آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۸

چکیده

قحطی در ایران سابقه ای به قدمت تاریخ این سرزمین دارد. ساکنان ایران زمین، از کهن ترین روزگاران، به صورت ادواری، با قحطی و کمیابیِ ارزاق دست به گریبان بوده و به کرات بر اثرِ آن قربانیان بسیار داده اند. دربارة اسباب و علل ایجادکنندة این قحطی ها سخن بسیار رفته است. بعضی از محققان، ساده اندیشانه و عجولانه، به سراغِ نزدیک ترین و سهل الوصول ترین عاملی که به نظرشان می رسیده ـ قهر طبیعت ـ رفته اند و مصایب بی شماری را که طیِ قرون متمادی بر اثر قحطی برای مردم ایران پدید آمده است، یک باره و یک سره، معلول بی مهری طبیعت دانسته اند. این تصور نه به کلی خالی از واقعیت است و نه تمامِ واقعیت را دربر دارد. تردیدی نیست که فلات ایران ـ در مقام مقایسه با بخش هایی از جهان نظیر اروپای غربی و شمالی، کانادا، و نیز در قیاس با متوسط کل جهان ـ از رطوبت و بارندگی کافی برخوردار نبوده و نیست؛ به همین دلیل، در طول تاریخ، بسیاری از قحطی های ایران از خشک سالی های متناوب نشئت گرفته است[i]. با وجود این، دور از منطق و واقعیت خواهد بود اگر نقشِ بسیار مؤثر و تعیین کنندة عواملِ گوناگونِ اجتماعی در ایجاد و سیرِ تحولِ قحطی های ایران نادیده یا دست کم گرفته شود. این عوامل گاه منشأ و علت شروع قحطی ها بوده اند (عوامل اولیه) و گاه عامل تشدید کننده و ادامه دهندة آن ها (عوامل ثانوی یا جانبی). در این مقاله بر آنیم تا تأثیر مشخصِ عوامل اجتماعی را در شکل گیری و تداوم عظیم ترین و دهشتناک ترین قحطی ایران در طول تاریخ بازنماییم ـ تأثیری که کم و بیش در اکثریت قحطی های ایران مشهود است. در این پژوهش، نخست به توصیف چگونگی شروع این قحطی و نقش عوامل طبیعی و جَوی در ایجاد آن، و نیز بررسی ابعاد و پیامدهای جمعیتی، سیاسی، و اقتصادی و ... آن می پردازیم و سپس به سراغ عوامل اجتماعی و فرهنگی می رویم

تبلیغات