اثر ایمان مذهبى بر رفتار مصرفکننده
آرشیو
چکیده
چکیده این مقاله تلاش دارد اثر ایمان را روى رفتار مصرف کننده تبیین نماید. به طور کلّى هر فردى دو نوع دارایى به نام مال و زمان دارد که قابل جانشینى و قابل استفاده در راه کسب مطلوبیت هستند. در این مقاله با تبیین مصرف، چارچوب رفتارى و مطلوبیت مصرف کننده مسلمان تشریح مىشود سپس تابع مطلوبیت او استخراج شده، نشان داده مىشود که تغییرات و شیب آن متأثر از ایمان او به آخرت و پاداش اخروى است.متن
مقدّمه
در این مقاله مىکوشیم تا اثر ایمان را بر روى رفتار مصرف کننده تبیین کنیم. به طور کلّى، هر فردى دو نوع دارایى دارد که مىتواند براى کسب مطلوبیت، آنها را به مصرف برساند: یکى مال (اعمّ از ثروت و درآمد)، و دیگرى زمان که هر دو قابل استفاده در راه کسب مطلوبیت هستند. این دو دارایى در بسیارى از موارد قابلیت جانشینى دارند. در این مقاله مىکوشیم تا انجام هر عملى را (اعمّ از این که نیاز به صرف مال یا زمان دارد) که به کسب مطلوبیت مىانجامد و مىتوان آن را مصرف نامید، تشریح کنیم. این فعّالیت را با صرف مخارج نشان مىدهیم. بر این اساس، ابتدا چارچوب رفتارى و مطلوبیت مصرف کننده مسلمان، سپس تابع مطلوبیت او را تشریح مىکنیم و تغییرات و شیب آن را تحت تأثیر ایمان نشان مىدهیم. در ادامه، وضعیت تعادل مصرف کننده مسلمان را با وارد کردن اثر ایمان تبیین مىکنیم. به طور خاص این مقاله ارائه جدیدى از نظریه رفتار مصرف کننده مسلمان است. مطلب نو مقاله، وارد کردن عامل ایمان به منزله درجه اطمینان به تحقّق پاداش آخرتى و تبیین مطلوبیت حال، آینده و آخرت به صورت مطلوبیت انتظارى و تبیین اثر آن بر تابع مطلوبیت و تعادل مصرف کننده مسلمان است. دستکم، نگاه انتظارى به این موضوع مىتواند چشماندازى خاص را در این زمینه ارائه کند.
1. اشاره به پیشینه بحث رفتار مصرف کننده مسلمان
در زمینه رفتار مصرف کننده مسلمان، نظریههاى گوناگونى ارائه شده است که به مهمترین نظریههاى ارائه شده در این زمینه اشاره مىکنیم. محمد منذر کهف (Muhammad Monzer Kahf) (1973) دوره زمانى مصرف مسلمان را افزون بر دنیا، به آخرت نیز تعمیم مىدهد. او در نوشتههاى بعدى خود (1974، 1976، a1991، b1991 و 2002) ابعاد این بحث را کاملتر مىکند. از نظر او، مسلمان به دنبال کسب حدّاکثر رستگارى مىرود که تابع چهار عامل است: 1. مجموعه عامل مذهب، سیاسى، فرهنگى، روانى، اجتماعى، قانونى و مانند آن؛ 2. پسانداز؛ 3. هزینههاى در راه خدا؛ 4. کالاها و خدمات مصرفى. کهف در بعضى نوشتههاى خود، هدف مسلمان را حدّاکثر کردن مطلوبیت بیان مىکند (از جمله کهف 1974 و 1978).
سید عقیل (1991) هدف مسلمان را حدّاکثر کردن مطلوبیت دنیایى و آخرتى مىداند که تابع چهار عامل مصرف جارى (حال)، پسانداز یا سرمایهگذارى براى مصرف آینده، کمک به دیگران براى کسب پاداش آخرتى، و هزینه کردن در راه مقاصد اجتماعى با هدف کسب پاداش آخرتى است. محمد فهیم خان (Muhammad Fahim Khan) (1987 و 1991) هدف مصرف کننده مسلمان را ایجاد توازن بین دنیا و آخرت و تحقّق مصلحت مىداند. محمد انس زرقا (Muhammad Anas Zarga) (1976) هدف مصرف کننده مسلمان را حدّاکثر کردن مطلوبیت خود از طریق مصرف در دنیا و کسب پاداش در آخرت به وسیله رعایت قواعد اسلامى مىداند. او سطوحى براى مصرف و پاداش تعیین مىکند.
افزون بر این نظریههاى اصلى در زمینه رفتار مصرف کننده مسلمان در سطح خُرد، دیدگاههایى نیز از جمله مباحث محمد عبدالمنان (Muhammad Abdul - Mannan) (1986)، م. م. متوالى (M. M. Metwaly) (1981)، اوصاف احمد (Ausaf Ahmad) (1986 و 1987)، خان (1985)، منور اقبال (Monavvar Iqbal) (1981) و مانند اینها در زمینه تابع مصرف کلان مطرح شده است. با این حال، در این مجموعه مباحث و نظریههاى مطرح شده، هیچ کدام به طور جدّى بحث ایمان را مطرح نکردهاند. فقط بعضى از آنها یا نویسندههاى دیگرى که این مباحث را در قالب مقالات دیگرى مطرح کردهاند به طور بسیار مختصر و در حدّ یک یا چند جمله به اثر ایمان اشاره داشتهاند.
از جمله یوسف بن عبداللّه الزامل و بوعلام بن جیلالى (1999) با نتیجهگیرى از نظریههاى گوناگون به طور مختصر، تأثیر ایمان را افزایش مخارج در راه خدا دانستهاند. همچنین خان در بحث تابع مصرف کلان، تقوا را به صورت عامل، وارد تابع مصرف کرده است. با این حال، این دو نیز به چگونگى و علّت این اثرگذارى اشارهاى نکردهاند.
در ایران نیز مطالعاتى از جمله در نوشتههاى توتونچیان (1363)، دانش (1365)، مشرف جوادى (1365)، صدر (1375) و دادگر (1378) در زمینه رفتار مصرف کننده مسلمان مطرح شده است؛ امّا هیچ یک از اینها نیز بحث ایمان را به طور جدّى مطرح نکردهاند.
نکته قابل تأمّل دیگر در زمینه نظریهها و دیدگاههاى ارائه شده این است که اغلب آنها مصرف کننده مسلمان را فرد آرمانى اسلامى در نظر گرفتهاند. با این حال، مقاله حاضر در صدد است که چشماندازى بر چگونگى و علّت اثرگذارى ایمان بر رفتار مصرف کننده مسلمان ایجاد کند.
2. چارچوب رفتارى و مطلوبیت مصرف کننده مسلمان
1ـ2. جایگاه ایمان در بحث رفتار مصرف کننده
بر اساس نظریه رایج (اقتصاد سنتّى) هنگامى مصرف کننده در تعادل است که نسبت میل نهایى جانشینى دو کالا نزد او، برابر نسبت قیمتهاى آن دو کالا باشد و در عین حال، ترکیب کالاهاى مصرفى مصرف کننده بر روى خطّ بودجه (یعنى استفاده از حدّاکثر امکانات) قرار بگیرد. در این وضعیت میل نهایى جانشینى و نیز نسبت قیمتها مىتوانند عوامل اصلى و تعیین کننده براى مصرف کننده باشند. در نظریه رایج (سنتّى) رفتار مصرف کننده، هنگامى که بحث از عوامل مؤثّر بر مصرف و به تبع آن، استخراج منحنى تقاضا صورت مىگیرد، قیمت کالاها و خدمات (و قیمت جانشینها و مکمّلهاى آن)، وارد تابع تقاضا مىشوند؛ امّا در این وضع، هیچ عاملى که نشان دهنده میل نهایى جانشینى دو کالا باشد، وارد بحث و تابع تقاضا نمىشوند؛ در حالى که عوامل مشخّص و معیّنى را مىتوان در نظر گرفت که براى بعضى کالاها و خدمات یا مخارج مصرف کننده مانند قیمت عمل مىکنند؛ امّا اثر آنها بر روى شیب منحنى بىتفاوتى وارد مىشود. از جمله بیمارى فرد یا تجویز خوراکى، پوشاکى و نظیر آن از سوى پزشک یا موارد مشابه آن که دامنه بسیار گستردهاى دارند. در بعضى دیدگاهها، این موارد را استثنا در نظر گرفتهاند.
