طلاق روندی رو به رشد در سال های اخیر داشته است که نتیجه آن، افزایش شمار زنان و مردان درگیر با پیامدهای پس از طلاق است. در این میان، بررسی نحوه مواجه سوژه های طلاق گرفته با پیامدهای طلاق و چگونگی بازسازی زندگی پس از طلاق، از حوزه های عموماً مغفول مانده در جامعه شناسی ایرانی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف سنخ شناسی الگوهای بازسازی زندگی پس از طلاق انجام شده است و با اتخاذ رویکرد کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته به مطالعه نحوه بازسازی زندگی پس از طلاق سوژه های طلاق گرفته پرداخته است. نتایج حاصل از مصاحبه های عمیق با 36 زن و مرد طلاق گرفته در تهران، چهار الگوی بازسازی پس از طلاق را براساس مختصات ذهنی و عینی پاسخ گویان شناسایی کرد. این الگوها شامل بازسازی پیش روانه، دو الگوی بازسازی دوگانه یا انتقالی و بازسازی واپس گرایانه است. بر این مبنا، سوژه های حاضر در دسته نخست از شرایط ذهنی و عینی مساعدی پس از طلاق برخوردار بوده و طلاق را واقعه ای در جهت بهبود کیفیت زندگی خود می دانند و با اتخاذ رویکردی فعالانه و پیش روانه به بازسازی موفقیت آمیز زندگی خود می پردازند. اما افرادی که در الگوهای بازسازی دوگانه قرار دارند عموماً از ناسازی میان ذهنیت و عینیت بیرونی رنج می برند و در صورت رفع این ناسازگاری، در آینده امکان حرکت به سوی هر یک از الگوهای بازسازی اول و چهارم را خواهند داشت و در نهایت برای سوژه های حاضر در دسته بازسازی واپس گرایانه، به دلیل ذهنیت و عینیت نامساعد آنان در مواجه با زندگی پس از طلاق، واقعه طلاق منجر به حرکتی رو به عقب و پس روانه گردیده است. این پژوهش لزوم توانمندسازی سوژه های درگیر با الگوی بازسازی واپس گرایانه را در برنامه های مداخلاتی متذکر می شود.