پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای فراشناخت بین کارکردهای اجرایی و یادگیری خودتنظیم در دانش آموزان انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی به روش تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر ماکو به تعداد 5000 نفر بود. از این جامعه، تعداد 370 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای با استفاده از فرمول اسلووین انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل آزمون های دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST)، خود تنظیمی برای یادگیری (MSLQ) و باورهای فراشناختی (MCQ) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که مسیر مستقیم از کارکردهای اجرایی به یادگیری خودتظیم، و باورهای فراشناختی، و مسیر مستقیم از باورهای فراشناختی به یادگیری خودتنظیم از نظر آماری معنی دار بودند. همچنین، کارکرد اجرایی بصورت غیرمستقیم از طریق فراشناخت به شیوه منفی یادگیری خودتنظیم را پیش بینی می کند. با توجه به نتایج می توان مطرح ساخت که کارکردهای اجرایی بطور مستقیم و همچنین به صورت غیرمستقیم از طریق فراشناخت نقش مهمی در یادگیری خودتنظیم دانش آموزان دارد.