لیلا پاپلی یزدی

لیلا پاپلی یزدی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

How Bodies Reveal Inequality? Some Experiences of Theater of the Oppressed in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۹۲
“You are able to consume everything but your bodies…”. This stereotypic phrase is a very repetitive one, endorsed in most of the workshops on “body and archaeology”. The workshops, I am holding for three years is various cities of Iran are actually based on Augusto Boal’s Theater of the Oppressed and the very concept of Docile Bodies of Michael Foucault. My very goal in these series of workshops is to clarify the process of oppression for students of anthropology and social sciences using a method more than describing the theoretical dilemma. Over the last couple of years, it has been more clarified to me that over half of the youths attending the workshops have no motivation to move or present their body and voice abilities. They prefer to remain the silent audiences of an instructor’s monologue. The rate of such a desire increases in larger cities representing the increasing rate of body control. To manage Boal’s plays, I usually conduct the machine play to warm up minds but surprisingly, more I practice, more these are female participants who share their experiences of body oppression while male students remain silent. Is there any recognized pattern which shapes their exception of presenting the bodies? Are they fearful of losing their social agency towards playing new Avant-garde roles? I believe that the answer is positive. There are patterns of docile bodies which are objectively observable in the process of playing Theater of the Oppressed in Iran and mostly these patterns are gender-based. In this article, I intend to describe the body patterns derived from the workshops on Body and Archaeology in order to a better understanding of docile bodies based on acts and practices.
۲.

الگوهای جابه جایی و مهاجرت ساکنان شهرستان بم پس از زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییرات جمعیت جابه جایی جمعیت زلزله بم قوم باستان شناسی فاجعه مهاجرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۰۶
زلزله 26 دی ماه 1382 در بم تلفاتی حدود 40000 نفر و 30000 زخمی در پی داشت. در روزهای پس از فاجعه علاوه بر مرگ بیش از نیمی از ساکنان شهر، تغییرات جمعیتی دیگری مانند جابه جایی مکان زندگی و مهاجرت نیز به وقوع پیوست؛ تغییراتی که توسط پژوهشگران قوم باستان شناسی فاجعه به تناوب 6، 17 و 32 ماه پس از زلزله بررسی و مستندسازی شد. بر اساس داده های کمی و آماری این بررسی ها، الگوهای تغییرات جمعیتی و در پی آن تغییرات ساختاری، طبقات جمعیت و فرهنگی استخراج و مورد بررسی و مقایسه با الگوهای پیش از فاجعه قرار گرفت. مقاله حاضر علاوه بر ارائه اطلاعات بررسی تغییرات جمعیت پس از زلزله به ارائه راهکارهای استفاده از الگوهای آن در تفسیر مواد فرهنگی حاصل از کاوش و بررسی در زمینه باستان شناسی می پردازد. لازم به ذکر است که تغییرات جمعیتی به ویژه در شرایط بحران، تأثیر به سزایی در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی در فرایندی دراز مدت دارد و از این رو استخراج و استفاده از الگوهای قوم باستان شناسی تغییرات جمعیت ارزیابی تفاسیر زمینه مرده در شرایط غایب بودن عامل انسانی و مرده بودن زمینه را برای باستان شناسان امکان پذیر می کند. از سوی دیگر این الگوها به دلیل قابلیت آزمون در مکان ها و زمان های مختلف امکان کاربری در ستادهای بحران در جهت کاهش هزینه های کوتاه مدت فاجعه را دارند.
۳.

گذشته به مثابه کالای مصرفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جامعه مدرن کالای شأن زا ماده باستان شناختی مصرف گرایی موزه هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۰۸
مدرنیسم نسبت انسان را با گذشته تغییر داد، انسانی که خود را حاصل فرایندی اسطوره ای و زمان را موجودیتی ازلی _ ابدی می دانست ناگاه با وجه مادی و شک برانگیز تاریخ مواجه شد، با پرسش ما از کجا آمده ایم؟ انسان مدرن گذشته را به مثابه ابژه ای در نظر می گیرد که باید مورد واکاوی قرار گیرد. از این رو او نخستین انسان تاریخی است که دست به کاوش در خود و بقایایش می زند. از این واکاوی مواد فرهنگی به دست می آیند، موزه برای نمایش این آثار ساخته می شود تا چشم مخاطبان را روی کالاهایی خاص و تمایزساز باز کند. از سوی دیگر جامعه مدرن جامعه ای به شدت مصرف گرا است. برای انسان مدرن، گذشته نیز چون دیگر چیزها به مصرف می رسد، گاه چون کالایی شان زا، گاه در شکل هویتی برساخته از پیشینه و گاه در قالب هنری؛ اما جامعه مصرفی با انبوهی از زباله هایی از گذشته که توسط باستان شناس به دست می آید مواجه است، حال این جامعه مصرفی با این دست مواد که بیشترشان شانس آن را نیز ندارند که پشت شیشه های ویترین قرار بگیرند چه خواهد کرد؟ آیا ماهیتاً این ”چیزها“ی تاریخ مند خود به زباله تبدیل نخواهد شد؟ این پرسش اصلی ترین سؤال مقاله حاضر است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان