شرح و تفسیر مثنوی جلال الدین محمد مولوی سابقه ای دیرین دارد، اما نکته حائز اهمیت در شیوه شرح این تفاسیر، گرایش عرفانی آن ها در توضیح محتوایی ابیات است. در شیوه تفسیری که برای تحلیل مثنوی در این مقاله ارائه نموده ام، کوشیده ام تا حوزه معانی ابیات را در الفاظ آن محدود و مدلل سازم. در این شیوه، مبنای معنایابی شعر توجه به صنایع ادبی و آرایه های زبانی آن است. این شیوه را جهت به چالش کشاندن این پیش فرض رایج در میان مثنوی پژوهان که لفظ و صورت در برابر اندیشه بلند مولانا بی اعتبار و بی ارزش است، «تفسیر صوری» نامیده ام. در این شیوه بیش از هر چیز زبان مثنوی و شاعرانگی مولانا معیار شرح و توضیح ابیات قرار می گیرد.