آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

«صمد بهرنگی»، منتقد نظام تعلیم و تربیت و ادبیات کودکان پیش از خود است و با بهره¬گیری از قابلیت¬های ادبیات کودکان سعی دارد تا از آن برای نیل به اهداف ایدئولوژیک خود استفاده کند. این پژوهش تلاش می¬کند تا نشان دهد که چگونه ادبیات داستانی کودکان متأثر از گفتمان¬های موجود و ساختار اجتماعی مولد این گفتمان¬ها، برداشتی متفاوت از تعلیم و تربیت ارائه می¬کند و چگونه گفتمان¬ها در بازتاب مفاهیم تعلیم و تربیت نقش دارند. در این پژوهش سعی بر این است تا با رویکرد «نورمن فرکلاف»، داستان «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی بررسی، تحلیل و تبیین گردد. هدف ما این است که با تحلیل دقیق داستان «ماهی سیاه کوچولو» بهرنگی نشان دهیم که متن، معرف چه گفتمان یا گفتمان¬هایی است و این متن، چه رابطه¬¬ای میان تعلیم و تربیت و ابعاد اجتماعی و سیاسی برقرار می سازد. بافت موقعیتی، فرض وجود دیدگاه ایدئولوژیک بهرنگی را تقویت می¬کند. از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، نتیجه این پژوهش این است که بهرنگی در این داستان، چهار گفتمان رایج معاصر خود یعنی استبداد، ملی، مذهبی و چپ مارکسیست را توصیف و نقد کرده است. گفتمان چهارم، گفتمان غالب و تعلق گفتمانی بهرنگی است. بهرنگی در این اثر سعی دارد تا با انتخاب واژگان خاص، شخصیت¬ها، مکان¬ها و هم¬آیی و جنبه¬های استعاری، گفتمان خود را بر سایر گفتمان¬ها برتری بخشد. مضامین تعلیم و تربیت در این داستان اغلب متأثر از گفتمان چپ و دیگر گفتمان¬های تقابل گر رایج و در رویارویی با گفتمان نظام سلطه (گفتمان استبداد) شکل گرفته است.

تبلیغات