هدف: هدف این پژوهش بیان و تحلیل تجارب زیسته نویسنده اول از تحصیل در دانشگاه فرهنگیان باروش خودمردم نگاری بود. روش: این پژوهش رویکردی کیفی و پدیدارشناسانه دارد. منبع داده های پژوهش، تجارب و خاطرات یکی از دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان است که به شیوه روایت نگاری تنظیم گردید. روایت های پژوهشگر کدگذاری شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد آشنایی با حرفه معلمی از طریق خانواده، برخی معلمان، امنیت شغلی و معافیت از خدمت سربازی باعث شد سوژه مورد مطالعه به معلمی گرایش یابد. در بدو ورود، انتظاراتی که او از دانشگاه داشت برآورده نشد، زیرا دانشگاه دچار مشکلات آموزشی-رفاهی بود. باگذشت زمان و مرتفع شدن مشکلات، نگارنده نگرش مثبت تری نسبت به دانشگاه فرهنگیان پیدا کرد. او مسائل آموزشی-پژوهشی دوران تحصیل خود را ترکیبی از نقاط قوت و ضعف می داند و معتقد است کارورزی یکی از نقاط قوت دانشگاه است که با رفع پاره ای از نواقصش می تواند بهتر هم شود. به زعم او، غالباً روابط بین فردی مناسبی در دانشگاه حاکم بود ولی بعضاً برخی از نظرات مدرسان، دانشجویان را مکدر می کرد. افزون براین، نسبت به نامشخص بودن محل خدمتش، سنجه های فرم سازمان دهی و بی توجهی به گزینش انتقاداتی را وارد کرد.