امروزه پدیدارشناسی دین، نزد بسیاری از دین پژوهان مقبول افتاده است. این روی آورد تحت تأثیر پدیدارشناسی هوسرل، وارد گستره دین پژوهی شد. مؤلفه های بنیادینِ پدیدارشناسی دین عبارتند از: توصیف پدیدارهای دینی به صورت صرف و عاری از تبیین، تمرکز بر حیث التفاتیِ نهفته در پدیدارهای دینی، مقابله با تحویلی نگری، تعلیقِ همه پیش فرض ها و پیش دانسته ها و تلاش برای شهود ذاتِ دین. پدایدرشناسی دین، فاقدِ همه ابعاد یک نظام شناختاری کامل است؛ لذا نمی توان آن را یک دانش مستقلِ بهره مند از تعین معرفتی تامّ دانست. پدیدارشناسی دین در کارآمدترین حالت صرفاً یک روی آوردِ متعلق به مقام گردآوری است، نه یک دانش مستقل و نه روشی برای مقام داوری. توقف در توصیفِ صرف، غفلت از تبیین و توجیه، ناکارآمدی در پیشگیری و درمانِ تحویلی نگری، ابتنا بر مفاهیم کلی و مبهم، فقدان الگوی مطالعاتی مشخص و برنامه پژوهشی مدون، فقدان روش های کارآمد برای سنجش نظریه ها در مقام داوری و امعان در مقام گردآوری، موجب ناکارآمدی پدیدارشناسی دین به منزله منطق فهم دین شده است.