هدف زندان، مجازات، نگهداری یا بازپروری زندانی است، که در این میان زندانیان متهم به قتل و بازپروری آن ها وضعیت متفاوتی دارند. شناخت تجربه و نگرش این افراد به زندان می تواند به سیاست گذاران کمک کند که اهداف زندان را اصلاح کرده یا تعالی بخشند. هدف پژوهش حاضر واکاوی تجربه زندان در میان 21 زندانی متهم به قتل در زندان عادل آباد شیراز است. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته و روی نمونه ای هدفمند جمع آوری و با روش تحلیل مضمونی تحلیل شدند. نتیجه تحقیق نشان داد که زندگی در بند قتل، بسیار سخت و طاقت فرساست؛ به طوری که فرد زندانی از مرحله ای به بعد، شناخت خود درباره محیط را تاحدودی از دست می دهد و دچار نوعی مسخ شدگی می شود. زندان برای قاتل، محیطی است پرمخاطره با فرهنگ خاص خود که فرصت سوزی را به وجود می آورد و فرد از داغ ننگ آن نیز دچار اضطراب است. البته قاتلانی که امید به رهایی دارند، در محیط توانمندساز زندان، با ایجاد تغییر مثبت در زندان توانسته اند در فعالیت های فرهنگی زندان مشارکت کرده و خود را تعالی بخشند. به طورکلی اینکه فرد چه تجربه ای در زندان دارد، بیشتر مبتنی بر عاملیت وی –تجارب زیسته گذشته و اهداف و آرمان هایش است- تا ساختار محدودکننده زندان؛ اگرچه نظام کنترلی زندان نیز برای همه گروه ها درک و تجربه مشترکی را دارد. با توجه به نتایج تحقیق، کم کردن فشارهای روانی زندانیان در بند قتل به خصوص زندانیان تازه وارد با ابزارهای کنترلی و نظارتی به روز و دقیق تر، جداکردن قاتلان غیرعمد از عمد، برگزاری کلاس های مشاوره به صورت ممتد و نظارت بهتر بر محیط از سوی زندان پیشنهاد می شود.