در بحث مخارج مصرف کننده مذهبى براى آخرت و دنیا، یک عامل تعیین کننده اصلى براى شیب منحنى بىتفاوتى یا به عبارت دیگر، نرخ نهایى جانشینى بین مخارج دنیایى و آخرتى، ایمان فرد است. براى فردى که ایمان بیشترى (در مقایسه با دیگران) داشته باشد، ارزش مطلوبیت آخرتى، بیشتر است و در نتیجه، میل به مخارج منتج به مطلوبیت آخرتى او افزونتر مىشود؛ یعنى شیب منحنى بىتفاوتى براى مخارج آخرتى و دنیایى به نفع مخارج آخرتى (براى افراد داراى ایمان کمتر) بیشتر است؛ پس مىتوان ایمان را به صورت عامل تعیین کننده شیب منحنى بىتفاوتى مخارج دنیایى و مخارج با هدف آخرتى (و مخارج با هدف کسب رضایت خدا و مخارج مشابه آن) وارد بحث نظریه رفتار مصرف کننده کرد. اگر فردى ایمان نداشته باشد، اثر این عامل صفر خواهد بود و اگر ایمان داشته باشد، اثر آن در رفتار او منعکس مىشود؛ البتّه ایمان بر رفتارهاى گوناگون از جمله پرهیز از اسراف، تبذیر و هر نوع عمل معصیتآمیز و در نتیجه بر رفتار مصرفى دنیایى مؤثّر است. در این جا فرض شده است که این آثار در مجموع، روى تغییر شیب منحنى بىتفاوتى بین هزینههاى دنیایى و آخرتى لحاظ مىشود.
براى ارائه بحث، ابتدا تابع مطلوبیت مخارج آخرتى را ترسیم، و با تابع مطلوبیت مخارج دنیایى مقایسه مىکنیم.
2ـ2. پیشفرضها
ما به طور خلاصه پیشفرضهاى موجود در نظریه رفتار مصرف کننده را از این جهت که او به دنبال کسب مطلوبیت است و هدفش حدّاکثر کردن مطلوبیت ناشى از مصرف کالاها و خدمات است، همراه با عملکرد عقلانى به معناى این که او در رفتارهایش با اتّکا به عقل، بهترین گزینه را براى خودش بر مىگزیند (قادر است و عمل مىکند) افزون بر وجود اطّلاع از مقدار مطلوبیت هر عمل به صورت پیش فرض در بحث خود مىپذیریم. در ضمن تفاوت مصرف کننده مسلمان و غیر مسلمان (بىدین) را در ایمان دینى او مىدانیم و ایمان را به منزله اطمینان از تحقّق آخرت و وعده و وعیدهاى آن در نظر مىگیریم. بر این اساس، مطلوبیت را انتظارى در نظر مىگیریم و مقدار مطلوبیت آخرتى را تحت تأثیر نوع و مقدار پاداش آخرتى و ضریب اطمینان از تحقّق آنها مىدانیم. انتظارى بودن مطلوبیت را بیشتر توضیح مىدهیم.
3ـ2. انتظارى بودن مطلوبیت
این که مطلوبیت را مقدار قطعى در نظر بگیریم، چندان با واقعیت سازگار به نظر نمىرسد. واقعیت این است که یک انسان همیشه نمىتواند پیش از انجام عمل یا مصرف کالا یا خدمت به طور دقیق مطلوبیت آن را مشخّص کند؛ زیرا در لحظه مصرف و پس از آن ممکن است حالتهاى گوناگون ایجاد شود و در مقدار مطلوبیت اثر بگذارد. همچنین انسان هنگامى که براى نخستین بار کالا یا خدمت را مصرف مىکند، از نتایجى که براى او به بار خواهد آورد، آگاهى دقیقى ندارد؛ بنابراین نمىتواند مقدار مطلوبیت قطعى آن را از پیش تعیین کند. هر چند این موارد درباره مصرف در دوره حاضر براى هر فرد بسیار کم هستند یا ضریب عدم قطعیت آنها ضعیف است، بر این اساس مىتوان گفت: مطلوبیت اینها نیز یک مقدار انتظارى است.
به صورت بهتر و روشنتر مىتوان گفت: مطلوبیت آینده، مطلوبیت انتظارى است؛ زیرا وضعیت آینده، از جهات گوناگون اقتصادى، اجتماعى، محیطى، جسمانى، روانى و نظیر آنها براى فرد، نامشخّص است. حتّى زنده بودن او نیز غیر قطعى است؛ پس در مطلوبیت آینده و مصرف آینده، عدم قطعیت بیشترى وجود دارد. بر این اساس مىتوان گفت: مطلوبیت دنیایى در کل با عدم قطعیت همراه است.
عدم قطعیت مطلوبیت دنیایى براى زمان حاضر و زمان آینده، به عدم اطّلاع کافى از آینده، یعنى اطمینان نداشتن از مقدار مطلوبیت حاصل از مصرف هر کالا یا خدمت و عدم قطعیت تحقّق آینده (مرگ و زندگى) و عدم قطعیت اوضاع محیطى و شخصى فرد و نظیر اینها باز مىگردد.
مطلوبیت آخرت نیز چنین است. مىتوان گفت: هیچ کس از زندگى پس از مرگ خبر دقیقى ندارد. اخبار درباره همه ابعاد حیات پس از مرگ متفاوت است. به ویژه این که افراد گوناگون ایمان یکسانى به آخرت و زندگى پس از مرگ ندارند. بعضى بىایمان به آخرت و بعضى داراى ایمانند. بین مؤمنان نیز درجه ایمان، یعنى باور و اطمینان به تحقّق آخرت، یکسان نیست؛ از این رو، زندگى پس از مرگ نیز داراى عدم اطمینان است. این عدم اطمینان مىتواند به منزله عدم قطعیت تحقّق مطلوبیت آخرتى تلقّى شود؛ از این رو، مطلوبیت آخرتى نیز با عدم قطعیت مواجه است. بر این اساس، این پرسش مطرح مىشود که پس، مصرف کننده چگونه تصمیم مىگیرد؟
مىتوان گفت: مقدار مطلوبیت انتظارى حاصل از مصرف کالا یا خدمت، ملاک تصمیم گیرى مصرف کننده است. مطلوبیت انتظارى نیز با ضرب کردن ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت در مقدار مطلوبیت ناشى از مصرف به دست مىآید. چنان چه مصرف کالا یا خدمت بتواند به مقادیر گوناگونى از مطلوبیت بینجامد، در نتیجه، مصرف کننده بر حسب امید ریاضى مطلوبیت حاصل از مصرف آن کالا یا خدمت، براى تخصیص منابع خود و مصرف آن کالا یا خدمت تصمیم مىگیرد.
