رویکردى اقتصادى به شیوع فساد مالى در کشور
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
چکیده فساد مالى با ابعاد گوناگون آن در تمام کشورهاى جهان (کم و بیش) وجود دارد. کشور ما نیز به نوعى با این عارضه دست به گریبان است و چندى است که توجّهها به این مسأله و لزوم مبارزه با آن معطوف شده است. فساد مالى پدیدهاى پیچیده، چند بعدى و داراى علل و آثار چندگانه است که در ابعاد گوناگون فرهنگى، سیاسى و اقتصادى مطرح مىشود و راههاى مبارزه خاصّ خود را مىطلبد. مقاله حاضر جوانب مختلف فساد مالى، علل اقتصادى وجود و شیوع آن در کشور را بررسى، و راهکارهاى مبارزه با آن را ارائه مىکند، و با توجّه به اسلامى بودن کشور، مسأله را با رویکردى ارزشى و دینى نیز مورد توجّه قرار مىدهد. از آن جا که اسلام به عوامل درونى و بیرونى معضل فساد مالى توجّه دارد، راهکارهاى اقتصادى مبارزه با فساد مالى در کالبد دین و ارزشهاى الاهى، اطمینان بیشترى دارند. به طور کلّى، این مقاله با ارائه پیشدرآمد و تعریف فساد مالى نشان مىدهد که این عارضه در کشورهاى جهان و ایران وجود داشته و پدیدهاى عالمگیر است؛ سپس به علل اقتصادى شکلگیرى و شیوع مفاسد مالى در کشور توجّه مىکند و در ادامه، آثار و پیامدهاى مخرّب آن را ارائه مىکند؛ سپس به ارائه راه حلها مىپردازد. در پایان با بیان نظر اسلام درباره علل شکلگیرى و شیوع فساد مالى، چارچوبى عملى را براى کاهش یا حذف این معضل در کشور بیان مىکند.متن
مقدّمه
چندى است که لزوم مبارزه با پدیده فساد مالى مطرح و تأکید مىشود و در این باره سخنرانىها و سفارشهاى بسیارى از بزرگان و مسؤولان دینى و حکومتى به چشم مىخورد. از طرفى هر از چند گاهى از طریق رسانههاى گروهى آگاهى مىیابیم که فلان کارمند یا مسؤول یا فلان شخصى که هیچ نام و نشانى از او در اذهان نبوده، به جرم پرداخت رشوه یا اختلاس یا یکى دیگر از مصادیق فساد مالى مجازات و جریمه شده است و مىشود. این پرسش در اذهان شکل مىگیرد که این گناه و عمل پلید و غیر انسانى کى و چگونه از جامعه اسلامى یا از جهان رخت بر مىبندد.
مىتوان ادّعا کرد که فساد مالى همزاد با تشکیل حکومت در جامعه مطرح بوده است؛ یعنى از زمان پیدایش حکومت و دولت و برپایى تشکیلات ادارى و نهادهاى عمومى، سوء استفاده از اختیارات و مفاسد مالى نیز شکل گرفته و همواره براى جامعه و عموم مردم تهدیدى جدّى بوده و هست. فساد مالى، پدیدهاى پیچیده، چند بُعدى و داراى علل و آثار چند گانه است که در اوضاع مختلف، نقش و نمودهاى متفاوتى مىیابد. فساد مالى، گاهى به صورت معضل ساختارى سیاست یا اقتصاد و گاهى به صورت مسألهاى فرهنگى و اخلاقى فردى تلقّى مىشود و مىتواند مشروعیّت نظام را به خطر بیندازد.
گر چه مسأله فساد مالى، جوامع گوناگون را مىآزارد، وجود آن در کشور ایران به دلیل اسلامى بودن و داشتن حاکمیّت دینى زشتتر است. باید با این پدیده، مقابله جدّى، و از گسترش آن جلوگیرى شود که در غیر این صورت، آزادى، توسعه سیاسى و قانونگرایى و سرانجام مشروعیّت حاکمیّت به خطر مىافتد؛ زیرا قوام جامعه و رشد و بالندگى آن در گرو مبارزه با فساد مالى و افزایش روحیّه ضدّ فساد است. با نگرش به اهداف مقدّس نظام جمهورى اسلامى ایران که به ویژه کارگزاران آن مىباید از خدمتگزاران صدیق و وفادار به مردم باشند، مصلحت نظام و جامعه ایرانى اسلامى ایجاب مىکند براى جلوگیرى از گسترش فساد و کاهش میزان آن، مدیران و مسؤولان مربوط، بدون کوچکترین اغماض و بر اساس مسؤولیت اجتماعى و وجدانى خویش در قبال جامعه عمل کنند؛ به همین جهت، مقام معظم رهبرى در بیانى فرموده است:
امروز مهمترین بخش اصلاح در این کشور، عبارت است از مبارزه با فقر و فساد و تبعیض (جمالى، 1380: 68).
از طرف دیگر، کشور ما که خود را به الگو ساختن از نظام علوى مفتخر مىداند، لازم است فاصله خویش را با جامعه آرمانى علوى کم کند و فضاى مطمئن مورد نیاز را مهّیا سازد و این ممکن نیست، مگر آن که به مبارزه جدّى با عوامل مخرّبى چون فساد مالى در سر راه پیشرفت جامعه دست زنیم. همچنین لازم است توجّه شود که شجاعت و بلوغنگرى جامعه، این نیست که ناهنجارىهایى چون فساد مالى را پنهان کند و بحث از آنها را جزو امور ممنوع قرار دهد؛ بلکه بلوغ فکرى و صلاحیّت ما براى توسعه در آن است که بتوانیم با شجاعت و عالمانه با چنین ناهنجارىهایى برخورد و مقابله کنیم.
تعریف فساد مالى
تاکنون تعاریف بسیارى از فساد مالى شده است و برخى صاحبنظران، تعاریفى جدّى از آن ارائه مىکنند. کلمه «فساد» از ریشه «فسد» بوده که به معناى جلوگیرى از انجام اعمال درست و سالم است و در زبان انگلیسى با عنوان «Corruption» و ریشه لاتینى «rumpere» مطرح مىشود که به معناى شکستن و نقض کردن است، و چیزى که شکسته یا نقض مىشود مىتواند قوانین و مقرّرات یا قواعد ادارى باشد (تانزى، 1378: 182 و 183). بدین معنا، فساد یعنى هر پدیدهاى که مجموعهاى را از اهداف و کارکردهاى خود باز دارد.
به هر نوع تصرّف غیر قانونى در اموال دولتى و سوء استفاده از موقعیّت و استفاده غیر قانونى از اختیارات و قدرت در جهت استفاده از امکانات مالى، فساد مالى اطلاق مىشود که داراى مصادیقى چون اختلاس، رشوه، اخّاذى، و رانتهاى اقتصادى،(2) برداشت و دخل و تصرّف غیر قانونى در وجوه و اموال، استفاده از امتیازات و بهرهبردارىهاى مالى و اشکال گوناگون دیگر است. به عبارت خلاصه، فساد مالى، سوء استفاده از مقام و موقعیت دولتى (عمومى) براى کسب منافع شخصى است (استر فلد، بىتا: 13 ـ 20).
در دهههاى اخیر، برخى از صاحبنظران به عللى که اکنون منسوخ شده، وجود و شیوع فساد مالى را تسهیل کننده و «گریس» توسعه مىدانستند و مدّعى بودند که فساد مالى و انجام مصادیق آن، راهى مؤثّر براى دور زدن مقرّرات مزاحم و دست و پاگیر در نظام غیر اثر بخش است و از طرفى، فساد، این امکان را به کسانى که وقت آنها با ارزش است مىدهد تا به طور مستقیم به اوّل صف بیایند یا تقدیم پروژه به شرکتهایى که سودآورترین هستند صورت گیرد؛ بنابراین مىتوانند بالاترین رشوهها را بدهند تا به نتایج ثمر بخشترى برسند (لین، 1986: 337 ـ 341؛ و هانتینگتون، 1968: 385 ـ 387). این گروه به هیچ وجه ضایعات اخلاقى، اجتماعى و اقتصادى ناشى از فساد را در نظر نمىگیرند. اینان فراموش مىکنند که فساد مالى، نوعى سرقت از منابع عمومى، و به نوعى، مخرّب اقتصاد جامعه است و تخصیص استعدادها نادرست صورت مىگیرد، و افراد فاسد، تصمیمهاى نادرستى مىگیرند؛ زیرا ترجیح مىدهند از طرحهاى زیر استاندارد، پیچیده، پُر هزینه و سرمایهبر حمایت کنند و در عوض، آسانتر بتوانند مبالغ هنگفتى را به سود خود به دست آورند.
شواهد و تحقیقات بسیارى وجود دارد که نشان مىدهد بین وسعتِ کارهاى فاسد، و میزان زمانى که مدیران، صَرف ملاقات با مسؤولان دولتى به منظور جلب نظر آنها مىکنند، رابطهاى مستقیم وجود دارد. بر اساس نتایج تحقیقى، صاحبان شرکتهایى که رشوه بیشترى مىپردازند، در مقایسه با کسانى که رشوه کمترى مىپردازند، ناچارند یک سوم وقت بیشترى را با مسؤولان دولتى صرف کنند. این نتیجه نشان داد که لزوما انجام کارهاى فسادآمیز، زمان انجام کار را تسریع نمىبخشد (کافمن، 1377: 21 ـ 24). در قسمتهاى بعدى مقاله، پاسخ جامعى به چنین نظریاتى (در قالب بحث علل شیوع مفاسد مالى) داده خواهد شد.
مفاسد مالى در جهان
جرایمى نظیر اختلاس، ارتشا، جعل، تقلّب و مفاسد مالى، جرایم جدیدى نیستند و قدمتى به اندازه دولتها دارند و هزینههاى تحمیلى چنین جرایمى بر جامعه و دولت، باعث شده تا همگان بر مقابله با پدیده فساد مالى تأکید ورزند. پدیده فساد مالى، عارضهاى است که کم و بیش در کلیه جوامع وجود دارد و با درجههاى گوناگونى، طىّ سالهاى گذشته، شمال تا جنوب، شرق تا غرب عالم را در بر گرفته است. فساد مالى پدیدهاى عالمگیر است و به هیچ وجه به گروه خاصّى از کشورها محدود نمىشود. تحقیقات بسیارى درباره رتبهبندى کشورهاى جهان در زمینه شیوع پدیده فساد مالى صورت گرفته است. اطّلاعات این رتبهبندى بر درک تاجران خارجى است و اصلاً نمىتواند دلیلى بر میزان و شدّت معضل فساد مالى در داخل کشورها باشد. در این رتبهبندىها، عدد ده براى عدم وجود فساد مالى و عدد صفر براى حدّاکثر شیوع آن در نظر گرفته شده است. در ادامه، رتبه برخى از کشورها را مىبینیم که در سال 2000 میلادى از سوى «سازمان شفّافیت بینالمللى»(3) منتشر شده است (مایورو، 1995: 681 ـ 712).
در این رتبهبندى، نام ایران دیده نمىشود؛ امّا در رتبهبندى دیگرى که سازمان شفّافیت بینالمللى در اوایل دهه 1980 ارائه کرده، نمره ایران 25/3 بیان شده است. هر چند به دلیل وجود اشکال در صحّت و سقم اطّلاعات و به روز نبودن آنها مىتوان خوشبینانهتر فکر کرد، ایران جایگاه خوبى نداشته است. خلاصه این که تمام کشورهاى جهان، به نوعى با عارضه فساد مالى و ناکارایى ساختار ادارى و عمومى مواجهند (دادگر، در دست چاپ: فصل اوّل و دوم).
آمار بانک جهانى نیز میزان فساد و ارتشا را در جهان در قالب نامعادله زیر بیان مىکند (بانک جهانى، 1378: 90).
نامعادله پیشین نشان مىدهد که کشورهاى ضعیف و جهان سومى و کشورهایى که متمرکز هستند، درجه بالاترى از میزان فساد مالى را دارایند و کشورهاى توسعهیافته، کمتر به این مسأله دچار هستند و یا این که زمینه فساد در این گونه کشورهایى که از نظر اقتصادى قوى هستند و درجه توسعه بالاترى دارند، کمتر فراهم است. نکته قابل توجّه در این زمینه آن است که افزون بر پیشگیرىها و روشهاى اجرایى که در کشورهاى جهان سومى باید صورت گیرد، لازم است جامعه جهانى در این مهم به یارى آنها بشتابد و این اقدامها در سطح بینالمللى نیز مورد توجّه قرار گیرد. متأسّفانه به جاى این که تلاش همگانى براى مبارزه با این معضل در سطح جهان صورت گیرد، تلاش کنونى جامعه جهانى در مبارزه با فساد نامتوازن است.
نوک تیز سیاستهاى مبارزه با مفاسد مالى در سطح جهانى، متوجّه مقامهاى دولتى در نظامهاى فاسد در کشورهاى جهان سومى و عقب مانده است؛ در حالى که واقعیّت چیز دیگرى است. منشأ بخش اعظم فعّالیّتهاى فسادآلود و رشوهاى که در تجارت بینالمللى دست به دست مىشود، در کشورهاى صنعتى قرار دارد که اکنون بیش از دیگر کشورهاى جهان نداى مبارزه با مفاسد را سر دادهاند (فوگل، 1377: 8). عدم توازن در امر مبارزه همگانى با فساد مالى در سطح جهانى، به یقین به ضرر کشورها خواهد بود و بىتفاوتى به فساد در کشورى، در دراز مدّت به نفع کشور دیگر نخواهد بود و همه و همه باید دست به دست هم دهند تا این معضل سرطانى را ریشه کن کنند.
