آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

این مقاله به منظور پاسخ به یک سؤال اصلی و سه سؤال فرعی شکل گرفته است. سؤال اصلی عبارت است از اینکه چگونه می توان بر اساس دارایی های تمدنی در طبقه بندی علوم، مبتنی بر علوم انسانیِ اسلامی به طبقه بندی تازه و اولیه ای در حوزه دانش سیاسی دست یافت؟ و سه سؤال فرعی نیز عبارت است از اینکه: اولاً: طبقه بندی علوم چیست و چه فوائد و آثاری دارد؟ ثانیاً: چه نسبتی میان اوج گیری تمدن اسلامی در مقاطعی از تاریخ و طبقه بندی علوم وجود دارد و این نسبت در تمدن نوین اسلامی چگونه برقرار خواهد شد؟ ثالثاً: تفاوت طبقه بندی علوم در میان متفکران اسلامی و متفکران غربِِ جدید در چیست؟ بر این اساس، این مقاله، ضمن تبیین مفهوم، اهمیت، مختصات و فوائد طبقه بندی علوم و نقش و جایگاه آن در اوج گیری تمدن اسلامی، به معنای تمدن نوین اسلامی و رابطه آن با تمدن باسابقه اسلامی می پردازد. سپس، با مروری گذرا بر معیارهای رایج در طبقه بندی علوم، به برترین طبقه بندی های دانشمندان مسلمان در قرون گذشته نظیر فارابی، ابن سینا، صدرالمتألهین و... و هم چنین دانشمندان غربی نظیر کونت و بیکن نگاهی می اندازد و می کوشد مبانی متفاوت طبقه بندی در دو تمدن اسلامی و غربی را توضیح دهد. در ادامه، مقاله ضمن ترسیم رابطه کلان علوم انسانیِ اسلامی با طبقه بندی علوم، وارد تبیین جایگاه سیاست در طبقه بندی علوم می شود. در این بخش از مقاله، ابتدا ضمن ارائه تعاریف و کارکردهای فلسفه سیاسی، فلسفه علم سیاسی و دانش سیاسی و تشریح مختصر انواع رویکردهای موجود به آن ها، قلمروی دانش سیاسی و نقش آن در طبقه بندی دانش سیاسی را توضیح می دهد. در پایان، این مقاله با ارائه یک شبه طبقه بندی برای دانش سیاسی از منظر علوم انسانیِ اسلامی، تلاش می کند مزیّت های طبقه بندی سنتی و مدرنِ دانش سیاسی را حفظ نماید.

تبلیغات