میان صورت بندی آرمانی هر دین و حضور عینی آن در میان مومنان و جامعه همیشه فاصله وجود داشته است. متولیان و مبلغان و نهادهای رسمی ادیان، رسالت خود را کاستن این فاصله و تقریب مومنان به تصویر آرمانی دین و سلوک ذیل آن معرفی می کنند. صرف نظر از مناقشات کلامی بر روی امکان های متصور برای دینداری یا هر نسبت دیگری که می توان میان دین و فرد در نظر گرفت، مطالعه ی دین از نظرگاه مومنان و شیوه هایی که پای دین به زندگی ایشان باز شده و حیات آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد، در شناسایی و آسیب شناسی مکانیزم ها و عوامل جامعه پذیری دینی یا دین گریزی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این پژوهش سعی شده است با استفاده از داده های حاصل از مصاحبه های عمیق با 19 نفر از دانشجویان دانشگاه های تهران و شریف، تجارب زیسته ی دینی ایشان موردبررسی قرار گیرد. به منظور دستیابی به دیدگاه های افراد، از روش های روایت پژوهی و پدیدارشناسی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن اند که در میان دانشجویان موردمطالعه، چهار نوع کلی از ارتباط افراد با دین را می توان تشخیص داد. این روابط، ذیل چهار عنوان کلی منکران و لاادری ها و معترفان و کل گرایان مقید صورت بندی شده اند. افراد در هر کدام از این دسته ها، بسته به زمینه ی شکل گیری تجاربشان، استراتژی های متفاوتی را برای سامان دادن به زندگی عملی خویش اتخاذ می کنند. در نهایت، استراتژی های مختلف افراد ذیل عناوین «کناره گیری و خودآیینی» و «بی اعتنایی و التزام گزینشی» و «تحکیم و تقویت» و «خودآیینی مسئولیت گریز» و «بازتعریف دین در چارچوب عرف» و «بازتعریف دین در چارچوب تامین آرامش» صورت بندی و معرفی شده اند.