مقاله حاضر به بررسی دو مفهوم سرمایه فرهنگی بوردیو و رشد در تعالیم دینی و رابطه میان آن دو می پردازد. ازاین رو چیستی مفاهیم مذکور، باهدف درک ارتباط معانی دو اصطلاح سرمایه فرهنگی و رشد در پژوهش حاضر مدنظر می باشد.لذا در یک مطالعه اسنادی پس از مرور و تفکیک رویکردهای مختلف مفهومی در بسط نظری سرمایه فرهنگی و دسته بندی و تشریح آن ها، اصطلاح سرمایه فرهنگی و ابعاد آن در آثار بوردیو تبیین، و سپس به تبیین مفهوم رشد و تحلیل آن مبتنی بر سیاق مفهوم، و مفهوم متضاد از نگاه آموزه های دینی، و درنهایت درک رابطه معنایی آن ها پرداخته می شود. مرور پژوهش های خارجی نشان داده که مفهوم سرمایه فرهنگی در هر دوره ای، با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر جامعه، توسط محققان بازنگری شده، درحالی که در پژوهش های داخلی، مفهوم سرمایه فرهنگی در قالبی مشابه با تقسیم بندی بوردیویی به طور یکسان( بدون بازنگری) وبی توجه به معرفت فرهنگی مورداستفاده قرارگرفته است. درواقع، سرمایه یا رشد فرهنگی(در یک نگاه ترجمه ای) دارا بودن سرمایه انسانی الهی است؛ مسئله ای که در ادبیات بوردیو وجود نداشته، بلکه نگاه انتقادی بدان است. اما در تعالیم دینی، سرمایه فرهنگی دارایی و ظرفیت وجودی و کشش درونی به سوی رشد با دو شاخصه عام معرفت و شریعت(دین) مدنظر است.