با گذشت تطورات بسیار بر اندیشه های بشری برخی روابط بدیهی مورد شک و تردید قرار گرفت که یکی از آن روابط، رابطه حق و دین است. در مکاتب خداباورانه جای مناقشه ای در تلازم دین و حق نیست؛ اما هم زمان با جایگزین شدن انسان محوری به جای خدامداری، در ملازمه دین و حق تردید شد. ازاین رو، این مقاله در صدد بررسی رابطه دو دیدگاه «حق غیردینی و حق دینی» است. در این پژوهش ضمن طرح مبانی اعتقادی نظریه حق غیردینی در چهار محور خداشناختی، معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی و نقد آنها، شواهدی که طرفداران این نظریه جهت مستدل کردن نظریه خود بدان تمسک جسته اند نیز، ارزیابی شده است. در ادامه نظریه مختار که حق دینی است تبیین خواهد شد.