فساد مالى در ایران
فساد مالى در کشور ما (ایران) در زمانهاى گذشته به شدّت شیوع داشت. مقامهاى کشورى و لشکرى و حتّى پادشاهان آلوده بودند و پستهاى دولتى با پرداخت رشوههاى کلان خرید و فروش مىشد (دادگر، در دست چاپ: فصل اوّل). ارتشا، اختلاس و مفاسد مالى در زمان پهلوى اوّل و دوم نیز به شدّت رواج داشت، به طورى که به صورت مسألهاى ملّى موضوعیّت یافته بود و در آن زمان، «دولت با فساد و در کنار فساد زندگى کرده است و با عوامل و اسباب فساد در حال سازش دائمى و همزیستى مسالمتآمیز به سر برده است» (نجاتى، 1377: 14). شاه مخلوع، برادران، خواهران و بستگان او، از سهامداران عمده بسیارى از شرکتهاى داخلى یا واسطه معاملههاى بینالمللى و شرکتهاى خارجى بودند و از این راه رشوههاى کلانى کسب مىکردند (هیکل، بىتا: 175 و 214 ـ 216). با وجود این، خاندان سلطنتى و دولتهاى وابسته به آن براى سرپوش گذاشتن فساد مالى دستگاه حاکمه، هر چند سال یک بار مبارزه ملّى ضدّ فساد را در کشور به صورت شعار اعلام، و برخى از مقامهاى دولتى و غیر دولتى دون پایه را به اتّهام فساد مالى و سوء استفاده محاکمه مىکرد؛ امّا به گفته مورّخ روسى ایوانف این موارد نمىتوانست حجم گسترده فعالیّتهاى فسادآلود را که رژیم پهلوى صورت مىداد، از نظرها دور کند و به حتم یکى از علل سقوط و انحطاط رژیم پهلوى، تبعیض و فساد مالى گسترده در داخل کشور بود (مدنى، بىتا: 144).
با پیروزى انقلاب اسلامى، فساد مالى خود به خود به حدّاقل رسید؛ چرا که عاملان آن مجال جولان نیافتند؛ ولى متأسّفانه رفته رفته ارزشهاى اوایل انقلاب کمرنگتر شد و ما امروزه نمونههایى از مصادیق فساد مالى را در کشور مىبینیم (دادگر، در دست چاپ: فصل اوّل). آن چه امروزه تحت عناوین، محاکمه مفسدان مالى در بخشهاى دولتى و غیر دولتى در کشور به گوش مىرسد مىتواند به عزم ملّى خدشه وارد کند و از اعتماد عمومى بکاهد. آن چه مقام رهبرى در فرمان هشت مادّهاى خود به سران سه قوه گوشزد کرده، نمونهاى از نگرانى وى و مقامهاى کشورى درباره این معضل است. نکته این جا است که گاهى فعّالیتهاى فاسد ممکن است به منظور ضربه زدن به نظام اسلامى صورت گرفته، از سوى عوامل خارجى هدایت شوند که این امر بسیار خطرناکتر است و ما نمونهاى از این مورد را در سال 1370 در کشور شاهد بودیم (اطّلاعات، 1370: 13).
به هر حال، وجود و گسترش فساد مالى، حتّى در حجم کوچک، براى کشور اسلامى ایران قابل توجیه نیست و نمىتوان حدّى از آن را براى کشور تجویز کرد. مبارزهاى جدّى و همگانى در تمام سطوح لازم است تا کشور از مفاسد مالى عارى شود و در این راه خطیر، تسامح در مبارزه با مفاسد، نوعى همدستى با مفسدان است. تبعیض نباید صورت گیرد و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود و از دادن شعار به جد باید بپرهیزیم تا آثار عملى مبارزه آشکار شود.
علل فساد مالى در ایران
علل بسیارى را مىتوان در شکلگیرى و شیوع مفاسد مالى در کشور بر شمرد؛ امّا همه این علل و عوامل را در قالب سه علّت عمده فرهنگى، سیاسى و اقتصادى مىتوان دستهبندى کرد. به حتم اگر فرهنگ جامعه در زمینه پیشگیرى و مقابله جدّى با معضل فساد مالى دچار ضعف باشد، این عارضه رشدى سرطانى یافته، پایههاى جامعه را تهدید خواهد کرد. از طرفى، انگیزه رفتار آلوده به فساد، زمانى پدید مىآید که مقامهاى سیاسى به رغم داشتن اختیارات بسیار، مسؤولیت چندانى در برابر اعمال خود ندارند و پاسخگو نیستند و جوّ سیاست زده حاکم نیز این امر را تشدید خواهد کرد. مسائل، مشکلات و عوامل اقتصادى نیز ممکن است باعث بروز و شیوع پدیده فساد مالى شود. این علل از مشکلات اقتصادى کلان تا مسائل کم اهمیّتتر را شامل مىشود. در ادامه بحث، این علل را به تفصیل بررسى خواهیم کرد؛ امّا بهتر است در ابتدا بدانیم چه قوانینى در راه مبارزه با مفاسد مالى به کمک ما خواهند آمد.
قوانین حقوقى ایران براى مبارزه با فساد مالى
قوانین بسیارى در امر مبارزه با فساد مالى و مصادیق گوناگون آن در کشور وجود دارد. قوانین پایه را در قانون اساسى، و قوانین جزئى و تفصیلى را در قانون مجازات مرتکبان اختلاس، ارتشا و کلاهبردارى و نیز قانون تعزیرات اسلامى مىتوان جُست. در اصل سوم قانون اساسى، یکى از وظایف دولت جمهورى اسلامى براى نیل به اهداف، به کارگیرى همه امکانات خود به منظور ایجاد محیط مساعد براى رشد فضایل اخلاقى بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیّه مظاهر فساد و تباهى عنوان شده است. از طرفى تأکید شده که هیچ کسى نمىتواند اعمال خویش را به وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومى صورت دهد. در اصل 142 قانون اساسى آمده است:
دارایى رهبر، رئیس جمهور، معاونان رئیس جمهور، وزیران، همسر و فرزندان آنان، قبل و بعد از خدمت توسّط رئیس قوّه قضائیه رسیدگى مىشود که بر خلاف حق افزایش نیافته باشد.
در اصل 149 نیز دولت موظّف شده تا ثروتهاى ناشى از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعکارىها و معاملههاى دولتى و ... را پس گرفته، به صاحب حق رد کند و در صورت معلوم نبودن آن، به بیتالمال تحویل دهد. از طرفى در جاى جاى قانون اساسى به مسأله نظارت و بازرسى در امر مقابله با مفاسد مالى اشاره شده است. اصول 52، 53 و 55 از جمله این قوانین هستند.
قوانین حقوقى و مدنى کشور نیز به شدّت با پدیده شیوع مفاسد مالى مبارزه مىکنند تا افزون بر فرهنگ سازى در امر مقابله با مصادیق آن، با عاملان فاسد نیز برخورد شود. در قوانین ایران، ارتکاب به اخّاذى و رشوه و دیگر مصادیق فساد مالى جرم شناخته مىشود و مرتکب، مستوجب مجازات است. مادّه 65 قانون تعزیرات اسلامى، مصوّب سال 1362، اخذ هر گونه وجه یا مال را براى انجام دادن یا ندادن امرى که به سازمانهاى دولتى یا مؤسّسههاى وابسته به آنها مربوط باشد، ارتشا شمرده، مرتکب را مستحقّ مجازات مىداند اعّم از این که کار وعده داده شده، انجام گرفته یا نگرفته باشد و اعّم از این که انجام آن طبق حقانیّت و وظیفه بوده یا نبوده باشد. مادّه 4 قانون تشدید مجازات مرتکبان اختلاس، ارتشا و کلاهبردارى مصوّب آذر ماه 1376، افزون بر ضبط اموال منقول و غیر منقول مرتکب او را برحسب نوع جرم به انفصال از خدمات دولتى محکوم مىکند. در روزهاى اخیر نیز بحث پولشویى، تک نرخى کردن ارز، اصلاح سیاستهاى مالیاتى و مواردى از این قبیل در زمره اقدامهاى مقابله با شیوع مفاسد مالى هستند.
نکته این جا است که اگر مجموعه قوانین موجود یا تدوین شده با اهداف مشخّص و متعالى همسویى داشته باشند مىتوان انتظار داشت که قانون، کارایى لازم را داشته باشد. از طرفى باید در قوانین مرتبط با مبارزه با مفاسد مالى توجّه داشته باشیم که براى مبارزه با فساد مالى، تعیین مجازاتهایى متناسب با میزان سوء استفاده ضرورت دارد بدین ترتیب که مجازات کارکنان متناسب با مبالغ دریافت شده و مجازات رشوه دهندگان متناسب با بهره و سودى باشد که از پرداخت رشوه کسب کردهاند. در کنار وضع قوانین صریح و قاطع، تکیه بر نیروى مردمى، بهترین و مطمئنترین پشتوانه در راه مبارزه با فساد مالى است. عملیات موفّق مبارزه با فساد مالى مستلزم حضور مردم است؛ بنابراین، براى مبارزه قاطع با مظاهر مفاسد مالى باید شناختى عالمانه و واقعگرایانه داشت و این شناخت را به ارادهاى همگانى براى مبارزه تبدیل کرد.
ریشهها و انگیزههاى فساد مالى
با وجود توجّه گسترده در امر مبارزه با فساد مالى، شاهد شیوع این عارضه سرطانى هستیم و این معضل، ریشهها و انگیزههاى بسیارى دارد که اهّم آنها عبارتند از:
ـ ضعف باورهاى مذهبى و اعتقادات دینى؛
ـ نارسایى و ناکار آمدى نظام نظارت و ارزیابى؛
ـ نارسایى در نظارت عمومى؛
ـ اشکالات ساختارى در پیکره دولت؛
ـ نامناسب بودن امنیت شغلى؛
ـ سیاست زدگى نظام و اختلاف بین مسؤولان و شخصیتهاى سیاسى ـ اجتماعى؛
ـ وضعیت خاص کشور در سالهاى جنگ و سالهاى بازسازى؛
ـ فراموشى ادبیات انقلاب؛
ـ مطبوعات و جنبش دانشجویى ضعیف؛
ـ ... .
با توجّه به این که مىخواهیم مقاله را در قالب مباحث اقتصادى به سرانجام برسانیم، پیش از آن که به علل اقتصادى شکلگیرى مفاسد مالى اشاره شود، بهتر است ببینیم چرا در جامعه اسلامى ما چنین اعمالى شایع مىشود. عمدهترین علّت، کمرنگ شدن نور ایمان در دلها است. مسؤولیتها به جاى این که امتحان الاهى تلقّى شوند، وظیفه فردى شمرده شده، پلکانى براى ترقّى و پیشرفت مادّى هستند.(4) بستر فرهنگى لازم که باید بر پایه اصول و ارزشهاى معنوى و الاهى استوار باشد، جاى خود را به تفکّر سرمایهدارى بر اساس کسب حدّاکثر سود داده است؛ البتّه نیروهاى مخلص و مؤمن در کشور ما کم نیستند؛ ولى نباید شاهد شیوع معضل فساد مالى حتّى در مقدار کم آن باشیم. باید رفتار علوى، به صورت الگوى رفتارى مدّ نظر همه قرار داشته باشد. حضرت امام رحمهالله در این باره فرموده است:
در جمهورى اسلامى، زمامداران مردم نمىتوانند با سوء استفاده از مقام، ثروت اندوزى کنند و یا در زندگى روزانه، امتیازى براى خود قائل شوند. باید ضوابط اسلامى را در جامعه و در همه سطوح به دقّت رعایت کنند و حتّى پاسدار آن باشند (صحیفه نور، ج 2: 279 و 280؛ ج 4: 116 ـ 125).
خلاصه این که اگر مىبینیم در کشور اسلامى ما فساد مالى، سبب نارضایتى عمومى شده، با قدرى تأمّل مىتوان فهمید که دورى از جامعه و رفتار علوى است که براى ما مصیبتزا شده است.
حال بحث شیوع مفاسد مالى را در کشور از دیدگاه اقتصادى بررسى مىکنیم. دولتى بودن بخش عظیمى از اقتصاد کشور، از مهمترین علّتهاى شیوع فساد مالى در کشور است. در این صورت مردم مىکوشند به منابع حکومتى نزدیک شده، به آنها چشم دوزند و تلاش بسیارى را براى سوء استفاده از موقعیّتها و امتیازات دولتى مبذول دارند. در اقتصاد ما که دولت، قدرتمندترین انحصارگر است، کارکنان به راحتى مىتوانند به هر کارى دست زده، به نفع خود یا نزدیکانشان سوء استفاده کنند. پایین بودن سطح حقوق و دستمزدها در بخش دولتى نیز از دیگر علل شیوع مفاسد مالى در کشور است؛ چرا که این مسأله باعث مىشود تا افراد، راههاى غیر قانونى را در تأمین معاش خود بپیمایند (رهبر و دیگران، 1381: 55). فقر نیز از مهمترین علل شکلگیرى فساد مالى است که هم علّت بوده، از طرفى، معلول وجود فساد مالى در جامعه نیز به شمار مىرود. تورّم روز افزون و روند دائم نزولى قدرت خرید مردم و بیکارى فزاینده، مردم را به کسب درآمدهاى سهل الوصول و فعالیّتهاى فساد آلود ترغیب مىکند (دفتر بررسىهاى اقتصادى مجلس شوراى اسلامى، 1377: 126 ـ 129). نتیجه این که دولت انحصارگر و اقتصاد رانتى و تک محصولى، به همراه عواملى چون پایین بودن سطح حقوق و دستمزد، تورّم و افزایش شاخص قیمت و نیز کاهش قدرت خرید مردم، جامعه را به سمت انجام فعالیّتهاى فاسد سوق مىدهد.
آثار و پیامدهاى فساد مالى
شیوع مفاسد مالى در کشور مىتواند عوارض و پیامدهاى اقتصادى بسیارى را به همراه داشته باشد؛ از جمله:
أ. آثار منفى فساد مالى بر تخصیص صحیح منابع: فساد مالى، کار تعقیب اصل تخصیص تهیه منابع به وسیله دولت را فلج مىکند و اولویّتهاى اساسى در طرحهاى ملّى را به دست فراموشى مىسپارد و فعالیّتهایى اولویّت مىیابند که با منافع نامشروع متصدّیان فاسد سازگارى داشته باشند. در این جا است که افراد به سمت فعّالیّتهاى نادرست مىروند و تلاش در جهت دستیابى به درآمدهاى فورى و سهل الوصول، به جاى شکوفا شدن توانایىها و استعدادها صورت مىگیرد.
ب. آثار منفى فساد مالى بر توزیع صحیح درآمدها: این اثر از طریق کاهش درآمدهاى دولتى پدید مىآید و این کاهش توانایى، باعث مىشود دولت در اجراى طرحهاى عمرانى، اساسى و زیربنایى و نیز پیشبرد برنامههاى رشد و توسعه ناتوان شود. الگوى نادرست درآمدها باعث رواج نابرابرىها و اختلافهاى شدید طبقاتى مىشود و در بلندمدّت از تحقّق کامل عدالت اجتماعى جلوگیرى خواهد کرد. در این جا است که اقشار ضعیف و کم درآمد، از مزایایى رفاه اجتماعى کمترین بهره را خواهند داشت؛ در توزیع درآمدها جایگاهى ندارند و سرمایهگذارىهاى دولتى به نفع این گروه نخواهد بود.
