آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴

چکیده

هدف: مقاله ی حاضر با هدف شناسایی عوامل پیش بینی کننده ی گرایش زوجین به طلاق در مناطق مرزی صورت گرفته است. در بخش نظری بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی نظریه ها و مرور منابع تجربی موجود یک چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیه های اصلی مطرح شده است. روش: پژوهش به روش هم بستگی و نحوه ی گردآوری اطّلاعات پیمایشی و ابزار پرسش نامه در مورد 400 نفر نمونه از زوجین ساکن در شهر مرزی بانه انجام گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری هم بستگی کندال، تحلیل رگرسیون چندمتغیّره و تحلیل مسیر با بهره گیری از نرم افزار20 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: با وجود شناخت بالای زوجین از هزینه ها و عواقب طلاق در جامعه، گرایش متوسّطی نسبت به طلاق در ابعاد عاطفی و رفتاری آن وجود دارد. یافته ها نشان می دهد که متغیّرهای میزان برآورده نشدن انتظارات، تصوبر مثبت از پیامدهای طلاق، مداخله ی اطرافیان، تفاوت عقاید، از هم گسیختگی خانواده، ناهمسانی زوجین، مصرف رسانه های خارجی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، بلوغ فکری عاطفی اثر تقویت کننده ایی بر گرایش به طلاق داشته و متغیّرهای پای بندی دینی، دستیابی به اهداف، مصرف رسانه های داخلی و سطح تحصیلات اثر کاهنده ایی بر گرایش به طلاق داشته است. در مجموع متغیّرهای مذکور حدود 58 درصد از تغییرات گرایش به طلاق در زوجین مورد بررسی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: مهم ترین عامل پیش بینی کننده ی گرایش به طلاق، متغیّر نابسامانی اجتماعی بوده است که خود متأثّر از تغییرات ارزشی و محیطی (رشد تجارت مرزی و اقتصاد غیر رسمی، تغییرات شدید در وضع اقتصادی منطقه، افزایش نامتعارف حجم سرمایه ی اقتصادی در میان بخشی از مردمان این منطقه)می باشد.

تبلیغات