مقاله حاضر به دیدگاه های نظریه پردازانی همچون: پیاژه، کلبرگ، فروید و بندورا در مورد رشد و تحول اخلاقی پرداخته است. رویکرد توافق ذهنی اخلاق، پرورش اصول وعقاید منطقی در افراد را مورد تاکید قرار می دهد. نظرات پیاژه وکلبرگ در این الگو گنجانده می شود. برای پرورش اخلاقیات دراین الگو پیشنهاد می شود که به آموزش اصول منطقی، عقاید و انجام وظیفه همراه با بحث ومناظره کلاسی پرداخته شود. رویکرد مراقبت بر اساس نظرات گلیگان در انتقاد به کلبرگ مطرح شده و بررسی و ارائه ارزش ها ی افراد و دادن مسوولیت به آن ها را در پرورش اخلاق، مفید تلقی می نماید. رویکرد الهیاتی، رشد اخلاقی را براساس دستورات خداوند به خصوص از زبان قرآن واحادیث، مطرح نموده است. در بررسی تفاوت رشد قضاوت اخلاقی در پسران و دختران، نتایج نشان داد که قضاوت اخلاقی پسران بیشتر مبتنی بر عدالت و امور انتزاعی است، اما تصمیم گیری اخلاقی دختران بر مبنای ابراز عواطف، مراقبت از خود ودیگران، احساس مسؤولیت نسبت به نوع انسان، حساسیت نسبت به دیگران و حقوق آنان استوار است.