زمینه و هدف: رابطه والد-کودک نقش مهمی در آسیب پذیری یا سلامت روان شناختی کودکان دارد. روش های مختلفی در مطالعات پژوهشی و بالینی برای بهبود روابط والدین با فرزندان، استفاده شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدین بر رابطه والد- کودک است . روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی والدین دانش آموزان دختر مبتلا به مشکلات رفتاری مدارس ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بود که از بین آنها، تعداد 45 والد که دارای کودک مبتلا به مشکلات رفتاری معنادار بودند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفر (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایدهی شدند. پرسشنامه رابطه والد- فرزند (پیانتا، 1994) در هر سه مرحله مطالعه و روی هر سه گروه، اجرا شد. آموزش والدگری مثبت طی 8 جلسه90 دقیقه ای، و آموزش مدیریت والدین طی 12 جلسه 90 دقیقه ای، روی افراد گروه های آزمایش اجرا شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین سه گروه در مؤلفه های رابطه والد-کودک، تفاوت معنادار وجود دارد. هر دو مداخله، بر بهبود رابطه والد-کودک مؤثر بودند (عامل نزدیکی 0/01> P , 12/01= F ؛ عامل وابستگی 0/01> P , 19/92= F ؛ و عامل تعارض 0/01> P , 37/37= F ) و اثر بخشی یکسانی بر رابطه والد-کودک داشته اند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد هر دو روش والدگری مثبت و مدیریت والدین از کارایی لازم برای بهبود رابطه والد – کودک برخوردارند، اما در روش آموزش مدیریت والدین در مرحله پیگیری، عدم هماهنگی و تعامل بین والدین در رفتار با کودک و بی انگیزگی و بی ثباتی مادران در استفاده ماهرانه و مداوم از روش های آموزشی، سبب کاهش رابطه والد-کودک شده است.