آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

صدرالمتألهین همچون غالب فیلسوفان مسلمان، علم ذاتی الهی به ممکنات را علم پیشین دانسته و این علم را از سنخ علم فعلی میداند، لیکن فاعلیت علم الهی در منظومه حکمت متعالیه، معنای متفاوتی نسبت به تفسیر مشهورآن دارد. دریافت این معنای متفاوت، رهین التفات به برداشت خاص ملاصدرا از نظریه تطابق عوالم است که بجای قائل بودن به «تطابق سنخی» میان عوالم علمی و عینی، بر «تطابق عینی» آنها تأکید میکند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، درصدد عرضه تبیینی دقیق از برداشت ملاصدرا درباره نظریه تطابق عوالم است، و البته لازم بذکر است که قواعد فلسفی متعددی همچون قاعده «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء» و «عینیت علم اجمالی و تفصیلی» در حکمت متعالیه، متأثر از آن هستند. آنچه دغدغه صدرالمتألهین را در جامعیت وجودی نسبت به وجودات خاصه شکل میدهد، ترسیم اشتمال وجودی وجود جمعی بحقایقی است که هرکدام همچون گوهری جامع، تمام سکنات و تحولات وجود مادون را در خود جمع نموده است؛ در چنین شرایطی، علم به این گوهر وجودی که حقیقت وجود مادون محسوب میشود، عین علم به جمیع احوال و اوضاع وجود خاص است.

تبلیغات