انتظارى بودن مطلوبیت در مباحث تصمیمگیرى در وضعیت عدم قطعیت مطرح شده است؛ امّا بحث جدّى در این زمینه به مطلوبیت آینده مربوط مىشود. مطلوبیت آینده غیر قطعىتر است و نکته اصلى، مطلوبیت آخرتى است که از این جهت باید مورد توجه خاص قرار گیرد. عدم قطعیت مطلوبیت آینده، از نوع عدم قطعیت مطلوبیت زمان حال نیست؛ به ویژه، عدم قطعیت مطلوبیت آخرتى به عواملى بستگى دارد که با عوامل شکل دهنده عدم قطعیت مطلوبیت دنیایى، متفاوت است. مهمترین تفاوت این دو در این است که قطعیت و عدم قطعیت آخرت نزد افراد، به باورهاى مذهبى آنان باز مىگردد؛ در حالى که بازگشت عدم قطعیت دنیایى، به عدم آگاهى و عوامل مشابه است. بر این اساس، باید توجّه داشت که منظور ما از این عدم قطعیت آخرتى با مباحث مربوط به نقص اطّلاعات، اطّلاعات نامتقارن و نظیر آن در اقتصاد تفاوت دارد.
4ـ2. مطلوبیت دورههاى گوناگون زندگى
بر اساس بحث عدم قطعیت و مطلوبیت انتظارى مىتوان گفت: مقدار اطمینان یا همان مقدار ایمان، نشان دهنده ضریب ارزش پاداش آخرتى نزد فرد است به این معنا که نگاه فرد به پاداش، نگاه انتظارى است، و تصمیمگیرى فرد براى آخرت، تصمیمگیرى در وضعیت عدم اطمینان است. بر این اساس مىتوان براى آینده نیز چنین تصوّر کرد؛ زیرا آینده دنیایى تحقّق قطعى ندارد؛ بلکه براى هر فرد، درجه احتمال تحقّق خاصّى دارد. این دو عامل (درجه اطمینان و مقدار پاداش یا نتیجه عمل) براى هر نوع تصمیمگیرى درباره آینده (به ویژه تصمیمگیرىهاى اقتصادى) ملاک تصمیمگیرى افراد است. مطلوبیت دورههاى آینده نیز چنین است. به عبارت ساده، انسان از امروز خود (در مقایسه با آینده) اطمینان بیشترى دارد؛ در نتیجه، با اطمینان بیشترى براى آن تصمیم مىگیرد. بر این اساس، در تصمیمگیرىهاى خود با تساوى اوضاع، امروز را به آینده، و آینده نزدیک را به آینده دورتر ترجیح مىدهد و هر مقدار آینده دورتر باشد، فواید آن را کم اهمیّتتر تلقى مىکند؛ البتّه به علّت این که به تحقّق آینده دورتر اطمینان کمترى دارد. انسان، این گونه تصمیمگیرى درباره آینده را بر اساس امید به زندگى استوار مىکند؛ یعنى درجه اطمینان او از آینده، به امید به زندگى در آینده مورد نظر نزد او بستگى دارد. با یک مثال توضیح را کاملتر مىکنیم.
اگر امید به زندگى در جامعهاى هشتاد سال باشد، فردى که در اوان جوانى است، براى پنجاه سال بعد خود نیز برنامهریزى و از جمله پسانداز مىکند؛ زیرا اطمینان نسبى دارد که بتواند از این برنامه و پسانداز خود در آینده، مطلوبیت مناسبى کسب کند؛ امّا این فرد براى 150 سال بعد خود، هیچ برنامهاى نمىریزد و پساندازى نمىکند تا در آن زمان مصرف کند؛ زیرا امیدى به تحقّق آن آینده براى خود ندارد؛ البتّه ممکن است براى شصت سال بعد خود نیز برنامهاى با اطمینان تحقّق کمتر بریزد. همین طور هر چه زمان طولانىتر باشد، برنامهریزى با عدم اطمینان بیشترى مواجه خواهد بود.
بر این اساس، اگر مصرف یک کالا در زمان حال و آینده مطلوبیت یکسانى داشته باشد، چون امید به تحقّق آینده، کمتر از 100 درصد است و زمان حال تحقّق یافته، در نتیجه، امید ریاضى مطلوبیت زمان حال براى او بیشتر از امید ریاضى مطلوبیت آینده است؛ بدین سبب، این کالا را در زمان حال مصرف مىکند؛ امّا اگر امید به تحقّق آیندهاى که مىتواند کالا را براى آن پسانداز کند، 10 درصد کمتر از قطعى (یعنى 90 درصد) باشد و مطلوبیت مصرف آینده این کالا 20 درصد بیشتر از مصرف فعلى باشد، در آن صورت پسانداز خواهد کرد؛ زیرا امید ریاضى مطلوبیت ناشى از مصرف آینده، از امید ریاضى مصرف فعلى بیشتر است. از این مطلب یک نتیجه براى پسانداز خواهیم گرفت و یک نتیجه براى انجام هزینه یا مخارج در راه خدا (یا مخارج با هدف کسب پاداش آخرتى، رضایت الاهى و نظیر اینها):
1. به طور خلاصه، انسان براى آیندهاى پسانداز مىکند که امید ریاضى کسب مطلوبیت این پسانداز در آن آینده، کمتر از مطلوبیت مصرف این مقدار کالا و خدمت (معادل پسانداز) در زمان حال نباشد. این مبنا باعث مىشود افراد جوانتر که به زندگى طولانىترى امید دارند، بیشتر پسانداز کنند و افراد داراى سنّ بالاتر، کمتر پسانداز داشته باشند؛ به ویژه مقایسه این منطق بین جوانان در اوایل تشکیل خانواده (10 تا 15 سال اول) و پیرهاى در اواخر عمر، این نتیجه را روشنتر مىکند.
2. انسان مىتواند دارایى خود را صرف سه دوره کند: زندگى در زمان حاضر، زندگى آینده و زندگى پس از مرگ. مصرف در این سه دوره، در شکل خود مطلوبیت ایجاد مىکند. انسان با توجّه به امید به کسب مطلوبیت در هر دوره، به تقسیم دارایى خود بین این سه دوره تصمیم مىگیرد. براى زمان حاضر، امید به کسب مطلوبیت، قطعى (یا نزدیک به قطعى) تلقّى مىشود؛ پس بخشى از درآمد و ثروت خود را براى مصرف زمان حال تخصیص مىدهد (همه انسانها این گونه هستند).
انسان با مصرف کالاها و خدمات در آینده دنیایى نیز مطلوبیت کسب مىکند. اما این آینده، قطعى نیست. بر این اساس، انسان براى آینده زندگى دنیایى نیز متناسب با سنّ خود و سالهاى امید به زندگى آینده، «امید ریاضى کسب مطلوبیت» خاصّى دارد. این امید ریاضى، حاصلضرب مقدار مطلوبیت ناشى از مصرف آن کالا یا خدمت با مقدار امید به تحقّق آن آینده (اطمینان تحقّق مصرف یا کسب مطلوبیت) است؛ پس لذا انسان بخشى از دارایى خود را براى استفاده در آینده پسانداز مىکند. مىتوان آینده خانواده را نیز جزئى از آینده دنیایى فرد در نظر گرفت. در این صورت مىتوان مالى را که از فرد به ارث مىماند نیز جزو هزینههاى آینده دنیایى برشمرد. انسان این مال را در وهله اوّل براى زندگى آینده خود و خانوادهاش نگه مىدارد؛ ولى مرگ بدون اطّلاع فرا مىرسد و آن چه مىماند، به ورثه تعلّق مىگیرد (ارث).
بر اساس آموزههاى دینى مىتوان این گونه برداشت کرد که مصرف در زندگى پس از مرگ نیز سبب کسب مطلوبیت مىشود. این مطلوبیت نمىتواند به طور دقیق به وسیله فرد در نظر گرفته شود و بر اساس آن تصمیم به تخصیص بخشى از دارایى خود براى زندگى پس از مرگ بگیرد. در این جا نیز مقدار اطمینان به زندگى پس از مرگ و امکان کسب این مطلوبیت در آن جهان، عامل تعیین کننده است؛ یعنى در تصمیمگیرى براى تخصیص بخشى از دارایى براى کسب پاداش آخرتى یا رضایت الاهى نیز امید ریاضى کسب مطلوبیت در زندگى آخرتى، ملاک تصمیمگیرى فرد مىشود.
