در رویکرد جامعه شناختی، سلامت شامل هر دو بعد عینی و ذهنی است و بر نقش عوامل اجتماعی، به ویژه، سرمایه اجتماعی در حفظ و ارتقای سلامت تأکید می شود. مقاله حاضر بر اساس رویکردهای متأخرتر، رابطه هر دو منبع شناختی و ساختاری سرمایه اجتماعی را با سلامت عینی و ذهنی معلمان بررسی کرده است. رویکرد و روش مورد استفاده کمی و پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، معلمان شاغل در آموزش و پرورش شهر بوشهر در سال تحصیلی 94-1393 بوده اند که 380 نفر از آنان بر اساس جدول تعیین حجم نمونه لین، به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای دستیابی به افراد نمونه، از روش نمونه گیریِ خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. بر اساس نتایج تحقیق، 42/78 درصد از پاسخگویان حداقل یکی یا بیشتر از انواع بیماری های جسمانی را داشته اند که شایع ترین آن، دردهای عضلانی بوده است. همبستگی متغیرهای بعد شناختی (به جز اعتماد به آشنایان شغلی) با این بعد از سلامت منفی و معنی دار بوده است و متغیرهای حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی توانسته اند 7 درصد از واریانس آن را تبیین کنند. همبستگی همه ابعاد شناختی سرمایه اجتماعی با احساس سلامت بدنی و کاهش فرسودگی شغلی مثبت و معنی دار بوده است. هیچ یک از انواع مشارکت با هیچ یک از ابعاد سلامت همبستگی معنی داری نداشته اند (به جز همبستگی مثبت و معنی دار مشارکت مذهبی و فوق برنامه با کاهش فرسودگی شغلی). متغیرهای تحقیق توانسته اند، به ترتیب، 22، 8، و 7 درصد از از واریانس کاهش فرسودگی شغلی، ایفای مؤثر نقش ها، و احساس سلامت بدنی را تبیین کنند. می توان گفت ابعاد عینی و ذهنی سلامت تحت تأثیر متغیرهای یکسانی قرار ندارند؛ همچنین تأثیر بعد شناختی سرمایه اجتماعی بر سلامت، به ویژه بعد ذهنی، بیشتر از از بعد ساختاری آن بوده است. واژه های کلیدی: بوشهر، معلمان، سلامت، سرمایه اجتماعی