سید احمد غفاری

سید احمد غفاری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

بررسی تطبیقی هویت و ویژگی های شناخت از منظر ملا صدرا و روان شناسی شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: شناخت حکمت متعالیه روانشناسی شناختی تجرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۷۸
پژوهش حاضر با هدف بررسی شناخت از منظر حکمت متعالیه و روان شناسی شناختی، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، انجام شده است و پرسش اصلی اینست: شناخت در مکتب صدرایی و روان شناسی شناختی، دارای چه هویت و ویژگی های منطبق یا غیر منطبق به هم، می باشد؟ صدرا مبتنی بر نگاه انسان شناختی خاص خود و ابعاد وجودی انسان، شناخت را به حضوری و حصولی تقسیم می کند و فراتر از بُعد فیزیکال شناخت از ابعاد تجردی و غیر فیزیکال آن نیز سخن می گوید، اما در روان شناسی شناختی تنها به بعد فیزیکال شناخت اشاره شده و با استفاده از روش تجربی و متناسب با ساختارهای تجربه پذیر انسان، به تحلیل این مساله التفات شده است. حکمت متعالیه ابزار شناخت را حس، قلب، عقل و قرآن دانسته و شناخت حقیقی انسان را متاثر از اتحاد با عقل فعال و همسویی با مبادی مجرده میداند، درحالی که روان شناسی شناختی ابزار شناخت را تنها حواس پنجگانه می داند که به سیستم عصبی انسان مربوط است؛ هشیاری، توجه، حافظه زبان و تصمیم گیری را جزء مسائل مرتبط با شناخت می داند. در حکمت متعالیه خیال در عین زمینه ساز بودن برای آفرینش گری عقل، در مراحل بعد به عنوان ابزاری برای اتصال به عالم خیال به کار می رود که از ساحتی فراتر از بعد فیزیکال برخوردار است؛ اما در روان شناسی شناختی تخیل تنها یک فرایند سیستم عصبی برای به وجود آوردن تصاویر در مغز است. کلیدواژه ها: شناخت ،حکمت متعالیه، روان شناسی شناختی،تجرد
۲.

بررسی نظریه تطابق عوالم و نقش آن در تبیین رابطه وجود علمی و عینی ممکنات در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تطابق عوالم عینیت شخصی عینیت سنخی علم الهی صدرالمتألهین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۱۵۳
صدرالمتألهین همچون غالب فیلسوفان مسلمان، علم ذاتی الهی به ممکنات را علم پیشین دانسته و این علم را از سنخ علم فعلی میداند، لیکن فاعلیت علم الهی در منظومه حکمت متعالیه، معنای متفاوتی نسبت به تفسیر مشهورآن دارد. دریافت این معنای متفاوت، رهین التفات به برداشت خاص ملاصدرا از نظریه تطابق عوالم است که بجای قائل بودن به «تطابق سنخی» میان عوالم علمی و عینی، بر «تطابق عینی» آنها تأکید میکند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، درصدد عرضه تبیینی دقیق از برداشت ملاصدرا درباره نظریه تطابق عوالم است، و البته لازم بذکر است که قواعد فلسفی متعددی همچون قاعده «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء» و «عینیت علم اجمالی و تفصیلی» در حکمت متعالیه، متأثر از آن هستند. آنچه دغدغه صدرالمتألهین را در جامعیت وجودی نسبت به وجودات خاصه شکل میدهد، ترسیم اشتمال وجودی وجود جمعی بحقایقی است که هرکدام همچون گوهری جامع، تمام سکنات و تحولات وجود مادون را در خود جمع نموده است؛ در چنین شرایطی، علم به این گوهر وجودی که حقیقت وجود مادون محسوب میشود، عین علم به جمیع احوال و اوضاع وجود خاص است.
۳.

تحلیل نظریه حکایت در علم حصولی از دیدگاه استاد فیاضی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: علم حصولی حکایت حکایت بالفعل ذاتی بودن فیاضی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸ تعداد دانلود : ۴۰۰
بحث معرفت شناسانه درباره ویژگی حکایت، از مباحث بنیادین در معرفت شناسی معاصر است. معرفت شناسان مسلمان نیز در مورد ذاتی بودن و بالفعل بودن حکایت مفاهیم، دیدگاه های متفاوتی دارند. رأی مشهور معرفت شناسان مسلمان بر آن است که حکایت، ذاتیِ باب برهان، و وصف بالفعل صورت های ذهنی است. برخی دیگر بر این باورند که حکایت بالفعل تنها در مرتبه تصدیق، صادق است و حکایت تصورات و قضایا، شأنی و بالقوه است. در مقابل این دیدگاه ها، استاد فیاضی حکایت را ذاتی باب ایساغوجی و بالفعل صورت های ذهنی می داند. در این مقاله تلاش شده است با تبیین تحلیلی دیدگاه استاد فیاضی و وارسی انتقاد ها بر این دیدگاه، ابعاد جدیدی از مسئله حکایت روشن گردد. تبیین دقیق مفاهیم دخیل در فرایند حکایت در آرای این حکیم نشان می دهد نقدهای وارد بر دیدگاه ایشان، از جمله نادیده گرفتن نقش فاعل شناسا در فرایند حکایت یا عدم دلالت ادله بر مدّعا، وارد نیستند.
۴.

مقایسه گزاره بدیهی و گزاره پیشینی در مسأله توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: معرفت بدیهی پیشینی توجیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۶ تعداد دانلود : ۴۴۲
معرفت در حوزة فلسفی اسلامی و غربی، به باور صادق موجّه تعریف شده است؛ عنصر محوری توجیه، همواره مورد بحث در میان محقّقان معرفت شناس بوده است. فیلسوفان معرفت شناس مسلمان، با تکیه بر تقسیم معرفت به بداهت و نظریّت، بداهت را به عنوان گزارة پایه معرّفی نموده و مبناگروی را بر اساس ابتناء نظریّات بر بدیهیّات، طرّاحی کرده اند. مقصود از بداهت در این نوشتار، استقلال از فکر است. لیکن تقسیم معرفت به پیشینی و پسینی، نتوانسته است چنین کارآمدی را داشته باشد؛ به عبارت دیگر، در فلسفة غرب، گزارة پیشینی نتوانسته است تکیه گاه توجیهی برای گزارة پسینی باشد. مقصود از پیشینی در این نوشتار از میان تعاریف هشت گانه مذکور در مقاله، عدم وابستگی توجیه گزاره به تجربه به معنای حسّ ظاهر است.  در این مقاله، فارغ از کمبودی که در بیان معرفت شناسان غربی در این زمینه وجود دارد، نحوة توجیه مبناگرایانة گزاره های پیشینی و پسینی - با الهام از الگوی فلسفة اسلامی-  با رویکردی تحلیلی تبیین شده است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان