قرآن کتاب راهنمای جاودانه بشریت، به زبان وحی و به واسطه پیامبر اکرم (ص) بر جامعه انسانی نازل شد. ارشادات و تنبیهات این اثر آسمانی، در بسیاری از کتب دست نوشته بشر، شرح و توضیح شد که از آن میان، مثنوی معنوی مولانا جلال الدین، منحصر به فرد است و شاید بتوان گفت بیشترین سهم را در ترویج فرهنگ و آموزه های قرآنی و دینی داشته است. این کتاب ارزشمند را به گفته بزرگان ادب و عرفان، باید به نوعی تفسیر عرفانی قرآن کریم دانست، چرا که از دو خصلت اساسی قرآن برخوردار است: اول اینکه همانند قرآن دارای ظاهر و باطنی نهفته و چند لایه است، و دوم اینکه همچنان که در قرآن داستان ها و تمثیل ها برای عبرت آموزی بیان می شوند، مولانا نیز در مثنوی برای شرح و بسط مفاهیم، به آوردن داستان ها و حکایات متوسل می شود تا هرکس بر حسب استعداد و به قدر فهم خود از آن بهره گیرد. از زمان تألیف این کتاب گرانبها تاکنون ، مباحث و شروح بسیاری پیرامون آن به وجود آمده است که هر یک از زوایه خاصی به آن نگاه کرده اند و بعضاً به حل دشواری های موجود در راه فهم مطالب آن، همت گماشته اند، یکی از این شروح را شاه میرمحمد نوراللّه احراری دهلوی نگاشته است که در آن علاوه بر توجه به کتب شرح متقدمین و نقد و بررسی آن ها، به توضیح مشکلات بسیاری از ابیات پرداخته است که تا زمان خود او، برای محصلان این کتاب، محل سؤال بوده اند. این شرح سپس مورد استفاده و استناد شارحان دیگری از جمله ولی محمد اکبر آبادی و خواجه ایوب پارسا قرار گرفته است.