ج. آثار منفى فساد مالى بر کارایى اقتصادى: فساد بیشتر، کارایى فعالیّتهاى اقتصادى را از طریق توجّه به اعمال فاسد مىکاهد و کاهش کارایى، به فساد بیشتر خواهد انجامید و بین کاهش کارایى و افزایش فساد مالى دور باطلى ایجاد مىشود که نتیجه آن، حاکمیّت گسترده فساد و عوارض ناشى از آن و شکلگیرى انگیزههاى فاسد است.
د. آثار منفى فساد مالى بر رشد اقتصادى: در مجموع مىتوان گفت که تأثیر منفى عمیق فساد مالى، بر روى رشد اقتصادى و در نتیجه توسعه خواهد بود. کاهش کارایى اقتصادى، تخصیص نادرست منابع و توزیع نامناسب درآمدها به همراه کاهش انگیزههاى سرمایهگذارى در بلند مدّت، بر روى رشد اقتصادى کشور اثر منفى خواهد گذاشت (لیت و وایدمن، 1999: 10 ـ 25).
در مجموع مىتوان گفت که پیامدهاى اقتصادى شیوع فساد مالى در کشور ما مىتواند شامل ضدّ رشد و توسعه بودن مفاسد مالى، ایجاد و گسترش فقر و آثار و پیامدهاى آن و نیز تغییر فرهنگ اقتصادى شود.
راه حلهاى کاهش فساد مالى
در برابر علّتهاى اقتصادى و پیامدهاى منفى شیوع مفاسد مالى در کشورمان مىتوان راه حلهایى مقتضى را ارائه کرد. عمدهترین این راه حلها، کاهش تصدّىهاى دولتى به شکل درست، انجام اصلاحات اقتصادى و انضباط مالى در بخشهاى خصوصى و دولتى است. بهترین سیاست براى کاهش مفاسد مالى در جامعه، تقلیل دادن فرصتهاى ارتکاب فساد از طریق کم کردن نقش دولت در اقتصاد است. این امر را باید بپذیریم که مردم در اقتصاد محور باشند و بتوان دولت را کوچک کرد و دولت نیز با حفظ اقتدار، فقط نظارت کننده باشد؛ البتّه تا زمانى که دولت به سمت شفّافسازى فرایندهاى تصمیمگیرى و تخصیص منابع، پاسخگویى، قانونگرایى و اتّخاذ رویکردهاى مشارکت جویانه حرکت نکند، هر نوع اقدام براى کم کردن تصدّىهاى دولت، نتیجهاى نخواهد داشت؛ بنابراین، زیر بنایىترین راه مبارزه با فساد مالى در کشور، خصوصىسازى سالم است.
پیشبرد اصلاحات اقتصادى نیز از راههاى مقابله با مفاسد مالى است. فعّالیّتهاى که به اصلاح نیاز دارند، فعالیّتهایى شمرده مىشوند که متضمّن اختیارات، از جمله صدور مجوّزها، محدودیتهاى مقدارى (سهمیهها)، کنترل قیمتها، اعطاى قراردادهاى دولتى، دادن یارانهها، اعطاى تسهیلات و اعتبارات ارزان، معافیتهاى مالیاتى و ... هستند. آزادسازى درست، مقرّرات زدایى اقتصاد خُرد، اصلاح ساختار مالیاتى، اصلاح بودجه نویسى دولتى، شفّاف سازى عملکردهاى بانکى و پولى و در بلند مدّت، اصلاحات سازمانى در قالب حذف وزارتخانهها و سازمانهاى زاید و اصلاح خدمات ادارى و نظام حقوقى در جهت اصلاحات اقتصادى باید مورد توجّه قرار گیرند. در واقع همه اقدامهاى اصلاحى اقتصادى، مقرّرات زدایى و اصلاح دولت، در ساختار کلان اقتصادى نقش بسزایى در کاهش فساد مالى دارد و مىتواند در رهایى جامعه از شیوع مفاسد مالى مؤثّر باشد.
از دیگر راههاى رهایى جامعه از شرّ معضل فساد مالى، انضباط مالى است؛ یعنى استفاده بهینه از بودجه، نیروى انسانى و امکانات هر دستگاه، مؤسّسه، نهاد و شرکت دولتى که به ویژه از منابع عمومى منتفع مىشود. فقدان انضباط مالى، باعث اتلاف منابع و کاهش کارایى مىشود و در نتیجه از توانایى دولت براى هدایت برنامههاى گوناگونى مىکاهد و نیز در اعتماد مردم به دولت و مسؤولان خدشه وارد مىشود (طبیبیان و حبیبى، 1374: 1 ـ 3). خلاصه این که کاهش تصدّىهاى دولتى، خصوصىسازى سالم، انجام اصلاحات اقتصادى در سطوح کلان و خُرد و ایجاد انضباط مالى مؤثّر و قوى، از جمله راههایى است که در صورت اجراى آنها مىتوان شاهد کاهش مفاسد مالى در جامعه بود.
مفاسد مالى از دیدگاه اسلام
در آیات قرآن، فساد در مقابل اصلاح آمده، و معناى عام آن، مقابله با احیاى دوباره آموزهها و دستورهاى اسلام و مقابله با از میان برداشتن بدعتها در حوزه بینشها و منشهاى مردم است. در در این چارچوب، مفاسد مالى اعمالى هستند که بر خلاف آموزههاى دینى بوده، در حوزه اقتصاد، مانع تحقّق عدالت اجتماعى و اقتصادىاند. اصیلترین علّت بروز و شیوع مفاسد مالى در جامعه، به کار نبستن دستورهاى الاهى و به حاشیه راندن دین است. خداوند در قرآن مىفرماید:(5)
و شما مسلمانان اگر آن چه را که خداوند دستور داده به کار نبندید، همانا فتنه و فساد بزرگ، روى زمین را فرا خواهد گرفت (انفال (8): 73).
به طور خلاصه، علل شکلگیرى، بروز و شیوع مفاسد مالى را از نظر اسلام مىتوان چنین بیان کرد:
أ. عدم به کار بستن دستورهاى الاهى (بقره (2): 27)؛
ب. هواى نفس (مؤمنون (23): 71)؛
ج. کفران نعمت (المدثر (74): 15)؛
د. ضعف تدبیر و سفاهت مدیران (یوسف (12): 73)؛
ه . بىتوجّهى به روز قیامت (یونس (10): 40)؛
و. حکومت جائر و متصدّیان ستمگر (نمل (27): 34)؛
ز. نبود فرهنگ امر به معروف و نهى از منکر در جامعه (هود (11): 116)؛
ح. ترس از به خطر افتادن موقعیت و مسند زور و قدرت حاکمان خاطى و ناصالح (غافر (40): 26)؛
ط. عدم رعایت حقوق دیگران (هود (11): 85)؛
و ... .
اگر بخواهیم آثار و پیامدهاى گسترش مفاسد مالى را در جامعه از نظر اسلام فهرستوار بیان کنیم، مىتوان چنین عنوان کرد:
أ. تخریب عمران و آبادانى کشور و از بین رفتن نظم عمومى (بقره (2): 205؛ اعراف (7): 56)؛
ب. رواج تبعیض طبقاتى (بقره (2): 30)؛
ج. رواج فقر و بدبختى (بقره (2): 220)؛
د. رواج بىعدالتى و رواج جور و ستم و پایمال کردن حقوق ستمدیدگان (مائده (5): 64)؛
ه . در امان نبودن مردم درست کردار و جامعه (کهف (18): 94)؛
و. نداشتن آسایش در دنیا و آخرت (عنکبوت (29): 36)؛
و ... .
خلاصه این که اگر فساد مالى در جامعه سیطره یابد، وحدت جامعه که پشتوانه حکومت دینى است، از بین مىرود و اخلاق اجتماعى و فردى و ریشههاى اعتماد در هم مىریزد و تضاد اجتماعى جایگزین وحدت مىشود. اسلام، هرگز جامعه فاسد را تأیید نمىکند و با قدرت و با استفاده از اهرمهاى مادّى و معنوى با آن مبارزه مىکند و بر مردم، جامعه و حکومت اسلامى نیز در انجام این مهم تکلیف کرده است. از طرفى، با بیان عاقبت پیشینیان فاسد، مردم و حکومتهاى اسلامى را به درس گرفتن از عقوبت آنها سفارش مىکند.(6) در متون دینى، بارها انسان از ارتکاب چنین اعمالى نهى شده است. گاهى این اعمال، حرام معرّفى، و گاهى گناهى بزرگ یاد شده و در برخى موارد نیز وعده آتش و عذاب الاهى به عاملان آن داده شده است و مرتکبان مورد لعن خداوند قرار گرفتهاند و حتّى به اعمال فاسد در حد کفر منتسب شده است (نهجالبلاغه، خطبه 126 و نامه 53؛ بحار الانوار، ج 23: 10 و 14؛ وسایل الشیعه، ج 12: 62 و 63).
نتیجه این که مصادیق فساد مالى در آیات و روایات به شکلهاى گوناگونى بیان شدهاند و همگى آنها بر گناه بودن و حرام بودن چنین اعمالى تأکید دارند. دین، آموزههاى دینى و ارزشهاى اسلامى، همگى بر حرمت فعّالیّتهاى فساد آلود تأکید دارند؛ بدین سبب انجام چنین اعمالى با تأکیدها و دستور العملهاى حکومت دینى و اسلامى است.
راه حلهاى مبارزه با فساد مالى از دیدگاه اسلام
افزون بر راه حلهاى ارائه شده در قسمتهاى پیشین که مورد تأیید اسلام است؛ به طور خاص دین اسلام، چارچوبى عملى براى رهایى از شرّ معضل فساد مالى را ارائه مىکند؛ به طورى که مبانى آن از آموزههاى دینى و الاهى برگرفته شده و چون پشتوانه معنوى و ارزشى دارند، در صورت اجراى دقیق و کامل آنها، به حتم شاهد پاکسازى جامعه خواهیم بود. مکتب اسلام بر دو نوع از عوامل اساسى در امر مبارزه با معضل فساد مالى تأکید دارد: عوامل درونى و عوامل بیرونى.
عوامل باز دارنده درونى به خود انسان مربوط مىشود و در نهاد فرد قرار دارد و بر روى انگیزهها و رفتارها و برخوردهاى او تأثیر مىگذارد. دین در این حوزه، با تأکید بر مفاهیم اخلاقى خاص مىکوشد افراد جامعه را به لحاظ فردى و شخصى از ارتکاب به اعمال فاسد، حرام و ممنوع باز دارد. اسلام در این بخش، بسیار کوشیده و به جدّ سرمایهگذارى کرده است و نیز سفارشهاى فراوانى دارد؛(7) مثل تأکید فراوان بر حقّانیّت معاد و این که تمام اعمال و رفتار انسان ثبت و ضبط مىشود و به آن رسیدگى خواهد شد. معاد به صورت یک عنصر اعتقادى ارزشمند، نقش فوقالعادهاى مىتواند ایفا کند و روشن است که پذیرش آن به وسیله افراد جامعه چه تأثیرى بر رفتار تک تک افراد دارد. حضرت على علیهالسلام در مورد توجّه به معاد مىفرماید:
یاد مرگ از دلهایتان رخت بر بسته ... دنیا بیش از آخرت دلهایتان را تسخیر کرده است. دنیاى زودگذر، شما را از آخرت که بى شک آمدنى است، دور کرده. ... چیست که به اندک چیزى که از دنیا به دست مىآورید، شادمان مىشوید و از آن همه چیز که از دست مىدهید، اندوهگین نمىشوید ... به گونهاى که گویى دنیا جاى درنگ همیشگى شما، و نعمت دنیا برایتان ماندنى است (نهجالبلاغه، خطبه 112 و حکمت 183)؛
بنابراین، بهترین عامل و انگیزه قوى براى ایجاد خود کنترلى، ایمان و اعتقادات دینى است و از این میان، اعتقاد به معاد و قیامت نقش بسزایى دارد. این اعتقاد اگر ریشه بگیرد مىتواند باعث تغییر بنیادى در بینش و منش افراد شود و زهد و قناعت، پرهیز از دنیازدگى، بر حذر بودن از تمرکز ثروت و بسیارى از مصادیق فساد مالى را در پى داشته باشد؛ البتّه دین فقط به عوامل درونى بسنده نکرده و براى آنهایى که به نداى درونى خود توجّهى ندارند، اهرمها و ضمانتهاى کنترل بیرونى را قرار داده است که شامل وظایف مردم، دولت و حکومت اسلامى در جامعه شود. دولت باید با ساختار نظارتى مشخّص و دقیق بر فعالیّتهاى دولتى و غیر دولتى نظارت، و افراد خاطى یا گروههاى فاسد را شناسایى کند و به نظام قضایى کارآمد و هوشیار تحویل دهد. عموم مردم نیز وظیفه دارند با در نظر داشتن معرفت دینى و تربیت اسلامى، بر نهادها و گروههاى دولتى و غیر دولتى و حتّى مسؤولان نظارت کنند و خود را در این زمینه مسؤول بدانند. در این میان، امر به معروف و نهى از منکر، نقش کلیدى و اساسى دارد؛ چرا که هم در حوزه نظارتى دولتى و هم در حیطه نظارت مردمى مصداق عملى مىیابد.(8)
متأسفانه این مسأله در حال حاضر و در اذهان عمومى جامعه معناى گسترده خود را از دست داده و به موارد خاصّى منحصر شده است. دیدگاه محدود به این مطلب باعث شده تا جامعه، به آن مفهوم واقعى که مدّ نظر شارع مقدّس بوده، توجّه نکند. خلاصه این که مسؤولیت دولت و ملّت در برابر مفاسد مالى در مفهوم امر به معروف و نهى از منکر جاى مىگیرد. فرد فرد جامعه مسلمان مسؤولند با هر گونه فساد و مصادیق آن برخورد کنند. اگر مىتوانند جلو آن را بگیرند و اگر نمىتوانند به دستگاههاى نظارتى ارجاع دهند تا با آن برخورد شود. اجراى درست این فرهنگ تأثیرى شگرف در جلوگیرى و کاهش مفاسد مالى خواهد داشت.
مهمترین اصل در کاهش مفاسد مالى که از عوامل بیرونى به شمار مىرود وجود مراجع نظارتى قوى در جامعه است. در جوامع اسلامى سه مرجع نظارتى وجود دارد:
أ. نظارت خداوند: خداوند، بر کلّیه اعمال، حرکات و فکر مردم نظارت مطلق دارد.(9) هر فرد مسلمانى پیش از هر چیز بر این اعتقاد است که رفتار، اعمال و حتّى نیّتهاى او زیر ذرّهبین الاهى است.
