زمینه و هدف: سال های دبستان یکی از مهم ترین دوره های تحول است، چون بسیاری از قابلیت های کودک از جمله ابرازگری هیجانات در همین دوران پی ریزی می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط چندگانه بین روان بنه های سازش نایافته، شخصیت، و روابط خانوادگی مادر با ناگویی هیجانی در کودکان دبستانی انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 220 مادر دارای کودک دبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-96 بود که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه های پنج عاملی شخصیت (کاستا و مک کرا،1992)، فرم کوتاه روان بنه های سازش نایافته (ولبورن و همکاران، 2002)، روابط خانوادگی (بارنز، 1982) و ناگویی هیجانی کودکان دبستانی محقق ساخته. داده های گردآوری شده با روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که پنج حیطه روان بنه های سازش نایافته گوش به زنگی بیش از حد و مهار (001/0 P< )، محدودیت مختل (011/0 P< )، عملکرد مختل (011/0 P< )، دیگر جهت مندی (011/0 P< )، و حیطه بریدگی و طرد (001/0 P< ) با ناگویی هیجانی در کودکان دبستانی رابطه مثبت و معناداری دارد و پنج عامل شخصیت و روابط خانوادگی مادر با ناگویی هیجانی در کودکان دبستانی رابطه معناداری ندارد. همچنین از بین روان بنه های سازش نایافته اولیه تنها حیطه گوش به زنگی بیش از حد و مهار مادر و حیطه خودگردانی و عملکرد مختل مادر، توان پیش بینی ناگویی هیجانی در کودکان دبستانی را داشته است. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان گفت روان بنه های سازش نایافته مادران حالاتی منفی را در مادر ایجاد می کنند که به ناگویی هیجانی درکودکان آنان دامن می زند.