یکی از مؤلفه های مطرح در روایت شناسی، تحلیل ساختار و طرح رمان است؛ در این پژوهش، طرح رمان تنگسیر براساس نظریات تودروف و گریماس تحلیل شده است. رمان تنگسیر براساس زمان خطی داستانی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری برای شخصیت زایر محمد به صورت زنجیر وار به وجود می آیند. آغاز داستان وضعیت متعادل برقرار است؛ چون زایر محمد مردی زحمتکش است که در بندر دکان جو فروشی دارد، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود؛ کریم حاج حمزه و دارودسته اش سرمایه و دارایی وی را به امانت می گیرند و خرج می کنند و وضعیت نا متعادل بر رمان حاکم می شود. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد؛ او بعد از کشتن کریم و هم پیمانانش از بوشهر فرار می کند. براساس الگوی گریماس، شناسنده: زایرمحمد، موضوع شناسایی: گرفتن حق خود از دیگران، گیرنده: زایرمحمد و فرستنده: احساس درونی وی، یاریگر: شهرو، آساتور، احساس وی و...؛ مخالف: کریم حاج حمزه، شیخ ابوتراب، محمد گنده رجب و آقا علی کچل هستند. روش پژوهش حاضر از حیث گردآوری داده ها، توصیفی اسنادی و با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پس از تحلیل عنصر طرح روایی در رمان تنگسیر می توان گفت ساختار طرح این رمان با نظریه تودروف و گریماس منطبق است.