ب. نظارت حکومت: منظور از نظارت دولت فقط نظارت مستقیم نیست؛ بلکه نظارت بر تمام ارکان جامعه به طور غیر مستقیم مىتواند وجود داشته باشد.(10) کنترل و نظارت که یکى از وظایف اصلى حکومت است، از ارکان اصلى و عناصر حیاتى مدیریت سالم و کارآمد به شمار مىرود.
ج. نظارت همگانى: مردم، بهترین ناظر در جهت انجام درست امور هستند. کلّیه افراد جامعه یا سازمان معیّنى موظّفند بر اساس وظیفه شرعى خود بر عملکرد دیگر اعضا و عملکرد مدیران و مسؤولان نظارت داشته باشند؛ البتّه این نظارت در آموزههاى دینى به امر به معروف و نهى از منکر معروف است. به رغم لزوم سه مرجع نظارتى در هر جامعهاى، خود کنترلى را نیز باید تقویت کنیم و این خود کنترلى زمانى تحقّق مىیابد که افراد، درون خود داراى نیروى ناظر بر کارهاى خود باشند و مراقبت کنند که کارها و وظایف خود را به درستى و صادقانه و عارى از هر گونه عیب و نقص انجام دهند. در مقایسه با نظارتهاى بیرونى، خود کنترلى، بهترین و کارآمدترین ساز و کار براى کنترل عملکرد افراد است. نقش تنبیه و تشویق نیز در این مسأله اهمیّت دارد که باعث دلگرمى افراد صالح و کارآمد مىشود و از طرفى، ترس و نگرانى فاسدان را در پى خواهد داشت. حضرت امیر علیهالسلام در این باره مىفرماید:
بدکار را به پاداش نیکوکار رنجهدار (نهجالبلاغه: حکمت 168).
مجازات مفسدان مالى
حال که بحث عوامل درونى و بیرونى در امر پیشگیرى از شیوع مفاسد مالى را (به اختصار) بیان کردیم، باید براى کسانى که در چارچوب شرع قرار نگرفتهاند، مجازاتهایى را در نظر بگیریم و هیچ تبعیض و کوتاهى در این زمینه نباید صورت گیرد. دین اسلام درباره مجازات مفسدان مالى، حدّ معیّنى قرار نداده و آن را جزو تعزیرات دانسته و حکم آن بنا به تشخیص زمامدار جامعه است. حاکم اسلامى بنا به اوضاع جامعه مىتواند براى مبارزه با این مفاسد، مجازاتهاى گوناگون سختى را وضع کند. حضرت على علیهالسلام نیز پس از انجام نظارتهاى گوناگون، خاطاکار را به شدیدترین مجازات مىرساند و به حاکمان خود نیز در این زمینه به صراحت تأکید مىکرد که با مفسدان مالى برخورد قاطع و صریح داشته باشند (نهجالبلاغه: نامه 53 و 70؛ خطبه 44 و حکمت 476). برخورد قاطعانه و شدید با عاملان فساد، باعث عبرت دیگران مىشود و هیچ فرد یا مسؤولى اجازه فکر کردن به ارتکاب چنین اعمالى را به خود نمىدهد؛ بنابراین اگر بخواهیم فهرست وار راههاى مبارزه با شیوع مفاسد مالى را از نظر اسلام مرور کنیم، مىتوان چنین عنوان کرد:
1. تحکیم مبانى اعتقادى و ارزشهاى دینى؛
2. به کار گماردن افراد صالح، عالم و عادل در رأس امور؛
3. لزوم ساده زیستى کارگزاران حکومتى؛
4. تلاش دولت در جهت تأمین رفاه و امنیت کارگزاران؛
5. تحکیم موقعیت کارگزاران؛
6. لزوم مراقبت و نصب مراقب بر کارگزاران؛
7. نظارت دقیق و جدّى بر اموال عمومى و بیتالمال؛
8. جلوگیرى از تمرکز ثروت (تعدیل ثروت)؛
9. مجازات عاملان فاسد؛
10. لزوم پاسخگویى به مردم از سوى مسؤولان و مجموعه دولت.(11)
حکومت دینى افزون بر تأکید گسترش و تقویت عوامل درونى و تقویت باورهاى عمومى، به هیچ وجه مردم و جامه را رها نکرده، به عوامل بیرونى نیز توجّه دارد و با روشها و ابزارهاى بسیارى به مقابله با عاملان فاسد و محیط ناسالم بر مىخیزد؛ بنابراین، اگر شاهد بروز و شیوع مفاسد مالى در نظامهاى اسلامى هستیم، به حتم این مسأله از تمایل و ترغیب دین به امر ارتکاب اعمال فاسد حاکى نیست؛ بلکه دین از این مسائل مبّرا است. این مردم، حکومت و جامعه است که با دورى از دستورهاى دینى و ارزشهاى اسلامى، مرتکب فعّالیّتهاى فاسد مىشوند و جامعه را فاسد جلوه مىدهند.
این مسأله باید مدّ نظر ما باشد و حساب مفسدان مالى را در کشور به حساب دین، جامعه دینى و مدیران لایق، صالح و سالم نگذاریم.
نتیجهگیرى و ارائه پیشنهاد
فساد مالى عارضهاى است که در اشکال گوناگون، در تمام کشورهاى جهان وجود دارد و کشور اسلامى ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. فساد مالى، استفاده از موقعیّت و مقام براى کسب منافع شخصى معنا مىشود که مصادیق بسیارى دارد. گسترش و شیوع عارضه فساد مالى در هر جامعهاى داراى آثار و پیامدهاى ناگوار بسیارى است. فساد مالى شایع، با تضعیف انگیزهها، سبب زیانهاى اجتماعى و فرهنگى، با تضعیف نهادهاى موجود، باعث زیانهاى سیاسى، و با توزیع ناعادلانه منابع و ضدّ توسعه بودن، سبب زیانهاى اقتصادى شدید مىشود. این عوارض مخّرب لزوم مبارزهاى فراگیر در سطح ملّى، منطقهاى و بینالمللى را صد چندان مىکند.
در کشور اسلامى ما، نپرداختن یا پرداختن ضعیف به معضل فساد مالى، معلول علّتهاى بسیارى بوده و هست که در ابعاد فرهنگى، سیاسى و اقتصادى طرح و بررسى مىشود. وجود و گسترش تمام علّتها نمىتواند و نباید ما را از اهمّیت موضوع دور، و از مسیر مبارزه جدّى با عارضه فساد مالى غافل کند. در مبارزه ضدّ مفاسد مالى باید از اساس روى روشهاى پیشگیرى و نه درمان تأکید شود و پس از توجّه به مسائل پیشگیرى کننده باید سراغ درمان و روشهاى اجرایى در امر مبارزه رفت. اصلىترین مسأله در امر پیشگیرى، احیاى معنویات، اخلاقیّات و ارزشهاى دینى و نیز اشاعه فرهنگ مبارزه با فساد مالى است؛ و سپس باید به دنبال تقویت عوامل بیرونى باشیم. وجود قوانین صریح و عارى از ابهام، تقویت نهادهاى نظارتى، ایجاد نهادى مستقل در امر مبارزه با مفاسد مالى، شفّاف سازى، مقرّرات زدایى و انجام خصوصى سازى سالم، تقویت بیشتر انضباط مالى و ... از جمله مواردى هستند که در کنار تقویت عوامل درونى باید مدّ نظر باشند. در مجموع براى آن که راه حلّى عملى براى رهایى کشور از شیوع فساد مالى ارائه کرده باشیم، الگوى پیشنهادى
در پایان باید اذعان کنیم که عملیات مبارزه با فساد مالى و مصادیق آن، کار گروهى است، و راهبردهاى ویژه مبارزه با آن فقط در صورتى با کامیابى همراه خواهد بود که به شکل جامع، قاعدهمند و سازمان یافته اجرا شوند و مشارکت همه نهادها را به همراه داشته باشد. فساد مالى، از عوامل گوناگونى ناشى است و یک سیاست خاص فقط آن را تشدید یا تضعیف مىکند و در نتیجه، براى ریشه کنى آن به برنامهاى همه جانبه نیازمندیم که همگان (از بالاترین سطح تا عامّه مردم) به رعایت و انجام آن ملزم باشند.
منابع
1. قرآن کریم.
2. نهجالبلاغه.
3. بانک جهانى: نقش دولت در جهان در حال تحول، ترجمه حمیدرضا برادران شرکاء و دیگران، مؤسّسه مطالعات و پژوهشهاى بازرگانى، تهران، 1378 ش.
4. تانزى، ویتو: مسأله فساد، فعالیتهاى دولتى و بازار آزاد، ترجمه بهمن آقایى، اطلاعات سیاسى ـ اقتصادى، شماره 149 و 150، بهمن و اسفند 1378 ش.
5. جمالى، مینو: اخلاق کارگزاران در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى، سازمان مدیریت و برنامهریزى کشور، تهران، 1380 ش.
6. حّر عاملى، محمد بن حسن: وسائل الشیعه، 29 جلدى، مؤسّسه آل البیت، قم، 1409 ق.
7. دادگر، حسن: فساد مالى: عوامل و راهکارهاى خلاصى، مؤسّسه دانش و اندیشه معاصر، (در دست چاپ).
8. دفتر بررسىهاى اقتصادى مجلس شوراى اسلامى: بازشناسى مؤلفههاى مؤثّر بر اختلاس در ایران، مجلس و پژوهش، شماره 25، شهریور 1377 ش.
9. راوندى، مرتضى: تاریخ اجتماعى ایران، 4 جلدى، انتشارات امیر کبیر، 1359 ش.
10. روزنامه اطّلاعات: موّرخ 12/9/1370 ش.
11. رهبر، فرهاد و دیگران: بازشناسى عارضه فساد مالى، ج 1، جهاد دانشگاهى دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، تهران، 1374 ش.
12. طبیبیان، محمد و نادر حبیبى: ایجاد انضباط مالى در بخش عمومى، مؤسّسه عالى پژوهش در برنامهریزى توسعه، دى ماه 1374 ش.
13. فوگل، فرانک: مقابله جهانى با پدیدهاى جهانى: رشوه، ترجمه ف. م. هاشمى، روزنامه سلام، مورخ 7/8/1377 ش.
14. کافمن، دانیل: فساد: واقعیتها، ترجمه اکبر شکوهى، تحوّل ادارى، دوره پنجم، شماره 19، آذر 1377 ش.
15. مجلسى، محمّدباقر: بحار الانوار، مؤسّسه الوفاء بیروت، لبنان، 1404 ق.
16. مجلّه اقتصادى، دوره دوم، سال اوّل، شماره 8.
17. مدنى، سیّد جلالالدین: تاریخ سیاسى معاصر ایران، انتشارات جامعه مدرسین، قم، بىتا.
18. موسوى خمینى [امام]، روحاللّه: صحیفه نور، 21 جلدى، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1365 ش.
19. موسوى همدانى، سید محمدباقر: ترجمه تفسیر المیزان، 20 جلدى، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1364 ش.
20. نجاتى، غلامرضا: تاریخ سیاسى بیستوپنج ساله ایران، ج 2، مؤسّسه خدمات فرهنگى رسا، تهران، 1377 ش.
21. Huntington, Samuel P., Political order in changing societies, new Haven, Yale university press, 1968.
22. Leite, C. and J. weidmann, Does mother nature corrupt? Natural resource, corruption and economic growth, IMF, wp 85 / 99, July 1999.
23. Lien, Donald H. D. Anote on competitive bribery games, Enonomic Letters, vol. 22, 1986.
24. Mauro, Paolo, Corruption and Growth, Quarterly Journal Economic, No. 11093, 1995.
25. Osterfeld, David, Corruption and Development, Journal of Economic Growth, vol. 2, No.4.
________________________________________
1 کارشناس ارشد و محقّق اقتصاد.
2 رانت جویى (Rent seeking) یا تلاش براى کسب درآمد، همواره غیر قانونى یا غیر اخلاقى و یا حتّى غیر اقتصادى نیست. از دیدگاه توسعه اقتصادى، اگر رانت به دست آمده در فرصتهایى برخوردار از بهرهورى بالا، سرمایهگذارى مجدّد شود، ماهیتى غیر اقتصادى نخواهد داشت. در بحث فساد مالى، رانت وقتى شکل مىگیرد که فردى از فرصتهاى غیر قانونى که بر اساس موقعیّت یا رابطه به دست آورده، سوء استفاده کرده و در مسیر کسب منفعت شخصى از آن بهرهبردارى کند.
3 Transparency Internationl.
4 مقام معظم رهبرى در بیانى فرموده است: «همیشه فساد انسانها آن وقتى شروع مىشود که آن اختیار و امکانى که در دست آنها است به صورت ابزار شخصى به حساب مىآید، نه به صورت ابزار براى انجام وظیفه الاهى». (جمالى، 1380: 197)
5 البتّه در آیاتى از قرآن کریم، عبارتهایى به کار رفته که در تفاسیر به مفاسد مالى و مصادیق آن نسبت داده شده است؛ «سحت» و «اکل مال به باطل» از جمله چنین عبارتهایى هستند که براى مثال در آیه 188 بقره و 29 نساء به آنها اشاره شده است.
6 به عنوان مثال، این آیات را مشاهده کنید: نحل (16): 88؛ رعد (13): 25؛ عنکبوت (29): 30؛ روم (30): 41؛ ص (38): 28؛ محمد (47): 22؛ نساء (4): 29 و مائده (5): 62 و 63.
7 از جمله آیاتى که به ایجاد تقوا و باورهاى عمومى و گسترش آن در جامعه تأکید داشته مىتوان این آیات را نام برد: قصص (28): 77 و 83؛ مائده (5): 32؛ بقره (2): 27 و 205؛ اعراف (7): 56؛ رعد (13): 25.
8 حضرت امیر علیهالسلام درباره نقش امر به معروف و لزوم اجراى آن در جامعه، در خطبه 192 نهجالبلاغه مىفرماید: «خداوند متعالى، مردم دوران گذشته پیش از شما را از رحمت خود دور نساخت، مگر به سبب این که امر به معروف و نهى از منکر را ترک گفتند». همچنین، درباره اهمیّت و نفش امر به معروف و نهى از منکر به آیات 164 و 165 سوره اعراف مراجعه شود.
9 این آیات را ببینید: اسراء (17): 4؛ ق (50): 18؛ انبیاء (21): 47؛ کهف (18): 49؛ مجادله (58): 6.
