ارائه تعاریف متعدد از مفهوم «مدیریت اسلامی» با رویکردهای مختلفی چون حِکمی، فقهی و اخلاقی، نوعی تشتت مفهومی ایجاد کرده است. قائل نشدن تفاوت میان این رویکردها و یا مسکوت ماندن آن برای سبک مدیریتی که علاوه بر معیار مطروحه در یک تلقی حداقلی، معیارها و ارزش های بیشتری را مبنای عمل قرار می دهد از یک سو، و اسلامی ندانستن عمل مدیریتی که خارج از محدوده مضیق تعریف شده در رویکرد دیگری بوده از دیگر سو، مسئله مهمی را پیش روی اندیشه ورزان این عرصه قرار داده است. آیا می توان مفهومی مشکک از مدیریت اسلامی ارائه داد تا تلقی های مختلف را در خود جای دهد؟ این مفهوم، چه سطوح و مشخصاتی دارد؟ در این مقاله، با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی ابتدا مفهوم مدیریت، واکاوی شده و سپس نقطه تلاقی آن با مکتب اسلام (هدف و فرایند)، به دست آمده است. سپس با بررسی حالات مختلفی که این دو با اسلام پیدا می کنند، مشخص شد که بین دو حالتی که مدیریت و اسلام در تطابق و تعارض هستند، حالات مختلف دیگری نیز حاصل می شود. اسلامی ترین سطح مدیریت اسلامی، زمانی محقق می شود که هدف، فرایندها و تمرکز مدیریت، منطبق با هدف مکتبی اسلام، ارزش های آن و برونداد مطلوب باشند. هرچقدر این سه بعد، انطباق کمتری با اسلام پیدا می کنند، از درجه اسلامیت مدیریت کاسته و به درجه عدم اسلامیت، افزوده می شود؛ تا جایی که هر سه بُعد مذکور، نه تنها در مغایرت بلکه در تعارض با اسلام قرار می گیرند. نظریات رایج علم مدیریت نیز بسته به اینکه چه نسبتی با هدف مکتبی و ارزش های اسلام برقرار می کنند، در پیوستار مدیریت اسلامی و غیراسلامی قرار می گیرند. در نتیجه، داوری درباب اسلامیت علم مدیریت، منوط به بررسی تفصیلی است و به نحو یک پارچه نمی توان آن را کاملاً اسلامی یا غیراسلامی دانست.