به این نکته باید توجّه کرد که اگر در هر دوره و براى هر فرد، امید ریاضى مطلوبیت در هر یک از سه دوره، صفر باشد، مصرف کننده براى کسب مطلوبیت در آن دوره، هزینهاى صرف نخواهد کرد؛ پس اگر مصرف کننده به زندگى آینده خود و تحقّق مصرف کالاهاى مورد پسانداز در آینده خاص اطمینان داشته باشد، براى آن دوره پسانداز مىکند. بر این اساس، چنان چه انسانى در شرف مرگ باشد، معنا نمىدهد براى آینده (آینده طولانى) خود پسانداز کند. همین طور است براى انسانى که به کسب مطلوبیت مورد انتظار در زندگى پس از مرگ اطمینانى ندارد. او، براى آن دوره هیچ مخارجى نمىکند.
این نکته باعث شده است تا انسانها، دارایى خود را بین سه دوره تقسیم کنند و بر اساس امید ریاضى مطلوبیت در این دورهها، درباره مصرف خود (صرف دارایى) تصمیم بگیرد. چنان چه امید ریاضى مطلوبیت یکى از این سه دوره، صفر باشد، انسان براى آن دوره، تخصیصى نخواهد داشت؛ یعنى اگر انسان در شرف مرگ باشد، از دارایى خود تخصیصى براى آینده نخواهد داد. همچنین اگر انسانى به آخرت و زندگى پس از مرگ و به ویژه پاداش و عقوبت آخرتى ایمان نداشته باشد، دارایى خود را براى آن دوره نیز تخصیص نخواهد داد. چنان چه هر یک از این تخصیصها صفر شود، موجودى فرد براى تخصّص به دو دوره دیگر بیشتر مىشود و اگر امید ریاضى دو دوره (یعنى آینده و آخرت) صفر باشد، همه دارایى به دوره دیگر (یعنى دوره حال) تخصیص داده خواهد شد.
این امر سبب مىشود انسانى که در پایان زندگى خود است، چنان چه به آخرت ایمان داشته باشد، براى آینده پسانداز نکند؛ در نتیجه، امکان تخصیص دارایى به آخرت براى او بیشتر مىشود. همچنین در این حالت، تحقّق وعدههاى آخرتى، نزدیکتر به نظرش مىرسد؛ بدین سبب، به طور نسبى امید به تحقّق پاداش و عقوبت آخرتى در مقایسه با امید به آینده افزایش مىیابد؛ در نتیجه، مخارج در راه خدا از سوى افراد با ایمان در دورههاى پایانىتر زندگى، در مقایسه با دوره جوانى (اوایل تشکیل خانواده) بیشتر مىشود. در مقابل، افرادى که به آخرت ایمان ندارند و همه چیز را در این دنیا خاتمه یافته مىدانند، در اواخر عمر خود، به تخصیص درآمد و ثروتشان براى کسب مطلوبیت همان دوره (یعنى زندگى دنیایى همان زمان) تصمیم مىگیرند؛ یعنى مطلوبیت انتظارى آینده و آخرت آنها، صفر است و در تصمیمگیرى تخصیص منابع آنها دخالتى داده نمىشود.
5ـ2. تابع مطلوبیت
با توجّه به آن چه بیان شد، تابع مطلوبیت فرد، تابع انتظارى است که مقدار مطلوبیت انتظارى هر کالا در این تابع، از حاصل ضرب مقدار مطلوبیتهاى ناشى از مصرف آن کالا (یا خدمات) در مقدار احتمال تحقّق مطلوبیت ناشى از مصرف همان کالا یا خدمت به دست مىآید. مجموع مطلوبیت حاصل از مصرف کلّ فرد نیز مجموع این حاصل ضربها خواهد بود؛ البتّه به شرطى که هر کالا فقط بتواند به یک مقدار مطلوبیت بینجامد. بر این اساس، با فروض یاد شده، تابع مطلوبیت یک مصرف کننده به صورت ذیل است:
• که در آن Pi احتمال یا درجه اطمینان فرد به تحقّق مطلوبیت کالا یا خدمت iام و ui مقدار این مطلوبیت است. N تعداد کلّ کالاها و خدمات مصرفى فرد است. اگر فرض کنیم کّل زندگى فرد به دورههایى تقسیم مىشود (قبل و پس از مرگ) و در هر دوره، امکان مصرف و کسب مطلوبیت ناشى از آن وجود دارد، تابع مطلوبیت یک فرد چنین مىشود:
که در آن، t نشان دهنده شماره دوره و h دورهها است و uit و Pit به ترتیب، مقدار و احتمال تحقّق مطلوبیت ناشى از مصرف کالاى iام در دوره tام است.
در واقع، هر فرد از مقدار مطلوبیت کالا اطّلاع کامل ندارد؛ زیرا مطلوبیت، پس از مصرف کالا یا خدمت به دست مىآید. اگر براى مصرف هر کالا، m حالت مطلوبیت را که متفاوت از یک دیگر هستند و احتمال تحقّق هر یک متفاوت است در نظر بگیریم (بدیهى است که مجموع این احتمالها براى هر کالا یا خدمت برابر «یک» است)، در آن صورت تابع مطلوبیت هر فرد به صورت ذیل مىشود:
6ـ2. تابع مطلوبیت بر حسب مخارج (مصرف کالاها و خدمات)
با توجّه به آن چه بیان شد، چنان چه همه کالاها و خدمات مصرفى دوره حاضر را بر حسب مخارج در نظر بگیریم یا این مجموعه کالاها و خدمات را از یک نوع فرض کنیم و مقدار آن را با 1x نشان دهیم و همچنین ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت همه آنها را ثابت و برابر 1p در نظر بگیریم، در آن صورت مىتوان تابع مطلوبیت کالاهاى دوره حاضر را بر حسب مخارج مصرفى به صورت ذیل نشان داد:
U1 = 1P f1 (x«4»)1
با همین استدلال، تابع مطلوبیت دوره آینده نیز چنین خواهد شد:
U2 = 2P f2 (x«5»)2
به همین صورت براى تابع مطلوبیت زندگى آخرتى بر حسب مخارج مصرفى خواهیم داشت:
U3 = 3P f3 (x«6»)3
به این ترتیب، با فرض استقلال مطلوبیتها، تابع مطلوبیت کلّ فرد چنین مىشود:
U = 1P f1 (x1) + 2P f2 (x2) +3P f3 (x3) «7»
یا:
این تابع، در وضعیّت قطعیت و اطمینان کامل براى همه زمانها مىتواند به صورت ذیل نشان داده شود:
7ـ2. تشریح اثر ضریب احتمال در هر دوره
ضریب احتمال تحقّق مطلوبیت ناشى از مصرف هر کالا یا خدمت براى دورههاى زمانى گوناگون متفاوت است. علّت تفاوت از یک جهت اصلى به تفاوت احتمال تحقّق هر دوره نزد فرد باز مىگردد. زمان حاضر، تحقّق یافته است؛ پس احتمال تحقّق مطلوبیت ناشى از مصرف هر کالا یا خدمت در این دوره (با فرض ثبات همه وضعیت دیگر) برابر «یک» است؛ امّا این که آیا انسان سال آینده زنده است یا خیر یا امکان مصرف آن کالا یا خدمت را دارد یا خیر، و نکاتى نظیر اینها، براى هر انسانى غیر قطعى است. احتمال این که انسان چند صد سال عمر کند نیز با دانش امروز بشر و براى این بشر، صفر به نظر مىرسد؛ امّا احتمال این که یک جوان 30 ساله 50 سال دیگر عمر کند، نه قطعى و نه صفر است. هر چه زمان آینده از زمان حال فاصله بیشترى بگیرد، احتمال تحقّق آن، و در نتیجه، تحقّق مصرف و کسب مطلوبیت ناشى از آن کمتر مىشود. این کاهش و افزایش، افزون بر فاصله آینده مورد نظر از زمان حاضر به طول عمر فعلى فرد و امید به زندگى او نیز بستگى دارد؛ یعنى هرچه عمر فعلى فرد بیشتر باشد، احتمال تحقّق آیندهها کمتر مىشود و هر چه امید به زندگى براى آن فرد (با توجّه به همه وضعیت دیگر) بیشتر باشد، احتمال تحقّق آینده افزونتر مىشود. بر این اساس، سه عامل بر مقدار احتمال تحقّق دورههاى آینده مؤثّر است: طول عمر فعلى فرد، امید به زندگى فرد و فاصله دوره آینده از زمان فعلى.
