پس از مطرح شدن مفهوم «قدرت نرم» توسط جوزف نای در دهه 1990، این مفهوم جایگاه ویژه ای در مطالعات قدرت و روابط بین الملل یافت و به یکی از مفاهیم محوریِ این حوزه ها تبدیل شد. یکی از موضوعات مطرح درباره تمامی اشکال قدرت از جمله قدرت نرم، سنجش قدرت است. ازآنجاکه قدرت امری نسبی است، با استفاده از سنجش و مقایسه معنا می یابد؛ ازاین رو سنجش قدرت ملی کشورها به منظور تعیین جایگاه آن ها در نظام جهانی، از دغدغه های دانشمندان علوم سیاسی و روابط بین الملل بوده است. پژوهش حاضر می کوشد با توجه به اهمیت یافتن قدرت نرم در سال های اخیر و ضرورت سنجش آن به رغم دشواری های موجود در این زمینه، به بررسی مطالعات و اقدامات انجام شده درباره آن بپردازد و الگوهای مختلف مطرح شده را مورد کنکاش و بررسی قرار دهد.