10 حضرت امیر علیهالسلام بر بازار، بر قیمتها و بر عملکرد کارگزاران خود به صورتهاى مستقیم، غیر مستقیم، پنهانى نظارت مىکرد. (بحارالانوار، ج 100: 102؛ ج 41: 104 و نهجالبلاغه: نامه 53، 63 و 71)
11 حضرت امیر علیهالسلام بر لزوم پاسخگویى کارگزاران خود به مردم تأکید داشت. وى در نامه 53 نهجالبلاغه خطاب به مالک اشتر فرموده است: «اگر دیدى مردم درباره تو حرفهایى مىزنند و گمان بد یافتهاند، سکوت نکن و نگو به افکار عمومى کارى ندارم؛ پیش چشم مردم، شفّاف عذر خود را بگو و براى آنان توضیح بده و اگر اشکالاتى در مدیریت تو وجود دارد، از مردم عذرخواهى کن».
چندى است که لزوم مبارزه با پدیده فساد مالى مطرح و تأکید مىشود و در این باره سخنرانىها و سفارشهاى بسیارى از بزرگان و مسؤولان دینى و حکومتى به چشم مىخورد. از طرفى هر از چند گاهى از طریق رسانههاى گروهى آگاهى مىیابیم که فلان کارمند یا مسؤول یا فلان شخصى که هیچ نام و نشانى از او در اذهان نبوده، به جرم پرداخت رشوه یا اختلاس یا یکى دیگر از مصادیق فساد مالى مجازات و جریمه شده است و مىشود. این پرسش در اذهان شکل مىگیرد که این گناه و عمل پلید و غیر انسانى کى و چگونه از جامعه اسلامى یا از جهان رخت بر مىبندد.
مىتوان ادّعا کرد که فساد مالى همزاد با تشکیل حکومت در جامعه مطرح بوده است؛ یعنى از زمان پیدایش حکومت و دولت و برپایى تشکیلات ادارى و نهادهاى عمومى، سوء استفاده از اختیارات و مفاسد مالى نیز شکل گرفته و همواره براى جامعه و عموم مردم تهدیدى جدّى بوده و هست. فساد مالى، پدیدهاى پیچیده، چند بُعدى و داراى علل و آثار چند گانه است که در اوضاع مختلف، نقش و نمودهاى متفاوتى مىیابد. فساد مالى، گاهى به صورت معضل ساختارى سیاست یا اقتصاد و گاهى به صورت مسألهاى فرهنگى و اخلاقى فردى تلقّى مىشود و مىتواند مشروعیّت نظام را به خطر بیندازد.
گر چه مسأله فساد مالى، جوامع گوناگون را مىآزارد، وجود آن در کشور ایران به دلیل اسلامى بودن و داشتن حاکمیّت دینى زشتتر است. باید با این پدیده، مقابله جدّى، و از گسترش آن جلوگیرى شود که در غیر این صورت، آزادى، توسعه سیاسى و قانونگرایى و سرانجام مشروعیّت حاکمیّت به خطر مىافتد؛ زیرا قوام جامعه و رشد و بالندگى آن در گرو مبارزه با فساد مالى و افزایش روحیّه ضدّ فساد است. با نگرش به اهداف مقدّس نظام جمهورى اسلامى ایران که به ویژه کارگزاران آن مىباید از خدمتگزاران صدیق و وفادار به مردم باشند، مصلحت نظام و جامعه ایرانى اسلامى ایجاب مىکند براى جلوگیرى از گسترش فساد و کاهش میزان آن، مدیران و مسؤولان مربوط، بدون کوچکترین اغماض و بر اساس مسؤولیت اجتماعى و وجدانى خویش در قبال جامعه عمل کنند؛ به همین جهت، مقام معظم رهبرى در بیانى فرموده است:
امروز مهمترین بخش اصلاح در این کشور، عبارت است از مبارزه با فقر و فساد و تبعیض (جمالى، 1380: 68).
از طرف دیگر، کشور ما که خود را به الگو ساختن از نظام علوى مفتخر مىداند، لازم است فاصله خویش را با جامعه آرمانى علوى کم کند و فضاى مطمئن مورد نیاز را مهّیا سازد و این ممکن نیست، مگر آن که به مبارزه جدّى با عوامل مخرّبى چون فساد مالى در سر راه پیشرفت جامعه دست زنیم. همچنین لازم است توجّه شود که شجاعت و بلوغنگرى جامعه، این نیست که ناهنجارىهایى چون فساد مالى را پنهان کند و بحث از آنها را جزو امور ممنوع قرار دهد؛ بلکه بلوغ فکرى و صلاحیّت ما براى توسعه در آن است که بتوانیم با شجاعت و عالمانه با چنین ناهنجارىهایى برخورد و مقابله کنیم.
تعریف فساد مالى
تاکنون تعاریف بسیارى از فساد مالى شده است و برخى صاحبنظران، تعاریفى جدّى از آن ارائه مىکنند. کلمه «فساد» از ریشه «فسد» بوده که به معناى جلوگیرى از انجام اعمال درست و سالم است و در زبان انگلیسى با عنوان «Corruption» و ریشه لاتینى «rumpere» مطرح مىشود که به معناى شکستن و نقض کردن است، و چیزى که شکسته یا نقض مىشود مىتواند قوانین و مقرّرات یا قواعد ادارى باشد (تانزى، 1378: 182 و 183). بدین معنا، فساد یعنى هر پدیدهاى که مجموعهاى را از اهداف و کارکردهاى خود باز دارد.
به هر نوع تصرّف غیر قانونى در اموال دولتى و سوء استفاده از موقعیّت و استفاده غیر قانونى از اختیارات و قدرت در جهت استفاده از امکانات مالى، فساد مالى اطلاق مىشود که داراى مصادیقى چون اختلاس، رشوه، اخّاذى، و رانتهاى اقتصادى،(2) برداشت و دخل و تصرّف غیر قانونى در وجوه و اموال، استفاده از امتیازات و بهرهبردارىهاى مالى و اشکال گوناگون دیگر است. به عبارت خلاصه، فساد مالى، سوء استفاده از مقام و موقعیت دولتى (عمومى) براى کسب منافع شخصى است (استر فلد، بىتا: 13 ـ 20).
در دهههاى اخیر، برخى از صاحبنظران به عللى که اکنون منسوخ شده، وجود و شیوع فساد مالى را تسهیل کننده و «گریس» توسعه مىدانستند و مدّعى بودند که فساد مالى و انجام مصادیق آن، راهى مؤثّر براى دور زدن مقرّرات مزاحم و دست و پاگیر در نظام غیر اثر بخش است و از طرفى، فساد، این امکان را به کسانى که وقت آنها با ارزش است مىدهد تا به طور مستقیم به اوّل صف بیایند یا تقدیم پروژه به شرکتهایى که سودآورترین هستند صورت گیرد؛ بنابراین مىتوانند بالاترین رشوهها را بدهند تا به نتایج ثمر بخشترى برسند (لین، 1986: 337 ـ 341؛ و هانتینگتون، 1968: 385 ـ 387). این گروه به هیچ وجه ضایعات اخلاقى، اجتماعى و اقتصادى ناشى از فساد را در نظر نمىگیرند. اینان فراموش مىکنند که فساد مالى، نوعى سرقت از منابع عمومى، و به نوعى، مخرّب اقتصاد جامعه است و تخصیص استعدادها نادرست صورت مىگیرد، و افراد فاسد، تصمیمهاى نادرستى مىگیرند؛ زیرا ترجیح مىدهند از طرحهاى زیر استاندارد، پیچیده، پُر هزینه و سرمایهبر حمایت کنند و در عوض، آسانتر بتوانند مبالغ هنگفتى را به سود خود به دست آورند.
شواهد و تحقیقات بسیارى وجود دارد که نشان مىدهد بین وسعتِ کارهاى فاسد، و میزان زمانى که مدیران، صَرف ملاقات با مسؤولان دولتى به منظور جلب نظر آنها مىکنند، رابطهاى مستقیم وجود دارد. بر اساس نتایج تحقیقى، صاحبان شرکتهایى که رشوه بیشترى مىپردازند، در مقایسه با کسانى که رشوه کمترى مىپردازند، ناچارند یک سوم وقت بیشترى را با مسؤولان دولتى صرف کنند. این نتیجه نشان داد که لزوما انجام کارهاى فسادآمیز، زمان انجام کار را تسریع نمىبخشد (کافمن، 1377: 21 ـ 24). در قسمتهاى بعدى مقاله، پاسخ جامعى به چنین نظریاتى (در قالب بحث علل شیوع مفاسد مالى) داده خواهد شد.
مفاسد مالى در جهان
جرایمى نظیر اختلاس، ارتشا، جعل، تقلّب و مفاسد مالى، جرایم جدیدى نیستند و قدمتى به اندازه دولتها دارند و هزینههاى تحمیلى چنین جرایمى بر جامعه و دولت، باعث شده تا همگان بر مقابله با پدیده فساد مالى تأکید ورزند. پدیده فساد مالى، عارضهاى است که کم و بیش در کلیه جوامع وجود دارد و با درجههاى گوناگونى، طىّ سالهاى گذشته، شمال تا جنوب، شرق تا غرب عالم را در بر گرفته است. فساد مالى پدیدهاى عالمگیر است و به هیچ وجه به گروه خاصّى از کشورها محدود نمىشود. تحقیقات بسیارى درباره رتبهبندى کشورهاى جهان در زمینه شیوع پدیده فساد مالى صورت گرفته است. اطّلاعات این رتبهبندى بر درک تاجران خارجى است و اصلاً نمىتواند دلیلى بر میزان و شدّت معضل فساد مالى در داخل کشورها باشد. در این رتبهبندىها، عدد ده براى عدم وجود فساد مالى و عدد صفر براى حدّاکثر شیوع آن در نظر گرفته شده است. در ادامه، رتبه برخى از کشورها را مىبینیم که در سال 2000 میلادى از سوى «سازمان شفّافیت بینالمللى»(3) منتشر شده است (مایورو، 1995: 681 ـ 712).
در این رتبهبندى، نام ایران دیده نمىشود؛ امّا در رتبهبندى دیگرى که سازمان شفّافیت بینالمللى در اوایل دهه 1980 ارائه کرده، نمره ایران 25/3 بیان شده است. هر چند به دلیل وجود اشکال در صحّت و سقم اطّلاعات و به روز نبودن آنها مىتوان خوشبینانهتر فکر کرد، ایران جایگاه خوبى نداشته است. خلاصه این که تمام کشورهاى جهان، به نوعى با عارضه فساد مالى و ناکارایى ساختار ادارى و عمومى مواجهند (دادگر، در دست چاپ: فصل اوّل و دوم).
آمار بانک جهانى نیز میزان فساد و ارتشا را در جهان در قالب نامعادله زیر بیان مىکند (بانک جهانى، 1378: 90).
نامعادله پیشین نشان مىدهد که کشورهاى ضعیف و جهان سومى و کشورهایى که متمرکز هستند، درجه بالاترى از میزان فساد مالى را دارایند و کشورهاى توسعهیافته، کمتر به این مسأله دچار هستند و یا این که زمینه فساد در این گونه کشورهایى که از نظر اقتصادى قوى هستند و درجه توسعه بالاترى دارند، کمتر فراهم است. نکته قابل توجّه در این زمینه آن است که افزون بر پیشگیرىها و روشهاى اجرایى که در کشورهاى جهان سومى باید صورت گیرد، لازم است جامعه جهانى در این مهم به یارى آنها بشتابد و این اقدامها در سطح بینالمللى نیز مورد توجّه قرار گیرد. متأسّفانه به جاى این که تلاش همگانى براى مبارزه با این معضل در سطح جهان صورت گیرد، تلاش کنونى جامعه جهانى در مبارزه با فساد نامتوازن است.
نوک تیز سیاستهاى مبارزه با مفاسد مالى در سطح جهانى، متوجّه مقامهاى دولتى در نظامهاى فاسد در کشورهاى جهان سومى و عقب مانده است؛ در حالى که واقعیّت چیز دیگرى است. منشأ بخش اعظم فعّالیّتهاى فسادآلود و رشوهاى که در تجارت بینالمللى دست به دست مىشود، در کشورهاى صنعتى قرار دارد که اکنون بیش از دیگر کشورهاى جهان نداى مبارزه با مفاسد را سر دادهاند (فوگل، 1377: 8). عدم توازن در امر مبارزه همگانى با فساد مالى در سطح جهانى، به یقین به ضرر کشورها خواهد بود و بىتفاوتى به فساد در کشورى، در دراز مدّت به نفع کشور دیگر نخواهد بود و همه و همه باید دست به دست هم دهند تا این معضل سرطانى را ریشه کن کنند.
فساد مالى در ایران
فساد مالى در کشور ما (ایران) در زمانهاى گذشته به شدّت شیوع داشت. مقامهاى کشورى و لشکرى و حتّى پادشاهان آلوده بودند و پستهاى دولتى با پرداخت رشوههاى کلان خرید و فروش مىشد (دادگر، در دست چاپ: فصل اوّل). ارتشا، اختلاس و مفاسد مالى در زمان پهلوى اوّل و دوم نیز به شدّت رواج داشت، به طورى که به صورت مسألهاى ملّى موضوعیّت یافته بود و در آن زمان، «دولت با فساد و در کنار فساد زندگى کرده است و با عوامل و اسباب فساد در حال سازش دائمى و همزیستى مسالمتآمیز به سر برده است» (نجاتى، 1377: 14). شاه مخلوع، برادران، خواهران و بستگان او، از سهامداران عمده بسیارى از شرکتهاى داخلى یا واسطه معاملههاى بینالمللى و شرکتهاى خارجى بودند و از این راه رشوههاى کلانى کسب مىکردند (هیکل، بىتا: 175 و 214 ـ 216). با وجود این، خاندان سلطنتى و دولتهاى وابسته به آن براى سرپوش گذاشتن فساد مالى دستگاه حاکمه، هر چند سال یک بار مبارزه ملّى ضدّ فساد را در کشور به صورت شعار اعلام، و برخى از مقامهاى دولتى و غیر دولتى دون پایه را به اتّهام فساد مالى و سوء استفاده محاکمه مىکرد؛ امّا به گفته مورّخ روسى ایوانف این موارد نمىتوانست حجم گسترده فعالیّتهاى فسادآلود را که رژیم پهلوى صورت مىداد، از نظرها دور کند و به حتم یکى از علل سقوط و انحطاط رژیم پهلوى، تبعیض و فساد مالى گسترده در داخل کشور بود (مدنى، بىتا: 144).
