مطالعه حاضر سعی دارد تا به بررسی مکانیسم های پیچیده روان شناختی مرتبط با سطوح زیر بنایی یاد گیری واژگان در زبان دوم بپردازد . شایان ذکر است که تحقیق فوق اساسا بر پایه تجزیه وتحلیل تاثیرآموزشی و روان شناختی عامل فرا گیر ساختار واژگان سازی در زبان اول بر یادگیری وآموزش واژگان در زبان خارجه انجام پذیرفته است. به عبارت دیگر پژوهش حاضر در ابتدا به بررسی تاثیر آموزش های مداخله های وغیر مداخله ای در مورد دو گروه واژگان معادل سازی شده وفاقد معادل از دیدگاه آموزشی می پردازد و از طرفی دیگر سعی دارد تا دانش واژگان زبان آموزان را از دیدگاه روان شناختی وزیر بنایی یادگیری واژگان و براساس نگرشی بین زبانی مورد تفحص قرار دهد. نتایج حاصله ازآزمونt غیر وابسته، نشا نگر تفاوت معناداری بین دو گروه شرکت کننده در مورد دو گروه واژگان مورد نظر بود. آزمون t جفت نشان داد که زبان آموزان از میزان آشنایی بیشتری با واژگان معادل سازی شده در مرحله پیش آزمون بر خوردار بودند و در مرحله پس آزمون نیز موفقیت بیشتری در این زمینه کسب نمودند. اگرچه نتایج به دست آمده حاکی از تفاوت معناداری در مورد یاد گیری این دوگروه از واژگان (نمره پیشرفتgain score =) در دو گروه آموزشی مداخله ای وغیر مداخله ای نبود. تجزیه وتحلیل های توصیفی این مطالعه حاکی از این امر است که تعداد واژگان معادل سازی شده در بالا ترین سطح که به بررسی توانایی تولید واژه در جمله می پردازد، تقریبا دو برابر تعداد واژگان فاقد معادل در گروه آموزشی مداخله ای بود. به علاوه تعداد واژگان فاقد معادل که به صورت تقریبی فرا گرفته شده بودند به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر از همتایان معادل سازی شده آنان بود. نتایج پژوهش حاضر می تواند مورد توجه ،تفحص، وبررسی متخصصین روانشناسی آموزش زبان، روش شناسان، وتئوری پردازان آموزشی قرار گیرد.