چیستی حقیقت انسان از دیرباز مورد توجه اندیشمندان مذاهب و مکاتب گوناگون بوده است. اما اختلاف نظرهایی در مسئله چیستی روح، به ویژه تجرد و مادیت وجود دارد که تلقی هریک از این دو، در این مسئله باهم متفاوت است. برخی از آنان وجود روح غیرمادی را پذیرفته و کاری به اثبات آن ندارند و عده ای وجود روح مادی را پذیرفته و گروه دیگر، که به آنها روان شناسان الحادی می گویند، به طور کلی روح را منکر شده اند، از این رو روان شناسی دیدگاه واحدی وجود ندارد. اما از منظر قرآن، انسان ترکیبی از جسم و روح است. روحی مجرد و موجود مستقلی که دارای حیات و از ملکوت است؛ حقیقتی واحد که دارای مراتبی است. ازآنجاکه در میان اندیشمندان، بحث تجرد یا مادیت روح محل نزاع است، بحث چیستی آن حائز اهمیت است. این نوشتار تلاش دارد تا به روش تحلیلی توصیفی، به تبیین دیدگاه مکاتب روان شناسی در مسئله روح پرداخته و آنها را با دیدگاه قرآن پژوهان مورد بررسی مقایسه قرار داده و این نتیجه حاصل شد که علم روان شناسی دیدگاه متناقضی به بعد روح دارد؛ برخی به طور کلی روح را نفی کرده اند؛بررخی معتقدند انسان دارای روح (نفس، روان وذهن) از یک سو و جسم (بدن) از سوی دیگر است.گروهی همانند قرآن پژوهان به روح، نفس و جسم اعتقاد و حتی به تجرد آن نیز ایمان دارند. بنابراین این دسته از روان شناسان با بسیاری از قرآن پژوهان دیدگاه یکسانی دارند و قائل به تجرد روح می باشند.