با پیروزى انقلاب اسلامى، فساد مالى خود به خود به حدّاقل رسید؛ چرا که عاملان آن مجال جولان نیافتند؛ ولى متأسّفانه رفته رفته ارزشهاى اوایل انقلاب کمرنگتر شد و ما امروزه نمونههایى از مصادیق فساد مالى را در کشور مىبینیم (دادگر، در دست چاپ: فصل اوّل). آن چه امروزه تحت عناوین، محاکمه مفسدان مالى در بخشهاى دولتى و غیر دولتى در کشور به گوش مىرسد مىتواند به عزم ملّى خدشه وارد کند و از اعتماد عمومى بکاهد. آن چه مقام رهبرى در فرمان هشت مادّهاى خود به سران سه قوه گوشزد کرده، نمونهاى از نگرانى وى و مقامهاى کشورى درباره این معضل است. نکته این جا است که گاهى فعّالیتهاى فاسد ممکن است به منظور ضربه زدن به نظام اسلامى صورت گرفته، از سوى عوامل خارجى هدایت شوند که این امر بسیار خطرناکتر است و ما نمونهاى از این مورد را در سال 1370 در کشور شاهد بودیم (اطّلاعات، 1370: 13).
به هر حال، وجود و گسترش فساد مالى، حتّى در حجم کوچک، براى کشور اسلامى ایران قابل توجیه نیست و نمىتوان حدّى از آن را براى کشور تجویز کرد. مبارزهاى جدّى و همگانى در تمام سطوح لازم است تا کشور از مفاسد مالى عارى شود و در این راه خطیر، تسامح در مبارزه با مفاسد، نوعى همدستى با مفسدان است. تبعیض نباید صورت گیرد و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود و از دادن شعار به جد باید بپرهیزیم تا آثار عملى مبارزه آشکار شود.
علل فساد مالى در ایران
علل بسیارى را مىتوان در شکلگیرى و شیوع مفاسد مالى در کشور بر شمرد؛ امّا همه این علل و عوامل را در قالب سه علّت عمده فرهنگى، سیاسى و اقتصادى مىتوان دستهبندى کرد. به حتم اگر فرهنگ جامعه در زمینه پیشگیرى و مقابله جدّى با معضل فساد مالى دچار ضعف باشد، این عارضه رشدى سرطانى یافته، پایههاى جامعه را تهدید خواهد کرد. از طرفى، انگیزه رفتار آلوده به فساد، زمانى پدید مىآید که مقامهاى سیاسى به رغم داشتن اختیارات بسیار، مسؤولیت چندانى در برابر اعمال خود ندارند و پاسخگو نیستند و جوّ سیاست زده حاکم نیز این امر را تشدید خواهد کرد. مسائل، مشکلات و عوامل اقتصادى نیز ممکن است باعث بروز و شیوع پدیده فساد مالى شود. این علل از مشکلات اقتصادى کلان تا مسائل کم اهمیّتتر را شامل مىشود. در ادامه بحث، این علل را به تفصیل بررسى خواهیم کرد؛ امّا بهتر است در ابتدا بدانیم چه قوانینى در راه مبارزه با مفاسد مالى به کمک ما خواهند آمد.
قوانین حقوقى ایران براى مبارزه با فساد مالى
قوانین بسیارى در امر مبارزه با فساد مالى و مصادیق گوناگون آن در کشور وجود دارد. قوانین پایه را در قانون اساسى، و قوانین جزئى و تفصیلى را در قانون مجازات مرتکبان اختلاس، ارتشا و کلاهبردارى و نیز قانون تعزیرات اسلامى مىتوان جُست. در اصل سوم قانون اساسى، یکى از وظایف دولت جمهورى اسلامى براى نیل به اهداف، به کارگیرى همه امکانات خود به منظور ایجاد محیط مساعد براى رشد فضایل اخلاقى بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیّه مظاهر فساد و تباهى عنوان شده است. از طرفى تأکید شده که هیچ کسى نمىتواند اعمال خویش را به وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومى صورت دهد. در اصل 142 قانون اساسى آمده است:
دارایى رهبر، رئیس جمهور، معاونان رئیس جمهور، وزیران، همسر و فرزندان آنان، قبل و بعد از خدمت توسّط رئیس قوّه قضائیه رسیدگى مىشود که بر خلاف حق افزایش نیافته باشد.
در اصل 149 نیز دولت موظّف شده تا ثروتهاى ناشى از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعکارىها و معاملههاى دولتى و ... را پس گرفته، به صاحب حق رد کند و در صورت معلوم نبودن آن، به بیتالمال تحویل دهد. از طرفى در جاى جاى قانون اساسى به مسأله نظارت و بازرسى در امر مقابله با مفاسد مالى اشاره شده است. اصول 52، 53 و 55 از جمله این قوانین هستند.
قوانین حقوقى و مدنى کشور نیز به شدّت با پدیده شیوع مفاسد مالى مبارزه مىکنند تا افزون بر فرهنگ سازى در امر مقابله با مصادیق آن، با عاملان فاسد نیز برخورد شود. در قوانین ایران، ارتکاب به اخّاذى و رشوه و دیگر مصادیق فساد مالى جرم شناخته مىشود و مرتکب، مستوجب مجازات است. مادّه 65 قانون تعزیرات اسلامى، مصوّب سال 1362، اخذ هر گونه وجه یا مال را براى انجام دادن یا ندادن امرى که به سازمانهاى دولتى یا مؤسّسههاى وابسته به آنها مربوط باشد، ارتشا شمرده، مرتکب را مستحقّ مجازات مىداند اعّم از این که کار وعده داده شده، انجام گرفته یا نگرفته باشد و اعّم از این که انجام آن طبق حقانیّت و وظیفه بوده یا نبوده باشد. مادّه 4 قانون تشدید مجازات مرتکبان اختلاس، ارتشا و کلاهبردارى مصوّب آذر ماه 1376، افزون بر ضبط اموال منقول و غیر منقول مرتکب او را برحسب نوع جرم به انفصال از خدمات دولتى محکوم مىکند. در روزهاى اخیر نیز بحث پولشویى، تک نرخى کردن ارز، اصلاح سیاستهاى مالیاتى و مواردى از این قبیل در زمره اقدامهاى مقابله با شیوع مفاسد مالى هستند.
نکته این جا است که اگر مجموعه قوانین موجود یا تدوین شده با اهداف مشخّص و متعالى همسویى داشته باشند مىتوان انتظار داشت که قانون، کارایى لازم را داشته باشد. از طرفى باید در قوانین مرتبط با مبارزه با مفاسد مالى توجّه داشته باشیم که براى مبارزه با فساد مالى، تعیین مجازاتهایى متناسب با میزان سوء استفاده ضرورت دارد بدین ترتیب که مجازات کارکنان متناسب با مبالغ دریافت شده و مجازات رشوه دهندگان متناسب با بهره و سودى باشد که از پرداخت رشوه کسب کردهاند. در کنار وضع قوانین صریح و قاطع، تکیه بر نیروى مردمى، بهترین و مطمئنترین پشتوانه در راه مبارزه با فساد مالى است. عملیات موفّق مبارزه با فساد مالى مستلزم حضور مردم است؛ بنابراین، براى مبارزه قاطع با مظاهر مفاسد مالى باید شناختى عالمانه و واقعگرایانه داشت و این شناخت را به ارادهاى همگانى براى مبارزه تبدیل کرد.
ریشهها و انگیزههاى فساد مالى
با وجود توجّه گسترده در امر مبارزه با فساد مالى، شاهد شیوع این عارضه سرطانى هستیم و این معضل، ریشهها و انگیزههاى بسیارى دارد که اهّم آنها عبارتند از:
ـ ضعف باورهاى مذهبى و اعتقادات دینى؛
ـ نارسایى و ناکار آمدى نظام نظارت و ارزیابى؛
ـ نارسایى در نظارت عمومى؛
ـ اشکالات ساختارى در پیکره دولت؛
ـ نامناسب بودن امنیت شغلى؛
ـ سیاست زدگى نظام و اختلاف بین مسؤولان و شخصیتهاى سیاسى ـ اجتماعى؛
ـ وضعیت خاص کشور در سالهاى جنگ و سالهاى بازسازى؛
ـ فراموشى ادبیات انقلاب؛
ـ مطبوعات و جنبش دانشجویى ضعیف؛
ـ ... .
با توجّه به این که مىخواهیم مقاله را در قالب مباحث اقتصادى به سرانجام برسانیم، پیش از آن که به علل اقتصادى شکلگیرى مفاسد مالى اشاره شود، بهتر است ببینیم چرا در جامعه اسلامى ما چنین اعمالى شایع مىشود. عمدهترین علّت، کمرنگ شدن نور ایمان در دلها است. مسؤولیتها به جاى این که امتحان الاهى تلقّى شوند، وظیفه فردى شمرده شده، پلکانى براى ترقّى و پیشرفت مادّى هستند.(4) بستر فرهنگى لازم که باید بر پایه اصول و ارزشهاى معنوى و الاهى استوار باشد، جاى خود را به تفکّر سرمایهدارى بر اساس کسب حدّاکثر سود داده است؛ البتّه نیروهاى مخلص و مؤمن در کشور ما کم نیستند؛ ولى نباید شاهد شیوع معضل فساد مالى حتّى در مقدار کم آن باشیم. باید رفتار علوى، به صورت الگوى رفتارى مدّ نظر همه قرار داشته باشد. حضرت امام رحمهالله در این باره فرموده است:
در جمهورى اسلامى، زمامداران مردم نمىتوانند با سوء استفاده از مقام، ثروت اندوزى کنند و یا در زندگى روزانه، امتیازى براى خود قائل شوند. باید ضوابط اسلامى را در جامعه و در همه سطوح به دقّت رعایت کنند و حتّى پاسدار آن باشند (صحیفه نور، ج 2: 279 و 280؛ ج 4: 116 ـ 125).
خلاصه این که اگر مىبینیم در کشور اسلامى ما فساد مالى، سبب نارضایتى عمومى شده، با قدرى تأمّل مىتوان فهمید که دورى از جامعه و رفتار علوى است که براى ما مصیبتزا شده است.
حال بحث شیوع مفاسد مالى را در کشور از دیدگاه اقتصادى بررسى مىکنیم. دولتى بودن بخش عظیمى از اقتصاد کشور، از مهمترین علّتهاى شیوع فساد مالى در کشور است. در این صورت مردم مىکوشند به منابع حکومتى نزدیک شده، به آنها چشم دوزند و تلاش بسیارى را براى سوء استفاده از موقعیّتها و امتیازات دولتى مبذول دارند. در اقتصاد ما که دولت، قدرتمندترین انحصارگر است، کارکنان به راحتى مىتوانند به هر کارى دست زده، به نفع خود یا نزدیکانشان سوء استفاده کنند. پایین بودن سطح حقوق و دستمزدها در بخش دولتى نیز از دیگر علل شیوع مفاسد مالى در کشور است؛ چرا که این مسأله باعث مىشود تا افراد، راههاى غیر قانونى را در تأمین معاش خود بپیمایند (رهبر و دیگران، 1381: 55). فقر نیز از مهمترین علل شکلگیرى فساد مالى است که هم علّت بوده، از طرفى، معلول وجود فساد مالى در جامعه نیز به شمار مىرود. تورّم روز افزون و روند دائم نزولى قدرت خرید مردم و بیکارى فزاینده، مردم را به کسب درآمدهاى سهل الوصول و فعالیّتهاى فساد آلود ترغیب مىکند (دفتر بررسىهاى اقتصادى مجلس شوراى اسلامى، 1377: 126 ـ 129). نتیجه این که دولت انحصارگر و اقتصاد رانتى و تک محصولى، به همراه عواملى چون پایین بودن سطح حقوق و دستمزد، تورّم و افزایش شاخص قیمت و نیز کاهش قدرت خرید مردم، جامعه را به سمت انجام فعالیّتهاى فاسد سوق مىدهد.
آثار و پیامدهاى فساد مالى
شیوع مفاسد مالى در کشور مىتواند عوارض و پیامدهاى اقتصادى بسیارى را به همراه داشته باشد؛ از جمله:
أ. آثار منفى فساد مالى بر تخصیص صحیح منابع: فساد مالى، کار تعقیب اصل تخصیص تهیه منابع به وسیله دولت را فلج مىکند و اولویّتهاى اساسى در طرحهاى ملّى را به دست فراموشى مىسپارد و فعالیّتهایى اولویّت مىیابند که با منافع نامشروع متصدّیان فاسد سازگارى داشته باشند. در این جا است که افراد به سمت فعّالیّتهاى نادرست مىروند و تلاش در جهت دستیابى به درآمدهاى فورى و سهل الوصول، به جاى شکوفا شدن توانایىها و استعدادها صورت مىگیرد.
ب. آثار منفى فساد مالى بر توزیع صحیح درآمدها: این اثر از طریق کاهش درآمدهاى دولتى پدید مىآید و این کاهش توانایى، باعث مىشود دولت در اجراى طرحهاى عمرانى، اساسى و زیربنایى و نیز پیشبرد برنامههاى رشد و توسعه ناتوان شود. الگوى نادرست درآمدها باعث رواج نابرابرىها و اختلافهاى شدید طبقاتى مىشود و در بلندمدّت از تحقّق کامل عدالت اجتماعى جلوگیرى خواهد کرد. در این جا است که اقشار ضعیف و کم درآمد، از مزایایى رفاه اجتماعى کمترین بهره را خواهند داشت؛ در توزیع درآمدها جایگاهى ندارند و سرمایهگذارىهاى دولتى به نفع این گروه نخواهد بود.
ج. آثار منفى فساد مالى بر کارایى اقتصادى: فساد بیشتر، کارایى فعالیّتهاى اقتصادى را از طریق توجّه به اعمال فاسد مىکاهد و کاهش کارایى، به فساد بیشتر خواهد انجامید و بین کاهش کارایى و افزایش فساد مالى دور باطلى ایجاد مىشود که نتیجه آن، حاکمیّت گسترده فساد و عوارض ناشى از آن و شکلگیرى انگیزههاى فاسد است.
د. آثار منفى فساد مالى بر رشد اقتصادى: در مجموع مىتوان گفت که تأثیر منفى عمیق فساد مالى، بر روى رشد اقتصادى و در نتیجه توسعه خواهد بود. کاهش کارایى اقتصادى، تخصیص نادرست منابع و توزیع نامناسب درآمدها به همراه کاهش انگیزههاى سرمایهگذارى در بلند مدّت، بر روى رشد اقتصادى کشور اثر منفى خواهد گذاشت (لیت و وایدمن، 1999: 10 ـ 25).
