متفکران و مصلحان اسلامی در طول دو قرن اخیر، تلاش فراوانی نموده اند کرده اند تا تمدن اسلامی را از ضعف و رکودی که به دلیل سلطه ه استعمار و سیطره ه حاکمان نالایق گرفتار آن شده، رها سازند و عظمت افتخارآفرین آن را مجدداً به امت اسلامی برگردانندبازگردانند. آنان بر این باورند که رسیدن به پیشرفت و تعالی، تنها در سایه ه دلبستگی به فرهنگ اسلامی و جلوگیری از تسلط بیگانان میسر است. شناخت و معرفی عوامل شکوفایی تمدن اسلامی، که چندین سال به عنوان پیشرفته ترین تمدن در جهان معرفی شده، برای اعتلای تمدن نوین اسلامی از اهمیت و ضرورت بسیار جدی برخوردار می باشداست. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای، به بررسی و تحلیل نقش قدرت و اقتدار سیاسی حاکمان اسلامی، در شکوفایی تمدن نوین اسلامی بررسی و تحلیل می شودپرداخته می شود. عصر طلایی تمدن اسلامی مرهون اقتدار سیاسی جهان اسلام بوده است و این اقتدار برخاسته از مؤلفه هایی همچون: دین محوری و معنویت گرایی، امامت و رهبری، اتحاد و همبستگی، علم و دانایی، عزت و استقلال خواهی، توان مالی و اقتصادی و توان مندی های نظامی بوده است. بدیهی است که به کارگیریبه کارگیری این مؤلفه ها در ارتقای اقتدار سیاسی جهان اسلام و به تبع آن، در شکوفایی و پیشرفت تمدن نوین اسلامی، نیز نقشی بسیار مهمی ایفا می نماینددارد.