موضع مقاومت و هویت طلبانه برخی از شاهنامه سرایان متأخر در برابر سیطره هنری و فکری فردوسی یکی از رویکردهای قابل تأمل حماسه سرایان در برابر اعتبار و مقبولیت خیره کننده شاهنامه فردوسی است؛ آشوب شاهجهان آبادیِ تورانی (م1199ق)، سراینده منظومهگمنام صولت فارقی از جمله این سرایندگان مدعی است که تلاش کرده است، مقبولیت خویش را با نفی فردوسی و شاهنامه اش و توهین و استهزا به دست آورد. این پژوهش مبتنی بر رویکرد نظری بلوم در نظریه «اضطراب تأثیر» تلاش کرده است به نحوه تعامل خصمانه آشوب تورانی با فردوسی و شاهنامه بپردازد و از نتایج تحقیق برمی آید که غلبه زبان هجوآمیز و تحقیرآلود در منظومه صولت فاروقی نشانه عجز و ناتوانی سراینده در کسب مقبولیت عام و خاص و شکست در اعتباریابی و هویت مستقل در جریان شاهنامه سرایی در ایران است.