در مجموع مىتوان گفت که پیامدهاى اقتصادى شیوع فساد مالى در کشور ما مىتواند شامل ضدّ رشد و توسعه بودن مفاسد مالى، ایجاد و گسترش فقر و آثار و پیامدهاى آن و نیز تغییر فرهنگ اقتصادى شود.
راه حلهاى کاهش فساد مالى
در برابر علّتهاى اقتصادى و پیامدهاى منفى شیوع مفاسد مالى در کشورمان مىتوان راه حلهایى مقتضى را ارائه کرد. عمدهترین این راه حلها، کاهش تصدّىهاى دولتى به شکل درست، انجام اصلاحات اقتصادى و انضباط مالى در بخشهاى خصوصى و دولتى است. بهترین سیاست براى کاهش مفاسد مالى در جامعه، تقلیل دادن فرصتهاى ارتکاب فساد از طریق کم کردن نقش دولت در اقتصاد است. این امر را باید بپذیریم که مردم در اقتصاد محور باشند و بتوان دولت را کوچک کرد و دولت نیز با حفظ اقتدار، فقط نظارت کننده باشد؛ البتّه تا زمانى که دولت به سمت شفّافسازى فرایندهاى تصمیمگیرى و تخصیص منابع، پاسخگویى، قانونگرایى و اتّخاذ رویکردهاى مشارکت جویانه حرکت نکند، هر نوع اقدام براى کم کردن تصدّىهاى دولت، نتیجهاى نخواهد داشت؛ بنابراین، زیر بنایىترین راه مبارزه با فساد مالى در کشور، خصوصىسازى سالم است.
پیشبرد اصلاحات اقتصادى نیز از راههاى مقابله با مفاسد مالى است. فعّالیّتهاى که به اصلاح نیاز دارند، فعالیّتهایى شمرده مىشوند که متضمّن اختیارات، از جمله صدور مجوّزها، محدودیتهاى مقدارى (سهمیهها)، کنترل قیمتها، اعطاى قراردادهاى دولتى، دادن یارانهها، اعطاى تسهیلات و اعتبارات ارزان، معافیتهاى مالیاتى و ... هستند. آزادسازى درست، مقرّرات زدایى اقتصاد خُرد، اصلاح ساختار مالیاتى، اصلاح بودجه نویسى دولتى، شفّاف سازى عملکردهاى بانکى و پولى و در بلند مدّت، اصلاحات سازمانى در قالب حذف وزارتخانهها و سازمانهاى زاید و اصلاح خدمات ادارى و نظام حقوقى در جهت اصلاحات اقتصادى باید مورد توجّه قرار گیرند. در واقع همه اقدامهاى اصلاحى اقتصادى، مقرّرات زدایى و اصلاح دولت، در ساختار کلان اقتصادى نقش بسزایى در کاهش فساد مالى دارد و مىتواند در رهایى جامعه از شیوع مفاسد مالى مؤثّر باشد.
از دیگر راههاى رهایى جامعه از شرّ معضل فساد مالى، انضباط مالى است؛ یعنى استفاده بهینه از بودجه، نیروى انسانى و امکانات هر دستگاه، مؤسّسه، نهاد و شرکت دولتى که به ویژه از منابع عمومى منتفع مىشود. فقدان انضباط مالى، باعث اتلاف منابع و کاهش کارایى مىشود و در نتیجه از توانایى دولت براى هدایت برنامههاى گوناگونى مىکاهد و نیز در اعتماد مردم به دولت و مسؤولان خدشه وارد مىشود (طبیبیان و حبیبى، 1374: 1 ـ 3). خلاصه این که کاهش تصدّىهاى دولتى، خصوصىسازى سالم، انجام اصلاحات اقتصادى در سطوح کلان و خُرد و ایجاد انضباط مالى مؤثّر و قوى، از جمله راههایى است که در صورت اجراى آنها مىتوان شاهد کاهش مفاسد مالى در جامعه بود.
مفاسد مالى از دیدگاه اسلام
در آیات قرآن، فساد در مقابل اصلاح آمده، و معناى عام آن، مقابله با احیاى دوباره آموزهها و دستورهاى اسلام و مقابله با از میان برداشتن بدعتها در حوزه بینشها و منشهاى مردم است. در در این چارچوب، مفاسد مالى اعمالى هستند که بر خلاف آموزههاى دینى بوده، در حوزه اقتصاد، مانع تحقّق عدالت اجتماعى و اقتصادىاند. اصیلترین علّت بروز و شیوع مفاسد مالى در جامعه، به کار نبستن دستورهاى الاهى و به حاشیه راندن دین است. خداوند در قرآن مىفرماید:(5)
و شما مسلمانان اگر آن چه را که خداوند دستور داده به کار نبندید، همانا فتنه و فساد بزرگ، روى زمین را فرا خواهد گرفت (انفال (8): 73).
به طور خلاصه، علل شکلگیرى، بروز و شیوع مفاسد مالى را از نظر اسلام مىتوان چنین بیان کرد:
أ. عدم به کار بستن دستورهاى الاهى (بقره (2): 27)؛
ب. هواى نفس (مؤمنون (23): 71)؛
ج. کفران نعمت (المدثر (74): 15)؛
د. ضعف تدبیر و سفاهت مدیران (یوسف (12): 73)؛
ه . بىتوجّهى به روز قیامت (یونس (10): 40)؛
و. حکومت جائر و متصدّیان ستمگر (نمل (27): 34)؛
ز. نبود فرهنگ امر به معروف و نهى از منکر در جامعه (هود (11): 116)؛
ح. ترس از به خطر افتادن موقعیت و مسند زور و قدرت حاکمان خاطى و ناصالح (غافر (40): 26)؛
ط. عدم رعایت حقوق دیگران (هود (11): 85)؛
و ... .
اگر بخواهیم آثار و پیامدهاى گسترش مفاسد مالى را در جامعه از نظر اسلام فهرستوار بیان کنیم، مىتوان چنین عنوان کرد:
أ. تخریب عمران و آبادانى کشور و از بین رفتن نظم عمومى (بقره (2): 205؛ اعراف (7): 56)؛
ب. رواج تبعیض طبقاتى (بقره (2): 30)؛
ج. رواج فقر و بدبختى (بقره (2): 220)؛
د. رواج بىعدالتى و رواج جور و ستم و پایمال کردن حقوق ستمدیدگان (مائده (5): 64)؛
ه . در امان نبودن مردم درست کردار و جامعه (کهف (18): 94)؛
و. نداشتن آسایش در دنیا و آخرت (عنکبوت (29): 36)؛
و ... .
خلاصه این که اگر فساد مالى در جامعه سیطره یابد، وحدت جامعه که پشتوانه حکومت دینى است، از بین مىرود و اخلاق اجتماعى و فردى و ریشههاى اعتماد در هم مىریزد و تضاد اجتماعى جایگزین وحدت مىشود. اسلام، هرگز جامعه فاسد را تأیید نمىکند و با قدرت و با استفاده از اهرمهاى مادّى و معنوى با آن مبارزه مىکند و بر مردم، جامعه و حکومت اسلامى نیز در انجام این مهم تکلیف کرده است. از طرفى، با بیان عاقبت پیشینیان فاسد، مردم و حکومتهاى اسلامى را به درس گرفتن از عقوبت آنها سفارش مىکند.(6) در متون دینى، بارها انسان از ارتکاب چنین اعمالى نهى شده است. گاهى این اعمال، حرام معرّفى، و گاهى گناهى بزرگ یاد شده و در برخى موارد نیز وعده آتش و عذاب الاهى به عاملان آن داده شده است و مرتکبان مورد لعن خداوند قرار گرفتهاند و حتّى به اعمال فاسد در حد کفر منتسب شده است (نهجالبلاغه، خطبه 126 و نامه 53؛ بحار الانوار، ج 23: 10 و 14؛ وسایل الشیعه، ج 12: 62 و 63).
نتیجه این که مصادیق فساد مالى در آیات و روایات به شکلهاى گوناگونى بیان شدهاند و همگى آنها بر گناه بودن و حرام بودن چنین اعمالى تأکید دارند. دین، آموزههاى دینى و ارزشهاى اسلامى، همگى بر حرمت فعّالیّتهاى فساد آلود تأکید دارند؛ بدین سبب انجام چنین اعمالى با تأکیدها و دستور العملهاى حکومت دینى و اسلامى است.
راه حلهاى مبارزه با فساد مالى از دیدگاه اسلام
افزون بر راه حلهاى ارائه شده در قسمتهاى پیشین که مورد تأیید اسلام است؛ به طور خاص دین اسلام، چارچوبى عملى براى رهایى از شرّ معضل فساد مالى را ارائه مىکند؛ به طورى که مبانى آن از آموزههاى دینى و الاهى برگرفته شده و چون پشتوانه معنوى و ارزشى دارند، در صورت اجراى دقیق و کامل آنها، به حتم شاهد پاکسازى جامعه خواهیم بود. مکتب اسلام بر دو نوع از عوامل اساسى در امر مبارزه با معضل فساد مالى تأکید دارد: عوامل درونى و عوامل بیرونى.
عوامل باز دارنده درونى به خود انسان مربوط مىشود و در نهاد فرد قرار دارد و بر روى انگیزهها و رفتارها و برخوردهاى او تأثیر مىگذارد. دین در این حوزه، با تأکید بر مفاهیم اخلاقى خاص مىکوشد افراد جامعه را به لحاظ فردى و شخصى از ارتکاب به اعمال فاسد، حرام و ممنوع باز دارد. اسلام در این بخش، بسیار کوشیده و به جدّ سرمایهگذارى کرده است و نیز سفارشهاى فراوانى دارد؛(7) مثل تأکید فراوان بر حقّانیّت معاد و این که تمام اعمال و رفتار انسان ثبت و ضبط مىشود و به آن رسیدگى خواهد شد. معاد به صورت یک عنصر اعتقادى ارزشمند، نقش فوقالعادهاى مىتواند ایفا کند و روشن است که پذیرش آن به وسیله افراد جامعه چه تأثیرى بر رفتار تک تک افراد دارد. حضرت على علیهالسلام در مورد توجّه به معاد مىفرماید:
یاد مرگ از دلهایتان رخت بر بسته ... دنیا بیش از آخرت دلهایتان را تسخیر کرده است. دنیاى زودگذر، شما را از آخرت که بى شک آمدنى است، دور کرده. ... چیست که به اندک چیزى که از دنیا به دست مىآورید، شادمان مىشوید و از آن همه چیز که از دست مىدهید، اندوهگین نمىشوید ... به گونهاى که گویى دنیا جاى درنگ همیشگى شما، و نعمت دنیا برایتان ماندنى است (نهجالبلاغه، خطبه 112 و حکمت 183)؛
بنابراین، بهترین عامل و انگیزه قوى براى ایجاد خود کنترلى، ایمان و اعتقادات دینى است و از این میان، اعتقاد به معاد و قیامت نقش بسزایى دارد. این اعتقاد اگر ریشه بگیرد مىتواند باعث تغییر بنیادى در بینش و منش افراد شود و زهد و قناعت، پرهیز از دنیازدگى، بر حذر بودن از تمرکز ثروت و بسیارى از مصادیق فساد مالى را در پى داشته باشد؛ البتّه دین فقط به عوامل درونى بسنده نکرده و براى آنهایى که به نداى درونى خود توجّهى ندارند، اهرمها و ضمانتهاى کنترل بیرونى را قرار داده است که شامل وظایف مردم، دولت و حکومت اسلامى در جامعه شود. دولت باید با ساختار نظارتى مشخّص و دقیق بر فعالیّتهاى دولتى و غیر دولتى نظارت، و افراد خاطى یا گروههاى فاسد را شناسایى کند و به نظام قضایى کارآمد و هوشیار تحویل دهد. عموم مردم نیز وظیفه دارند با در نظر داشتن معرفت دینى و تربیت اسلامى، بر نهادها و گروههاى دولتى و غیر دولتى و حتّى مسؤولان نظارت کنند و خود را در این زمینه مسؤول بدانند. در این میان، امر به معروف و نهى از منکر، نقش کلیدى و اساسى دارد؛ چرا که هم در حوزه نظارتى دولتى و هم در حیطه نظارت مردمى مصداق عملى مىیابد.(8)
متأسفانه این مسأله در حال حاضر و در اذهان عمومى جامعه معناى گسترده خود را از دست داده و به موارد خاصّى منحصر شده است. دیدگاه محدود به این مطلب باعث شده تا جامعه، به آن مفهوم واقعى که مدّ نظر شارع مقدّس بوده، توجّه نکند. خلاصه این که مسؤولیت دولت و ملّت در برابر مفاسد مالى در مفهوم امر به معروف و نهى از منکر جاى مىگیرد. فرد فرد جامعه مسلمان مسؤولند با هر گونه فساد و مصادیق آن برخورد کنند. اگر مىتوانند جلو آن را بگیرند و اگر نمىتوانند به دستگاههاى نظارتى ارجاع دهند تا با آن برخورد شود. اجراى درست این فرهنگ تأثیرى شگرف در جلوگیرى و کاهش مفاسد مالى خواهد داشت.
مهمترین اصل در کاهش مفاسد مالى که از عوامل بیرونى به شمار مىرود وجود مراجع نظارتى قوى در جامعه است. در جوامع اسلامى سه مرجع نظارتى وجود دارد:
أ. نظارت خداوند: خداوند، بر کلّیه اعمال، حرکات و فکر مردم نظارت مطلق دارد.(9) هر فرد مسلمانى پیش از هر چیز بر این اعتقاد است که رفتار، اعمال و حتّى نیّتهاى او زیر ذرّهبین الاهى است.
ب. نظارت حکومت: منظور از نظارت دولت فقط نظارت مستقیم نیست؛ بلکه نظارت بر تمام ارکان جامعه به طور غیر مستقیم مىتواند وجود داشته باشد.(10) کنترل و نظارت که یکى از وظایف اصلى حکومت است، از ارکان اصلى و عناصر حیاتى مدیریت سالم و کارآمد به شمار مىرود.
