هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین مبانی روش شناختی در روان شناسی اسلامی است. بدین منظور، به منابع دست اول اسلامی، از جمله قرآن و روایات و نیز منابع فلسفی مراجعه شد و داده های مربوط به نحوه شناخت، روش های شناخت و ابزار شناخت جمع آوری گردید. داده ها به شیوه «تحلیل محتوای کیفی متون» بررسی و با مباحث روان شناختی مقایسه گردید. یافته ها نشان داد: اولاً، سه چارچوب کلی یا پارادایم اثبات گرایانه، هرمنوتیک و انتقادی بر روش شناسی موجود در روان شناسی حاکم است. ثانیاً، روش تجربی در روان شناسی معاصر برای کشف واقعیت های روانی، سیطره دارد. روش تجربی و به طور خاص روش آزمایشگاهی هر دو از اندیشه های بنیادین مادی گرایی نسبت به انسان و منحصرسازی شناخت به مجاری حسی برخاسته اند. اما از منابع اسلامی به دست می آید: 1) روش بررسی همواره تابع ماهیت موضوع است و امری دلبخواهی نیست. 2) روش های کشف واقع متنوع اند و روش تجربی تنها نسبت به یک دسته از واقعیت ها بسندگی دارد. 3) روش تجربی قابل اعتماد است و اطمینان عرفی در پی دارد و گاهی یقین آور است. 4) روش نقلی برای شناخت واقعیت های فراحسی و فراعقلی کاربرد دارد و راهی برای کشف واقع است. 5) راه شناخت واقعیت های غیرمادی، مانند ماهیت پیکره انسان عمدتاً استدلال عقلی است. 6) ابزار نهایی شناخت که بر همه روش ها سیطره دارد، عقل است. 7) ارزش مداری بر انتخاب روش ها و فنون حاکم است. 8) چارچوب یا پارادایم حاکم بر روش شناسی اسلامی «واقع گرایی عقلانی» است.