرد که باید مورد واکاوی قرار گیرد. از این رو او نخستین انسان تاریخی است که دست به کاوش در خود و بقایایش می زند. از این واکاوی مواد فرهنگی به دست می آیند، موزه برای نمایش این آثار ساخته می شود تا چشم مخاطبان را روی کالاهایی خاص و تمایزساز باز کند. از سوی دیگر جامعه مدرن جامعه ای به شدت مصرف گرا است. برای انسان مدرن، گذشته نیز چون دیگر چیزها به مصرف می رسد، گاه چون کالایی شان زا، گاه در شکل هویتی برساخته از پیشینه و گاه در قالب هنری؛ اما جامعه مصرفی با انبوهی از زباله هایی از گذشته که توسط باستان شناس به دست می آید مواجه است، حال این جامعه مصرفی با این دست مواد که بیشترشان شانس آن را نیز ندارند که پشت شیشه های ویترین قرار بگیرند چه خواهد کرد؟ آیا ماهیتاً این ”چیزها“ی تاریخ مند خود به زباله تبدیل نخواهد شد؟ این پرسش اصلی ترین سؤال مقاله حاضر است.