ج. نظارت همگانى: مردم، بهترین ناظر در جهت انجام درست امور هستند. کلّیه افراد جامعه یا سازمان معیّنى موظّفند بر اساس وظیفه شرعى خود بر عملکرد دیگر اعضا و عملکرد مدیران و مسؤولان نظارت داشته باشند؛ البتّه این نظارت در آموزههاى دینى به امر به معروف و نهى از منکر معروف است. به رغم لزوم سه مرجع نظارتى در هر جامعهاى، خود کنترلى را نیز باید تقویت کنیم و این خود کنترلى زمانى تحقّق مىیابد که افراد، درون خود داراى نیروى ناظر بر کارهاى خود باشند و مراقبت کنند که کارها و وظایف خود را به درستى و صادقانه و عارى از هر گونه عیب و نقص انجام دهند. در مقایسه با نظارتهاى بیرونى، خود کنترلى، بهترین و کارآمدترین ساز و کار براى کنترل عملکرد افراد است. نقش تنبیه و تشویق نیز در این مسأله اهمیّت دارد که باعث دلگرمى افراد صالح و کارآمد مىشود و از طرفى، ترس و نگرانى فاسدان را در پى خواهد داشت. حضرت امیر علیهالسلام در این باره مىفرماید:
بدکار را به پاداش نیکوکار رنجهدار (نهجالبلاغه: حکمت 168).
مجازات مفسدان مالى
حال که بحث عوامل درونى و بیرونى در امر پیشگیرى از شیوع مفاسد مالى را (به اختصار) بیان کردیم، باید براى کسانى که در چارچوب شرع قرار نگرفتهاند، مجازاتهایى را در نظر بگیریم و هیچ تبعیض و کوتاهى در این زمینه نباید صورت گیرد. دین اسلام درباره مجازات مفسدان مالى، حدّ معیّنى قرار نداده و آن را جزو تعزیرات دانسته و حکم آن بنا به تشخیص زمامدار جامعه است. حاکم اسلامى بنا به اوضاع جامعه مىتواند براى مبارزه با این مفاسد، مجازاتهاى گوناگون سختى را وضع کند. حضرت على علیهالسلام نیز پس از انجام نظارتهاى گوناگون، خاطاکار را به شدیدترین مجازات مىرساند و به حاکمان خود نیز در این زمینه به صراحت تأکید مىکرد که با مفسدان مالى برخورد قاطع و صریح داشته باشند (نهجالبلاغه: نامه 53 و 70؛ خطبه 44 و حکمت 476). برخورد قاطعانه و شدید با عاملان فساد، باعث عبرت دیگران مىشود و هیچ فرد یا مسؤولى اجازه فکر کردن به ارتکاب چنین اعمالى را به خود نمىدهد؛ بنابراین اگر بخواهیم فهرست وار راههاى مبارزه با شیوع مفاسد مالى را از نظر اسلام مرور کنیم، مىتوان چنین عنوان کرد:
1. تحکیم مبانى اعتقادى و ارزشهاى دینى؛
2. به کار گماردن افراد صالح، عالم و عادل در رأس امور؛
3. لزوم ساده زیستى کارگزاران حکومتى؛
4. تلاش دولت در جهت تأمین رفاه و امنیت کارگزاران؛
5. تحکیم موقعیت کارگزاران؛
6. لزوم مراقبت و نصب مراقب بر کارگزاران؛
7. نظارت دقیق و جدّى بر اموال عمومى و بیتالمال؛
8. جلوگیرى از تمرکز ثروت (تعدیل ثروت)؛
9. مجازات عاملان فاسد؛
10. لزوم پاسخگویى به مردم از سوى مسؤولان و مجموعه دولت.(11)
حکومت دینى افزون بر تأکید گسترش و تقویت عوامل درونى و تقویت باورهاى عمومى، به هیچ وجه مردم و جامه را رها نکرده، به عوامل بیرونى نیز توجّه دارد و با روشها و ابزارهاى بسیارى به مقابله با عاملان فاسد و محیط ناسالم بر مىخیزد؛ بنابراین، اگر شاهد بروز و شیوع مفاسد مالى در نظامهاى اسلامى هستیم، به حتم این مسأله از تمایل و ترغیب دین به امر ارتکاب اعمال فاسد حاکى نیست؛ بلکه دین از این مسائل مبّرا است. این مردم، حکومت و جامعه است که با دورى از دستورهاى دینى و ارزشهاى اسلامى، مرتکب فعّالیّتهاى فاسد مىشوند و جامعه را فاسد جلوه مىدهند.
این مسأله باید مدّ نظر ما باشد و حساب مفسدان مالى را در کشور به حساب دین، جامعه دینى و مدیران لایق، صالح و سالم نگذاریم.
نتیجهگیرى و ارائه پیشنهاد
فساد مالى عارضهاى است که در اشکال گوناگون، در تمام کشورهاى جهان وجود دارد و کشور اسلامى ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. فساد مالى، استفاده از موقعیّت و مقام براى کسب منافع شخصى معنا مىشود که مصادیق بسیارى دارد. گسترش و شیوع عارضه فساد مالى در هر جامعهاى داراى آثار و پیامدهاى ناگوار بسیارى است. فساد مالى شایع، با تضعیف انگیزهها، سبب زیانهاى اجتماعى و فرهنگى، با تضعیف نهادهاى موجود، باعث زیانهاى سیاسى، و با توزیع ناعادلانه منابع و ضدّ توسعه بودن، سبب زیانهاى اقتصادى شدید مىشود. این عوارض مخّرب لزوم مبارزهاى فراگیر در سطح ملّى، منطقهاى و بینالمللى را صد چندان مىکند.
در کشور اسلامى ما، نپرداختن یا پرداختن ضعیف به معضل فساد مالى، معلول علّتهاى بسیارى بوده و هست که در ابعاد فرهنگى، سیاسى و اقتصادى طرح و بررسى مىشود. وجود و گسترش تمام علّتها نمىتواند و نباید ما را از اهمّیت موضوع دور، و از مسیر مبارزه جدّى با عارضه فساد مالى غافل کند. در مبارزه ضدّ مفاسد مالى باید از اساس روى روشهاى پیشگیرى و نه درمان تأکید شود و پس از توجّه به مسائل پیشگیرى کننده باید سراغ درمان و روشهاى اجرایى در امر مبارزه رفت. اصلىترین مسأله در امر پیشگیرى، احیاى معنویات، اخلاقیّات و ارزشهاى دینى و نیز اشاعه فرهنگ مبارزه با فساد مالى است؛ و سپس باید به دنبال تقویت عوامل بیرونى باشیم. وجود قوانین صریح و عارى از ابهام، تقویت نهادهاى نظارتى، ایجاد نهادى مستقل در امر مبارزه با مفاسد مالى، شفّاف سازى، مقرّرات زدایى و انجام خصوصى سازى سالم، تقویت بیشتر انضباط مالى و ... از جمله مواردى هستند که در کنار تقویت عوامل درونى باید مدّ نظر باشند. در مجموع براى آن که راه حلّى عملى براى رهایى کشور از شیوع فساد مالى ارائه کرده باشیم، الگوى پیشنهادى
در پایان باید اذعان کنیم که عملیات مبارزه با فساد مالى و مصادیق آن، کار گروهى است، و راهبردهاى ویژه مبارزه با آن فقط در صورتى با کامیابى همراه خواهد بود که به شکل جامع، قاعدهمند و سازمان یافته اجرا شوند و مشارکت همه نهادها را به همراه داشته باشد. فساد مالى، از عوامل گوناگونى ناشى است و یک سیاست خاص فقط آن را تشدید یا تضعیف مىکند و در نتیجه، براى ریشه کنى آن به برنامهاى همه جانبه نیازمندیم که همگان (از بالاترین سطح تا عامّه مردم) به رعایت و انجام آن ملزم باشند.
منابع
1. قرآن کریم.
2. نهجالبلاغه.
3. بانک جهانى: نقش دولت در جهان در حال تحول، ترجمه حمیدرضا برادران شرکاء و دیگران، مؤسّسه مطالعات و پژوهشهاى بازرگانى، تهران، 1378 ش.
4. تانزى، ویتو: مسأله فساد، فعالیتهاى دولتى و بازار آزاد، ترجمه بهمن آقایى، اطلاعات سیاسى ـ اقتصادى، شماره 149 و 150، بهمن و اسفند 1378 ش.
5. جمالى، مینو: اخلاق کارگزاران در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى، سازمان مدیریت و برنامهریزى کشور، تهران، 1380 ش.
6. حّر عاملى، محمد بن حسن: وسائل الشیعه، 29 جلدى، مؤسّسه آل البیت، قم، 1409 ق.
7. دادگر، حسن: فساد مالى: عوامل و راهکارهاى خلاصى، مؤسّسه دانش و اندیشه معاصر، (در دست چاپ).
8. دفتر بررسىهاى اقتصادى مجلس شوراى اسلامى: بازشناسى مؤلفههاى مؤثّر بر اختلاس در ایران، مجلس و پژوهش، شماره 25، شهریور 1377 ش.
9. راوندى، مرتضى: تاریخ اجتماعى ایران، 4 جلدى، انتشارات امیر کبیر، 1359 ش.
10. روزنامه اطّلاعات: موّرخ 12/9/1370 ش.
11. رهبر، فرهاد و دیگران: بازشناسى عارضه فساد مالى، ج 1، جهاد دانشگاهى دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، تهران، 1374 ش.
12. طبیبیان، محمد و نادر حبیبى: ایجاد انضباط مالى در بخش عمومى، مؤسّسه عالى پژوهش در برنامهریزى توسعه، دى ماه 1374 ش.
13. فوگل، فرانک: مقابله جهانى با پدیدهاى جهانى: رشوه، ترجمه ف. م. هاشمى، روزنامه سلام، مورخ 7/8/1377 ش.
14. کافمن، دانیل: فساد: واقعیتها، ترجمه اکبر شکوهى، تحوّل ادارى، دوره پنجم، شماره 19، آذر 1377 ش.
15. مجلسى، محمّدباقر: بحار الانوار، مؤسّسه الوفاء بیروت، لبنان، 1404 ق.
16. مجلّه اقتصادى، دوره دوم، سال اوّل، شماره 8.
17. مدنى، سیّد جلالالدین: تاریخ سیاسى معاصر ایران، انتشارات جامعه مدرسین، قم، بىتا.
18. موسوى خمینى [امام]، روحاللّه: صحیفه نور، 21 جلدى، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1365 ش.
19. موسوى همدانى، سید محمدباقر: ترجمه تفسیر المیزان، 20 جلدى، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1364 ش.
20. نجاتى، غلامرضا: تاریخ سیاسى بیستوپنج ساله ایران، ج 2، مؤسّسه خدمات فرهنگى رسا، تهران، 1377 ش.
21. Huntington, Samuel P., Political order in changing societies, new Haven, Yale university press, 1968.
22. Leite, C. and J. weidmann, Does mother nature corrupt? Natural resource, corruption and economic growth, IMF, wp 85 / 99, July 1999.
23. Lien, Donald H. D. Anote on competitive bribery games, Enonomic Letters, vol. 22, 1986.
24. Mauro, Paolo, Corruption and Growth, Quarterly Journal Economic, No. 11093, 1995.
25. Osterfeld, David, Corruption and Development, Journal of Economic Growth, vol. 2, No.4.
________________________________________
1 کارشناس ارشد و محقّق اقتصاد.
2 رانت جویى (Rent seeking) یا تلاش براى کسب درآمد، همواره غیر قانونى یا غیر اخلاقى و یا حتّى غیر اقتصادى نیست. از دیدگاه توسعه اقتصادى، اگر رانت به دست آمده در فرصتهایى برخوردار از بهرهورى بالا، سرمایهگذارى مجدّد شود، ماهیتى غیر اقتصادى نخواهد داشت. در بحث فساد مالى، رانت وقتى شکل مىگیرد که فردى از فرصتهاى غیر قانونى که بر اساس موقعیّت یا رابطه به دست آورده، سوء استفاده کرده و در مسیر کسب منفعت شخصى از آن بهرهبردارى کند.
3 Transparency Internationl.
4 مقام معظم رهبرى در بیانى فرموده است: «همیشه فساد انسانها آن وقتى شروع مىشود که آن اختیار و امکانى که در دست آنها است به صورت ابزار شخصى به حساب مىآید، نه به صورت ابزار براى انجام وظیفه الاهى». (جمالى، 1380: 197)
5 البتّه در آیاتى از قرآن کریم، عبارتهایى به کار رفته که در تفاسیر به مفاسد مالى و مصادیق آن نسبت داده شده است؛ «سحت» و «اکل مال به باطل» از جمله چنین عبارتهایى هستند که براى مثال در آیه 188 بقره و 29 نساء به آنها اشاره شده است.
6 به عنوان مثال، این آیات را مشاهده کنید: نحل (16): 88؛ رعد (13): 25؛ عنکبوت (29): 30؛ روم (30): 41؛ ص (38): 28؛ محمد (47): 22؛ نساء (4): 29 و مائده (5): 62 و 63.
7 از جمله آیاتى که به ایجاد تقوا و باورهاى عمومى و گسترش آن در جامعه تأکید داشته مىتوان این آیات را نام برد: قصص (28): 77 و 83؛ مائده (5): 32؛ بقره (2): 27 و 205؛ اعراف (7): 56؛ رعد (13): 25.
8 حضرت امیر علیهالسلام درباره نقش امر به معروف و لزوم اجراى آن در جامعه، در خطبه 192 نهجالبلاغه مىفرماید: «خداوند متعالى، مردم دوران گذشته پیش از شما را از رحمت خود دور نساخت، مگر به سبب این که امر به معروف و نهى از منکر را ترک گفتند». همچنین، درباره اهمیّت و نفش امر به معروف و نهى از منکر به آیات 164 و 165 سوره اعراف مراجعه شود.
9 این آیات را ببینید: اسراء (17): 4؛ ق (50): 18؛ انبیاء (21): 47؛ کهف (18): 49؛ مجادله (58): 6.
10 حضرت امیر علیهالسلام بر بازار، بر قیمتها و بر عملکرد کارگزاران خود به صورتهاى مستقیم، غیر مستقیم، پنهانى نظارت مىکرد. (بحارالانوار، ج 100: 102؛ ج 41: 104 و نهجالبلاغه: نامه 53، 63 و 71)
11 حضرت امیر علیهالسلام بر لزوم پاسخگویى کارگزاران خود به مردم تأکید داشت. وى در نامه 53 نهجالبلاغه خطاب به مالک اشتر فرموده است: «اگر دیدى مردم درباره تو حرفهایى مىزنند و گمان بد یافتهاند، سکوت نکن و نگو به افکار عمومى کارى ندارم؛ پیش چشم مردم، شفّاف عذر خود را بگو و براى آنان توضیح بده و اگر اشکالاتى در مدیریت تو وجود دارد، از مردم عذرخواهى کن».