از مسائل مهم در قلمرو «فلسفه معماری»، چیستیِ معنا و فرایندهای مرتبط با آن در معماریِ متن وار است. در پژوهش حاضر به این پرسش اصلی پرداخته می شود که مؤلفه های مؤثر بر خوانش و تأویل معنای یک اثر معماری چیست و براساس این مؤلفه ها، آیا می توان به تعیّن معنا در آثار معماری معتقد بود یا خیر؟ برای تبیین پاسخ این پرسش، ضمن مقایسه تطبیقی نظریات مختلف و سپس ارزیابی آن ها، با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی و با استناد به متون دینی، مشخص می شود که گرچه اعتباریاتی نظیر پیش دانسته ها و پیش فهم های مخاطب در تأویل و خوانش معنای اثر مؤثر است، برپایه برایند کلیه مؤلفه های مؤثر بر معنا (شامل معمار، مخاطب، اثر و زمینه)، دامنه معناییِ معماریِ متن وار، متعیّن و نسبتاً بسته است؛ دامنه ای که حدود و کیفیت آن طی نظریه ارائه شده در این مقاله تبیین شده است.