از منظر زبان شناسی، شهر را می توان در حکم یک متن، شامل مجموعه ای از اجزا و ساختارهای گوناگون که فراتر از حد یک جمله، نسبت به یکدیگر در رابطه هم نشینی قرار می گیرند، نگریست. در این نوع نگاه به شهر، آنچه بسان یک زبان مشترک، رابطه نحوی و انسجام و پیوستگی اجزای شهر را برقرار می سازد، دستور زبان شهر نامیده می شود. بررسی زبان شناختی متن شهر نیازمند رجوع به شاخه ای از زبان شناسی به نام زبان شناسی متن است که قواعد زبانی مترتب بر عناصر زبانی فراتر از مرز جمله را در بر می گیرد. هر متن ادبی، از به هم پیوستن مجموعه ای از جملات به وجود می آید؛ رابطه این جملات، درست همانند اجزای متن شهر تصادفی نیست، بلکه مجموعه همه عناصر و اجزا در ارتباطی قاعده مند، کلیتی ساختمند و منسجم را به وجود آورده و پیوستاری هماهنگ مبتنی بر اصول و قواعد معین را به دست می دهد. ترکیب این جملات در شهر، هم از قواعد دستوری پیروی می کند و هم معنایی. مقاله حاضر با استفاده از اصول و قواعد زبان شناسی، به معرفی نوعی روش شناسی برای تحلیل کالبدی و محتوایی شهرپرداخته و با کاربست این روش در مطالعه محله سرتپوله شهر سنندج که یکی از مهم ترین محلات مرکز تاریخی شهر و جزو نخستین هسته های پیدایش شهر بوده، معیارهای متن بودگی آن را با استفاده از تکنیک ها و ابزارهای طراحی شهری مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده است. هدف این پژوهش، آسیب شناسی بافت این محله و دستیابی به نقاط قوت و ضعف محله سرتپوله بر اساس معیارهای متن بودگی بافت است. از این رو، آزمون متن بودگی در این محله، بر مبنای هفت معیار متن بودگی (پیوستگی، انسجام، بینامتنیت، پیام رسانی، پذیرفتگی، هدفمندی، موقعیت مداری) و با استفاده از تکنیک ها و ابزارهای طراحی شهری انجام گرفته است و در مجموع، میزان متن بودگی محله سرتپوله را به عنوان بخشی از شهر سنندج و درنسبت با کل شهر به دست می دهد. بر اساس یافته های تحقیق، محله سرتپوله به لحاظ معیارهای متن بودگی ضعیف ارزیابی می شود و این ضعف، ناشی از فرسودگی بافت و عدم توجه به ساختار محله و معیارهای متن بودگی در نوسازی های انجام شده مربوط به آن است