هدف این پژوهش تعیین میزان نقش تعدیل کنندگی خودتنظیمی نسبت به دین داری، کیفیت رابطه با والدین و هویت اخلاقی بود. روش این پژوهش، توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری، دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 92-1391 بودند. نمونه آماری 180 نفر دانشجوی دختر به روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های نگرش سنج مذهب، هویت اخلاقی، خودتنظیمی و والد– کودک استفاده شد. نتایج نشان داد که مسیر دین داری به خودتنظیمی، دین داری به هویت اخلاقی نمادین، خودتنظیمی به هویت اخلاقی درونی، و خودتنظیمی به هویت اخلاقی نمادین معنا دار هستند. با لحاظ آثار غیرمستقیم دین داری بر هویت اخلاقی از طریق خودتنظیمی، ضریب اثر دین داری از طریق خودتنظیمی بر هویت اخلاقی نمادین و هویت اخلاقی درونی معنادار می باشد، اما مسیرهای کیفیت رابطه با والدین به هویت اخلاقی درونی و کیفیت رابطه با والدین به خودتنظیمی معنادار نبود. ازاین رو، می توان خودتنظیمی را به عنوان یک میانجی مناسب در رابطه بین دین داری و هویت اخلاقی در نظر گرفت. در مجموع، خودتنظیمی و دین داری نقش مهمی در ارتقاء هویت اخلاقی ایفا می کنند.