براى آخرت نیز ضریب احتمالى داریم. چنان که در مباحث پیشین اشاره شد، ایمان فرد به منزله اطمینان او از تحقّق آخرت و وعده و وعیدهاى آن و به عبارت دیگر، تحقّق پاداش آخرتى و مطلوبیت ناشى از بهرهمندى از آن است. این ضریب احتمال براى آخرت نزد هر فرد، متناسب با درجه ایمان او در هر لحظه از زمان است؛ زیرا ایمان، قابل ازدیاد و نقصان است. با این حال، چنان چه یک لحظه از زمان را براى فرد در نظر بگیریم، در آن لحظه مقدار ایمان مشخّص است و این مقدار، احتمال تحقّق مطلوبیت آخرتى را نیز نشان مىدهد.
بر این اساس، با این فرضها که مقدار مطلوبیت هر کالا مشخّص است، فقط یک کالا یا خدمت براى مصرف و فقط سه دوره داریم : حال، آینده دنیایى (دو) و آخرت (سه) و مقدار احتمال تحقّق هر یک از آنها ثابت (یا براى دورههاى دوم و سوم، حدّاقل قابل میانگینگیرى است). مطلوبیت هر یک از این سه دوره را مىتوان به صورت ذیل محاسبه کرد:
ـ مطلوبیت ناشى از مصرف کالاها و خدمات در دوره «یک» برابر است با:
U 1= P«01»1u 1u1
که در آن P1 یعنى احتمال (ضریب اطمینان فرد به) تحقّق مطلوبیت زمان حاضر، تقریبا برابر یک (100 درصد) است. u1 مقدار مطلوبیت مصرف کالاها و خدمات در دوره حاضر (یک) است (البتّه اگر فردى در شرف مرگ باشد، دوره حاضر نیز براى او معناى قطعیت نخواهد داشت و فرض مىکنیم چنین نباشد).
ـ مطلوبیت ناشى از پسانداز در زمان حال (دوره یک) براى مصرف (مخارج) در دوره آینده (دو) با فرض این که همه آینده یک دوره است نیز مىشود:
U2 = p«11»2u2
که در آن P2 یعنى ضریب اطمینان فرد به تحقّق مطلوبیت زمان آینده با توجّه به سن و امید به زندگى فرد متفاوت است.
ـ مطلوبیت ناشى از مصرف کردن دارایى در راه خدا (در این دنیا) با هدف کسب مطلوبیت آخرتى نیز با فرض ثبات ایمان فرد در دوره حاضر مىشود:
U3 = p«21»3u3
که در آن P3 یعنى ضریب اطمینان فرد به تحقّق مطلوبیت آخرتى به درجه ایمان فرد یا اطمینان به تحقّق وعده و وعیدهاى آخرتى بستگى دارد و مىتواند تحت تأثیر عوامل مؤثّر بر ایمان فرد باشد.
دارایى و به تبع آن، هزینه انجام فعّالیتها در زندگى دنیایى در زمان حال و آینده از یک نوع است. فقط ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت مورد نظر در این دورهها متفاوت است؛ از این رو، براى سادگى تحلیل، در بعضى موارد، زندگى دنیایى و هزینههاى آن را یکجا و در برابر زندگى آخرتى و هزینههاى در راه خدا در نظر خواهیم گرفت. با این حال، مجموع مطلوبیت (تابع مطلوبیت) فرد با شکل ساده فرض شده، چنین به دست مىآید:
8ـ2. عناصر دخیل در مقدار مطلوبیت حاصل از فعّالیتهاى در راه خدا
براى آخرت، نوع پاداشها و نوع مطلوبیت به طور کامل روشن نیست. در آموزههاى دینى، نکات قابل توجّهى از آن روشن شده است؛ امّا ابعاد این مطلوبیت حتّى اگر مواهب بهشت را مانند مواهب این دنیا در نظر بگیریم، به طور کامل روشن نیست. در ضمن، اطّلاعات مذهبى افراد به ویژه اطّلاعات افراد درباره حیات پس از مرگ، تفاوت قابل توجّهى دارد که سبب عدم وجود اطّلاعات کامل مىشود. با وجود این، براى انجام فعّالیتهاى در راه خدا، مىتوان چند نوع رضایت یا مطلوبیت را در نظر گرفت:
1. مطلوبیت انتظارى آخرتى که دستیابى به بهشت و نعمتهاى بهشتى است که همان تابع مطلوبیت پیشین (رابطه شماره 12) آن را نشان مىدهد.
2. مطلوبیت حاصل از انجام فعّالیت در راه خدا که مطلوبیت دنیایى (امّا معنوى) است. با این فرض مطلوبیت حاصل از فعّالیتهاى در راه خدا دو بخش خواهد داشت: مطلوبیت زمان حال و مطلوبیت ناشى از کسب پاداش در آخرت.
3. در آموزههاى دینى، خداگونه شدن و کسب رضایت خالص خدا و در نهایت، دستیابى به رضوان الاهى نیز جایگاه خاصّى دارد که مىتواند از بهشت معمول متفاوت تلقّى شود. این نیز نوع خاصّى از رضایت معنوى آخرتى است که با رضایت خاطر (مطلوبیت) حاصل از تنعّم بهشتى، متفاوت است.
4. فعّالیت در راه خدا مىتواند موقعیت اجتماع و افراد دیگر جامعه را بهبود ببخشد که این بهبودى اوضاع دیگران با توجّه به حسّ نوع دوستى، مطلوبیت خاصّى را ایجاد مىکند که این نوع مطلوبیت نیز قابل توجّه است.
5. همچنین فعّالیتهاى در راه خدا مىتواند بر توسعه و رشد اقتصادى و شاخصهاى توسعه نیز اثر بگذارد که فرد در دورههاى آتى از منافع آن بهرهمند مىشود و این نیز مطلوبیت خواهد داشت.
6. موارد دیگرى از مطلوبیت نیز مىتوان براى انجام فعّالیت در راه خدا برشمرد؛ مانند ارتقاى نفس، افزایش ایمان و نظیر اینها که به صورت موارد دیگر لحاظ مىکنیم.
بر این اساس، مجموع مطلوبیت ناشى از اعمال در راه خدا مىتواند به صورت ذیل نشان داده شود:
UA = Pm um + Pb ub + Pg ug + Pn un + Pd ud + Po uo«41»
در این رابطه UA مجموع مطلوبیت اعمال در راه خدا، um مطلوبیت معنوى، ub مطلوبیت دستیابى به بهشت، ug مطلوبیت رضایت خالص الاهى، un مطلوبیت ناشى از نوع دوستى، ud مطلوبیت ناشى از منافع آتى توسعه جامعه و uo سایر مطلوبیتها است. هر یک از این موارد، ضریب اطمینان به تحقّق خاصّ خود را دارند که با توجّه به درجه ایمان فرد و آثار فعّالیت مورد نظر و عوامل دیگر نظیر اینها مىتواند متفاوت باشد که به صورت P با اندیسهاى متفاوت نشان داده شده است. با این حال، براى ساده شدن بحثها و تحلیلها، فرض مىکنیم همه این مطلوبیتها یکجا در نظر گرفته مىشود و با رابطه شماره 12 (3 u3 = P3U) نشان داده مىشود.
