کلید واژه ها: فارابی استقرا نقله استدلال به شاهد بر غایب تجربه

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۸۹ - ۱۱۲
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۵۸۴

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۲

چکیده

مشکل استقرا یکی از مسائلی است که فیلسوفان بسیاری برای حل آن کوشیده اند. اینکه آیا می توان با مشاهده جزئیات به دانش کلی و یقینی دست یافت، مسئله ای بوده که در تمام ادوار ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. فارابی نیز در این مسیر گام نهاده و سعی کرده است در ابتدا استقرا را در قالب قیاس بریزد تا بتواند نتیجه حاصل از آن را یقینی کند؛ اما خودش ناکارآمدی آن را در می یابد، سپس با تلفیق استقرا و تمثیل، روشی جدید پیشنهاد می کند. در این نوشتار، درابتدا شرح فارابی بر استقرای ارسطو آن چنان که در آنالوطیقای اول آمده، بررسی می شود. در مرحله بعد نظر فارابی در کتاب القیاس می آید و سپس «نقله» که حاصل تلفیق تمثیل و استقراست، به عنوان راهکار پیشنهادی او برای حل مشکل استقرا معرفی می شود. در آثار حکما و منطق دانان مسلمان ممکن است این بحث، یعنی نقله در ذیل بحث تمثیل مطرح شده باشد؛ ولی به نظر می رسد این کار تحت تأثیر متکلمان صورت گرفته باشد. تکنیک نقله ازآنجاکه امکان گسترش علم را فراهم می سازد، بیشتر برای حل مشکل استقرا کارآمد است. در ادامه تجربه در آثار فارابی بررسی می شود و در آخر، پس از تحلیل نظر فارابی در خصوص قیاسی کردن استقرا به این نتیجه می رسیم که قیاس به دلیل داشتن تفاوت ماهوی با استقرا، ابزار مناسبی برای توجیه استقرا نیست و نقله نیز هرچند دانش عمیق تری در باب موضوع مورد نظر تولید می کند، همچنان در دست یافتن به یقین ناکام می ماند.

تبلیغات