تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط بین متغیرهای تمایزطلبی و دانش تغذیه ای با الگوی مصرف (میزان و نگرش به سلامت) غذاهای غیرخانگی نگاشته شده است.روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل تمامی شهروندان بالای 15 سال شهر تبریز است که 409 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری طبقه ای براساس مناطق ده گانه شهر تبریز برای مطالعه انتخاب شده اند.بر اساس یافته های تحقیق، تمایزطلبی (به شکل مثبت)، دانش تغذیه ای (به شکل منفی)، پایگاه اقتصادی- اجتماعی (به شکل مثبت) و جنس (به نفع مردان) رابطه معناداری با میزان مصرف غذاهای غیرخانگی داشته و تنها پایگاه اقتصادی- اجتماعی رابطه منفی، معنادار و ضعیفی با نگرش به سلامت غذاهای غیرخانگی نشان داده است.نتایج حاصل از برازش مدل مسیر حاکی از آن است که هر چهار متغیر مستقل تحقیق (شامل؛ تمایزطلبی، دانش تغذیه ای، پایگاه اقتصادی اجتماعی و جنس) تأثیرات کل معناداری بر میزان مصرف غذاهای غیرخانگی داشته و در مجموع 22 درصد از تغییرات آن را تبیین کرده اند. در ارتباط با نگرش به سلامت غذاهای غیرخانگی، فقط پایگاه اقتصادی- اجتماعی دارای تأثیر معنادار در تحلیل های چندمتغیره بوده که توانسته بخش کوچک و در عین حال معناداری از واریانس نگرش به سلامت غذاهای غیرخانگی را تبیین نماید.