3. تابع مطلوبیت مسلمان
1ـ3. اثر ضریب اطمینان بر تابع مطلوبیت
مىتوان اثر ضریب اطمینان در تابع مصرف دنیایى را با انتقال منحنى یا تابع مطلوبیت نشان داد. در این صورت، ضریب اطمینان مورد نظر متناسب با مقدار عدم اطمینان (-p1) موجود، تابع مطلوبیت را به پایین منتقل مىکند. چون در دوره حاضر، ضریب اطمینان مطلوبیت براى افراد داراى امید به زندگى، برابر یک است، تابع مطلوبیت دوره حاضر در جاى خود ثابت باقى مىماند و مىتوان آن را چنین نوشت:
U1 = P1f 1 (x )1= f(x«51»)1
همچنین است این انتقال تابع درباره تابع مطلوبیت آینده که ضریب اطمینان به تحقّق آن از یک کمتر است. این تابع چنین مىشود:
U2 = P2 f2 (x2) < f2 (x«61»)2
در این جا نیز تعاریف پیشین براى نمادها صادق هستند.
«17»
در این جا به این نکته باید توجّه کرد که 3P متناسب با هر فردى، درجه ایمان به آخرت، زندگى پس از مرگ، وعده و وعیدهاى آخرتى و به طور کلّى، ایمان دینى او را نشان مىدهد. اگر ایمان فرد بیشتر باشد، تابع مطلوبیت در منطقه بالاتر خواهد بود و اگر ایمان کاهش یابد یا کمتر باشد، به منطقه پایینتر منتقل مىشود. تذکّر این نکته نیز این جا مناسب است که در رسم این نمودار فرض کردهایم مطلوبیت نهایى آخرتى نیز نزولى است. اگر مطلوبیت نهایى آخرتى ثابت باشد، توابع یاد شده خطّى خواهند بود. چنان که در مباحث بعدى خواهیم دید، در هر دو حالت نتیجه تحلیل یکسان است. در هر دو حالت، نرخهاى نهایى جانشینى که ملاک تصمیمگیرى است، نزولى مىشود.
چنان چه 2P (ضریب اطمینان تحقّق آینده دنیایى) براى افراد مختلف، متناسب با سن و امید به زندگى آتى (و عوامل دیگر) متفاوت باشد، به تناسب، این انتقال تابع مطلوبیت آینده نیز متفاوت و شکل انتقال مانند شکل شماره 1 خواهد بود.
در مجموع نیز تابع مطلوبیت کلّ فرد در این وضعیت، از حاصل جمع توابع دورههاى گوناگون به دست مىآید؛ مانند رابطه:
2ـ3. آثار تغییرات ایمان
چنان چه ایمان مصرف کننده را ثابت در نظر نگیریم، مقدار ایمان به صورت ضریب اطمینان به صورت متغیّر، وارد توابع مطلوبیت مىشود. در این حالت، تابع مطلوبیت فرد براى دوره آخرت به جاى رابطه شماره 17 به صورت رابطه ذیل نشان داده مىشود:
U3= g 3(P3 ,x«02»)3
این شکل تابع به ویژه زمانى که بحث مطلوبیت بین فردى را مطرح مىکنیم به روشنى قابل طرح است.
همچنین این حالت براى مصرف آینده نیز (دوره دوم) مىتواند وجود داشته و رابطه شماره 21 به جاى رابطه شماره 16 مطرح باشد (زمانى که با تغییر امید به زندگى فرد مواجه هستیم یا درباره بررسى دادههاى مقطعى بحث مىکنیم).
U2= g 2(P2 ,x2) «12»
این شکل به طور ضعیفتر براى دوره حال نیز قابل بحث است؛ امّا اگر فرض کنیم که این ضریب براى همه افراد برابر یک است، قابل طرح نخواهد بود.
با این توضیحات، شکل کلّى تابع مطلوبیت تحت تأثیر اطمینان به آخرت و آینده چنین مىشود:
اگر تعداد دورهها را افزایش دهیم به جاى سه مىتوان n دوره را در نظر گرفت. با وجود این، چون تحلیلهاى آتى در فضاى ساده شده دو بُعدى انجام مىشود، براى تحلیلها از رابطههاى 13 و شماره 19 استفاده مىکنیم.
3ـ3. امید ریاضى حالتهاى گوناگون
با توجّه به آن چه گفته شد، مقدار مطلوبیت در هر دوره بر حسب امید ریاضى تعیین مىشود. این امید ریاضى براى هر دوره از طریق ضریب تحقّق مطلوبیت آن دوره، سبب انتقال تابع مطلوبیت مىشود؛ ولى چون جمع ضریب تحقّق حالتهاى گوناگون مطلوبیت «یک» است، سبب انتقال تابع مطلوبیت نمىشود. این احتمال، فقط عدم قطعیت مقدار مطلوبیت ناشى از مصرف هر کالا یا خدمت یا جمع آنها را مىرساند که به طور مستقیم موجب مىشود مقدار مطلوبیت ناشى از مصرف و مقدار دارایى (مال و زمان) در هر مورد، مقدارى میانگین یا امید ریاضى باشد. به عبارت دیگر، مقدار هر یک از) 1(x1g و (2(x2g و (3(x3g، یک امید ریاضى است؛ پس معادلات مطلوبیت و منحنىهاى آنها با وارد کردن این ضریب، در چهار حالت اخیر تفاوتى نخواهند کرد.
4ـ3. تعلّق پاداش آخرتى
به طور کلّى اگر فردى بخواهد مشمول پاداش آخرتى بشود و از آن طریق، مطلوبیت آخرتى کسب کند، باید بکوشد قواعد شرع در امور گوناگون از جمله صرف دارایى در راه خدا را رعایت کند؛ امّا در این راه او با محدودیت دارایى مواجه است. به این دو نکته اشاره مىکنیم.
دین مجموعهاى از قواعد را براى اجرا ارائه کرده است که بعضى از این ضوابط، جزو واجبات دین است و مسلمان باید آنها را رعایت کند و در صورت رعایت نکردن، مجازات آخرتى (و بعضى نیز افزون بر آن مجازات دنیایى) دارد. برخى نیز فقط توصیه شده هستند (بهتر است انجام شود) و در صورت انجام آنها، پاداش آخرتى بیشتر به عاملان داده مىشود. انجام بعضى دیگر، از مجازاتهاى عاملان مىکاهد و سایر آنها نیز مانند این موارد اثر مىگذارد.
بر این اساس، چنان چه مسلمان، با نیّت الاهى هر یک از آنها را انجام دهد، پاداش آخرتى بدان تعلّق مىگیرد و هرچه تعداد این فعّالیتها بیشتر باشد، پاداش آخرتى افزایش مىیابد؛ البتّه رعایت همه قواعد، پاداش آخرتى یکسانى ندارد. بعضى پاداش خاص، و بعضى متناسب با وضعیت آنها و وضعیت انجام عمل، پاداش بیشتر یا کمترى دارد.
