آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

در این مقاله درصدد هستیم تا ضمن نگاهی به خاستگاه بحث از علوم انسانی اسلامی و بومی در غرب و جهان اسلام، بر کارنامه تلاش های صورت گرفته در ایران معاصر (با تأکید بر سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی) مروری داشته باشیم. با توجه به اینکه معضل اصلی در وضع کنونی را تنقیح نکردن مبانی نظری بحث تحول در علوم انسانی از افق سنت فکری اسلامی تشخیص داده ایم، در بخش دوم با مطالعه ای تطبیقی ضمن بازخوانی طرح فکری مؤسس علوم انسانی مدرن غربی (ویلهلم دیلتای آلمانی)، به تأمل در باب امکانات و محدودیت های سنت فکری اسلامی با تأکید بر بحث حکمت عملی و سیر تاریخی آن تا علامه طباطبایی ره و نظریه ادراکات اعتباری ایشان می پردازیم. در گام نهایی تفاوت های پارادایمیک این دو طرح بیان خواهد شد؛ تفاوت هایی که تأمل در باب آن، راه برون رفت از وضع کنونی علوم انسانی در ایران معاصر را هموارتر خواهد کرد.

تبلیغات