خوارج فرقه ای اسلامی است که در خلال جنگ صفین و ماجرای حکمیت پدید آمد و می توان سابقه اندیشه خوارج را تا زمان حضرت رسول (ص) و اواخر دوره خلافت عثمان دنبال کرد. مهم ترین بحثی که آنان در آغاز خروجشان مطرح کردند، انکار حکومت با استناد به عبارت «لا حکم الا لله» بود. این دعوی، عمر کوتاهی داشت و تعارضی میان اندیشه و عمل این مدعیان پیش از طرح چنین ادعایی دیده می شد. سنجش نگرش خوارج با «آنارشیسم»؛ یعنی مکتب جدیدی که به نبود حکومت معتقد است، رهیافت تازه ای به بررسی دیدگاه خوارج درباره نفی حکومت خواهد بود. آنارشیسم به رغم ترجمه فارسی نارسای آن (هرج و مرج طلبی)، ضرورت وجودیِ حکومت را بر پایه نگرشی ایده آلیستی رد می کند؛ آن گاه در محیطی بدون نظام حکومتی، راه هایی پیش می نهد که حتی اگر غیر عملی باشند، از واقع گرایی و نگرش انتقادی مثبتی برخوردارند. این مقاله به سنجش اندیشه سیاسی خوارج در نفی حکومت با رویکرد آنارشیستی می پردازد تا بدین پرسش پاسخ گوید: سرخوردگی سیاسی و سرگردانی فکری خوارج (محکمه) بر اثر پذیرش حکمیت و ناخرسندی آنان از این ماجرا و کوشش هایشان برای مشروعیت بخشی به هرج و مرج طلبی های خود، تا چه اندازه در اندیشه آنان (انکار حکومت) تأثیر گذارده است؟