رعایت قواعدى که شرع براى مسلمان بیان کرده است، به صرف مال یا زمان یا هر دو نیاز دارند. مال و زمان مىتواند در این دنیا مصروف کسب مطلوبیت زمان حال یا دوره آینده شود. همان مال و زمان مىتواند به جاى دنیا، مصروف فعّالیتهاى در راه خدا شود تا پاداش آخرتى را به ارمغان بیاورد و مطلوبیت آخرتى ایجاد کند. بر این اساس، با افزایش تخصیص مال و زمان در راه خدا، انتظار پاداش آخرتى افزایش مىیابد و مطلوبیت انتظارى آخرتى زیاد مىشود؛ امّا نکته مهم این است که دارایى هر فرد محدودیت دارد و این محدودیت که متغیّر است، به صورت قید، وارد تحلیل مىشود؛ پس قواعد شرعى در دنیا رعایت مىشود و به آنها پاداش آخرتى تعلّق مىگیرد؛ البتّه شرط اصلى براى این که به هزینههایى که در دنیا در راه خدا انجام مىشود، در آخرت پاداش تعلّق گیرد، نیّت افراد است. این نیّت قابل سنجش نیست؛ البتّه شرط عقل حکم مىکند که انجام هزینه بدون الاهى بودن نیّت، اتلاف منابع است و نباید افراد عاقل بدون نیّت الاهى، اعمال مذهبى را انجام دهند. بر این اساس، فرض مىکنیم نیّت همه افراد براى انجام اعمال مذهبى یا در راه خدا، الاهى باشد.
4. نرخ نهایى جانشینى مخارج دنیا و آخرت و شیب منحنى بىتفاوتى
ما در نظر گرفتیم که مخارج دنیایى و آخرتى مىتوانند مطلوبیت ایجاد کنند. به طور کلّى و با فرض ثابت درجه ایمان و اطمینان به دنیا و یکى لحاظ کردن دوره حال و آینده دنیایى، تابع لوبیت فرد براى بهرهمندى از مواهب آخرتى و کالاهاى دنیایى چنین است:
این رابطه، شیب منحنى بىتفاوتى یا همان نرخ نهایى جانشینى بین مخارج دنیایى و آخرتى است که بر این اساس، نرخ جانشینى 2x به جاى 3x برابر نسبت امید ریاضى تحقّق مطلوبیتهاى نهایى مخارج در راه خدا و مخارج دنیایى مىشود. چون 3 , f2 , f3 , p2p مثبت هستند، منفى خواهد شد.
چنان که ملاحظه مىشود، درجه اطمینان به آخرت که تعبیر از ایمان به آخرت شده است، به صورت عامل تعیین کننده نرخ نهایى جانشینى بین مخارج دنیا و آخرت و شیب منحنى بىتفاوتى شده است. در صورتى که ضریب اطمینان به تحقّق دنیا (2p) را ثابت فرض کنیم، در آن صورت، با فرض ثبات مطلوبیت نهایى بهرهمندى از مواهب «کسب پاداش» آخرتى و مصرف دنیایى، عامل تعیین کننده مهم در این نسبت، ایمان فرد (3p) است. اگر فرد مشخّص را در نظر بگیریم و براى 3, f¨ 2 , f¨2p ثابت فرض شود، در آن صورت شیب منحنى بىتفاوتى یا نرخ نهایى جانشینى مخارج دنیایى و آخرتى به طور مستقیم به درجه ایمان فرد (3p) بستگى دارد. اگر امید به زندگى افراد متفاوت باشد نیز این نرخ به 3p و 2p بستگى دارد.
5. اثر ضریب اطمینان بر نرخ نهایى جانشینى و شیب منحنى بىتفاوتى
بر اساس آن چه اشاره شد، شیب منحنى بىتفاوتى در وضعیت استقلال مطلوبیتها به صورت رابطه شماره 30 نشان داده مىشود.
این شیب به طور جدّى تحت تأثیر اثر ضریب اطمینان به کسب مطلوبیت دنیایى و ضریب اطمینان به کسب مطلوبیت آخرتى است.
به طور معمول، در اوضاع عادى، ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت دنیایى زمان حاضر، براى همه افراد، نزدیک به یک (100 درصد) است، و در جمع، با ضریب اطمینان آینده مقدارى کمتر از یک است؛ امّا ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت آخرتى که با ایمان سنجیده مىشود، براى افراد گوناگون از صفر تا یک (صفر تا 100 درصد) متفاوت است. به عبارت دیگر، براى هر فرد، عامل مهمتر تعیین کننده این شیب یا نرخ نهایى جانشینى، مقدار ایمان یا اطمینان به تحقّق مطلوبیت آخرتى است. براى تشریح بهتر اثر این ضریب، مقدار شیب منحنى بىتفاوتى (نرخ نهایى جانشینى بین مخارج دنیایى دنیایى و آخرتى) را با چند حالت از ضریب اطمینان نشان مىدهیم.
1. اگر فرض کنیم 2 p=1، یعنى مصرف کننده، احتمال تحقّق کّل دنیا را برابر یک (یا قطعى) تلقّى کند، این شیب مىشود:
یعنى شیب منحنى بىتفاوتى افزون بر مطلوبیت نهایى مصرف در دنیا و کسب پاداش در آخرت به درجه ایمان به آخرت نیز بستگى دارد.
2. چنانچه فرض کنیم ایمان (براى فرد بىایمان) صفر است، شیب این منحنى (یا همان نرخ نهایى جانشینى بین مخارج آخرتى و دنیایى) برابر صفر مىشود:
یعنى منحنىهاى بىتفاوتى، به صورت خط افقى مىشوند و فقط افزایش مصرف دنیایى، باعث بالا رفتن مطلوبیت یا انتقال منحنى بىتفاوتى مىشود.
3. چنانچه فرض کنیم انسانى از دنیا قطع امید کرده است و به آخرت ایمان کامل دارد، نرخ نهایى جانشینى (شیب منحنى بىتفاوتى) او بىنهایت مىشود:
یعنى منحنى بىتفاوتى به صورت خط عمودى خواهد شد.
حالتهاى بینابین دو حالت اخیر (2 و 3) نیز به صورت بىنهایت حالت پیوسته با شیب بین این دو قابل تصوّر است که به طور کلّى مىتواند با درجههاى گوناگون ضریب اطمینان به مطلوبیتهاى دنیایى و آخرتى تفسیر شود.
4. اگر 3p و 2p مقادیر غیر صفر باشند، آن گاه شیب منحنى بىتفاوتى یک عدد منفى غیر صفر و غیر بىنهایت است (البتّه به شرط غیر صفر و غیر بىنهایت بودن مطلوبیتهاى نهایى پاداش آخرتى و مصرف دنیایى)؛ یعنى داریم:
6. چنانچه فرض کنیم 2f¨ و 3f¨، یعنى مطلوبیت نهایى، نزولى است، با فرض ثبات شرایط دیگر، شیب منحنى بىتفاوتى نیز نزولى خواهد بود؛ یعنى منحنى بىتفاوتى نسبت به مبدأ محدّب
6. تعادل رفتار مصرف کننده
با توجّه به این که هدف مصرف کننده، حدّاکثر کردن مطلوبیت دنیا و آخرت خود است، براى برقرارى تعادل لازم است، تابع مطلوبیت خود را حدّاکثر کند. در این راه، با قید بودجه روبهرو است که در این حدّاکثر سازى باید آن را رعایت کند. بر این اساس، تابع مطلوبیت مصرف کننده را با قید بودجه حدّاکثر مىکنیم؛ یعنى خواهیم داشت:
این رابطه، فرض شبه مقعر بودن تابع مطلوبیت (در فضاى دو بعدى) را تأمین مىکند که بر آن اساس، حدّاکثرسازى مفهوم مىیابد؛ بنابراین، در صورتى مطلوبیت فرد حدّاکثر است که روابط شماره 43 و شماره 47 برقرار شود.
شکل هندسى این تعادل براى افراد با درجات ایمان گوناگون به صورت شکل شماره 2 به دست مىآید.
