در چند دهه اخیر، توجه به ابعاد اجتماعی و فرهنگی سفر و گردشگری بیشتر گشته است. به همین دلیل در پژوهش حاضر سعی شده است سفر از زاویه ای اجتماعی و فرهنگی بررسی و پویایی های آن نشان داده شود. بنابراین، فهم و رفتار زنان طبقه متوسط و متوسط رو به بالای شهر مشهد در زمینه سفر با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند، مورد مطالعه قرارگرفت. مصاحبه های عمیقی با 21 نفر از زنان شهر مشهد صورت گرفت که برای تحلیل آنها از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. یافته ها شامل 20 مقوله اصلی و مقوله هسته ی «حسرتِ سفر» شد. یافته های پژوهش به وسیله خط داستان، مدل پارادایمی و نظریه کوچک مقیاس ارائه شدند. به طور کلی ننایج حاکی از آن است که مشارکت کنندگان تمایل به سفرهای متعدد و با کیفیت دارند زیرا کیفیت سفر حاکی از توانایی اقتصادی افراد در گذراندن اوقات فراغت شان است. از طرفی نیز انواع بازنمایی های سفر (بازنمایی روایتی و مجازی) باعث می شود افراد تمایل به تجربه سفر لاکچری داشته باشند اما به علت وجود بستری از محدودیت های ساختاری شناخته شده در این پژوهش، دچار حسرتِ سفر می شوند.