در ادبیات داستانی معاصر، صادق هدایت، یکی از چهره های چند وجهی است.در آثار او، نگرش به زن و بازتاب این عنصر زایای خلقت، سبب شده، وی را زن ستیز قلمداد کنند؛ اما با تعمق در آثارش و با توجه به مسائل روانشناختی، تربیتی و اجتماعی شخصیت های داستان هایش، شاید دیگر وی زن ستیز معرفی نشود. در این مقاله، به بررسی جنبه های ناشناخته ی سیمای زن در آثار این نویسنده پرداخته شده و نتیجه نشان داد که، وی نه تنها زن ستیز نبوده، بلکه با شفقتی خاص به زنان ایرانی می نگریسته است.