نظریه «حجاج» جلوه ای از گفت وگو با هدف اقامه دلیل در جهت اثرگذاری درونی بر مخاطبان است. این فرایند از طریق به کارگیری عناصر زبانی در گفتمان ها محقق می شود. در عصر حاضر می توان با بهره جویی از این روش جدید تحلیل زبانی، دریچه ای نو به میراث معتبر رضوی گشود. امام رضا (ع) متناسب با اقتضائات عصری ضمن پالایش مباحث کلامی، در قالب گفتمان حجاجی و با رویکردی هدایتی، از ظرفیت اندیشه ورزی مخاطبان حداکثر بهره برداری را می کنند. این پژوهش، ضمن تبیین علمی نظریه حجاج، در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که مطابق آموزه های رضوی چه مضامینی، محوریت حجاج های کلامی را تشکیل داده اند؛ لذا در قالب روش توصیفی تحلیلی، پس از تبیین مرزهای مفهومی اصطلاح حجاج و اصطلاحات مشابه همچون جدل، خطابه، برهان و اقناع بر مبنای رویکردهای معاصر به این نظریه، مضامین توحید، امامت و نبوت، به عنوان درون مایه های پرتکرار در روایات رضوی با اسلوب گفتمان حجاجی دسته بندی می شود. به اعتقاد نگارندگان مضمون امامت، به مثابه پربسامدترین مضمون در حجاج های کلامی رضوی، تن ها یک اقتضای عصری نبوده؛ بلکه نشانگر یک ضرورت مکتب تشیع و رهنمود فرهنگی حضرت رضا (ع) درباره لزوم تجهیز شیعیان به انواع روش ها در اثبات اصل امامت است. به عبارت دیگر از رهگذر بهره گیری از این اسلوب گفتمانی، موضوع امامت اهل بیت (ع) به عنوان یکی از مهم ترین مسائل جامعه اسلامی و روح مکتب تشیع، مورد توجه مضاعف قرار می گیرد.