اسطوره روایت گر سرگذشتی مقدس و مینوی است و رؤیا پدیده طبیعی ناخودآگاهی است که در خودآگاه تجلی می یابد. اسطوره و رؤیا باهم درپیوندند؛ آن دو بهره مند از زبانی نمادین و نیازمند به تعبیراند. این جستار برآن است تا رؤیای جریره و کتایون را در شاهنامه فردوسی با تکیه بر نظریات یونگ مورد بررسی قرار دهد. با بررسی و تحلیل رؤیاها در می یابیم؛ رؤیاها در برگیرنده تصاویر کهن الگویی از ناخودآگاه جمعی اند و در پیشبرد داستان های شاهنامه نقش بسزایی دارند. رؤیای جریره، رؤیایی بزرگ است که باتوجه به سرشت جمعی- اسطوره ای خود مرگ و نابودی ساکنان کلات را به دنبال دارد. ولیکن رؤیای بزرگ کتایون، نوید بخش جشن و سروری است که در عالم خودآگاه با ازدواج کتایون و گُشتاسپ به وقوع می پیوندد