7. نتیجهگیرى
با توجّه به مطالبى که ارائه شد مىتوان ایمان را به منزله درجه اطمینان از تحقّق آخرت در نظر گرفت و با عنایت به این که ایمان، عامل مؤثّر بر رفتار افراد است مىتواند به صورت متغیّر اصلى، ملاک تصمیمگیرى افراد براى هزینه کردن درآمد خود بین امور دنیایى و آخرتى باشد. آثار نظرى این بحث در متن مقاله ارائه شد. در این جا مىتوان این نکته را افزود که وارد کردن این نوع نگاه به ایمان در بحث رفتار مصرف کننده، حدّاقل مىتواند رویکردى خاص به مسأله را نشان دهد و به صورت نظرى، فرضیهاى آزمونپذیر در این زمینه را ـ به این معنا که مقدار صرف هزینههاى در راه خدا، تابعى از درجه ایمان افراد است ـ ارائه کند؛ البتّه ابعاد بحث مىتواند بسیار گستردهتر از این مقاله باشد و تلاش فراوانى را مىطلبد تا روشنتر شود.
منابع
1. اسدى، على، و منوچهر محسنى: گرایشهاى فرهنگى و نگرشهاى اجتماعى در ایران، پژوهشکده علوم ارتباطى و توسعه، تهران، 1356 ش.
2. الطریقى، عبداللّه عبدالمحسن: الاقتصاد اسلامى: اسس و مبادى و اهداف، مؤسّسه الجریسى، الریاض، 1409 ق.
3. الکسیبى، احمد عواد محمد: الحاجات الاقتصادیه فى المذهب الاقتصادى الاسلامى، مطبعة العانى، بغداد، 1406 ق.
4. توتونچیان، ایرج: تئورى تقاضا و تحلیل اقتصادى انفاق، مرکز اطّلاعات فنّى ایران، تهران، 1363 ش.
5. دادگر، یداللّه: نگرشى بر اقتصاد اسلامى: معرفتها، ارزشها و روشها، پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، تهران، 1378 ش.
6. دانش، سید حسینعلى: نقش احکام و ارزشهاى اسلامى در تئورى تقاضا، پایاننامه کارشناسى ارشد گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، 1365 ش.
7. سرى، حسن: الاقتصاد الاسلامى: مبادى، و اهداف، و خصائص، بىنام، مکة المکرمه، 1411 ق.
8. صدر، سید کاظم: اقتصاد صدر اسلام، انتشارات دانشگاه شهید بهشتى، تهران، 1375 ش.
9. کهف، منذر: مقدمهاى بر اقتصاد اسلامى، ترجمه عباس عرب مازار، سازمان برنامه و بودجه، تهران، 1375 ش.
10. مشرف جوادى، محمّدحسن: نگرشى بر الگوى مصرف در جوامع اسلامى، پایاننامه کارشناسى ارشد گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، تهران، 1365 ش.
11. Ahmad, Ausaf & Awan, Kazim Reza [Editores] (1992) Lectures on Islamic Economics; Jeddah; Islamic Development Bank.
12. Ahmad, Ausaf (1987) Macroconsumption Fumction in an Islamic Framework: A SurveyofCurrent Literature; Lectures on Islamic Economics; Jeddoh, Saudi Arabia: Islamic D. B. e, P.P. 245 - 276
13. Ahmad, Kurshid (1979) Studies in Islamic Economics; Jaddah: King Abdul Aziz U. & Islamic Foundation.
14. Itbal, Mohammad Anwar (1986) Macro Economic Planning Models for an Islamic Economy" Paper Presented at the Internatioal Seminar on Fiscal Policy and Developmint Planning in an lslamic State held at the International Institute of Islamic Economics, Islamabad, Pakistan
15. Kahf, Monzer; (1973) A Contribution to the study of the Economics of Islam; Utah U.S.A., Univ. of Utah July.
16. Kahf, Monzer; (1974) A Model of the Household Decisions in Islamic Economy : in Association of Muslem Social Scientists; Procceding Third National Seminar, Gary Indiana, May p.p. 19 - 28.
17. Kahf, Monzer; (1981) A Contribution to the Theory of Consumer Behaviour in an Islamic Society" Studies in Islamic Economics, Ed. Khurshid Ahmad, Islamic Foundation, Leciestr, u,k. P.P. 19 - 36.
18. Kahf, Monzer; (2002) Islamic Economics; Book in Process, 2001.
19. Keynes, J.M. (1936) The General Theory of Employmint Interest and Money, Har Court, Brace and Jovanovich, New York.
20. Khan , Mohammad Rahim (1987) Theory of Consumer Behavior in Islamic Perspective; Lectures on Islamic Eeconomics; Jeddah, Saudi Arabia; Islamic D.B. , P.P. 169 - 184.
21. Khan, M. Fahim (1984) Macro Consumption Function in an Islamic Framework; Journal of Research in Islamic Economics, Vo.1, No. 2, 1404, P.P 1-24
22. Mannan, M.A. (1984) The Making of Islamic Economic Society: Islamic Dimensions in Economic Analysis, International Association of Islamic Banks, Cairo, 1984.
23. Siddiqi, M.N. & Others; (1992) Readings in Microeconomics: An Islamic Perspective.
________________________________________
در این مقاله مىکوشیم تا اثر ایمان را بر روى رفتار مصرف کننده تبیین کنیم. به طور کلّى، هر فردى دو نوع دارایى دارد که مىتواند براى کسب مطلوبیت، آنها را به مصرف برساند: یکى مال (اعمّ از ثروت و درآمد)، و دیگرى زمان که هر دو قابل استفاده در راه کسب مطلوبیت هستند. این دو دارایى در بسیارى از موارد قابلیت جانشینى دارند. در این مقاله مىکوشیم تا انجام هر عملى را (اعمّ از این که نیاز به صرف مال یا زمان دارد) که به کسب مطلوبیت مىانجامد و مىتوان آن را مصرف نامید، تشریح کنیم. این فعّالیت را با صرف مخارج نشان مىدهیم. بر این اساس، ابتدا چارچوب رفتارى و مطلوبیت مصرف کننده مسلمان، سپس تابع مطلوبیت او را تشریح مىکنیم و تغییرات و شیب آن را تحت تأثیر ایمان نشان مىدهیم. در ادامه، وضعیت تعادل مصرف کننده مسلمان را با وارد کردن اثر ایمان تبیین مىکنیم. به طور خاص این مقاله ارائه جدیدى از نظریه رفتار مصرف کننده مسلمان است. مطلب نو مقاله، وارد کردن عامل ایمان به منزله درجه اطمینان به تحقّق پاداش آخرتى و تبیین مطلوبیت حال، آینده و آخرت به صورت مطلوبیت انتظارى و تبیین اثر آن بر تابع مطلوبیت و تعادل مصرف کننده مسلمان است. دستکم، نگاه انتظارى به این موضوع مىتواند چشماندازى خاص را در این زمینه ارائه کند.
1. اشاره به پیشینه بحث رفتار مصرف کننده مسلمان
در زمینه رفتار مصرف کننده مسلمان، نظریههاى گوناگونى ارائه شده است که به مهمترین نظریههاى ارائه شده در این زمینه اشاره مىکنیم. محمد منذر کهف (Muhammad Monzer Kahf) (1973) دوره زمانى مصرف مسلمان را افزون بر دنیا، به آخرت نیز تعمیم مىدهد. او در نوشتههاى بعدى خود (1974، 1976، a1991، b1991 و 2002) ابعاد این بحث را کاملتر مىکند. از نظر او، مسلمان به دنبال کسب حدّاکثر رستگارى مىرود که تابع چهار عامل است: 1. مجموعه عامل مذهب، سیاسى، فرهنگى، روانى، اجتماعى، قانونى و مانند آن؛ 2. پسانداز؛ 3. هزینههاى در راه خدا؛ 4. کالاها و خدمات مصرفى. کهف در بعضى نوشتههاى خود، هدف مسلمان را حدّاکثر کردن مطلوبیت بیان مىکند (از جمله کهف 1974 و 1978).
سید عقیل (1991) هدف مسلمان را حدّاکثر کردن مطلوبیت دنیایى و آخرتى مىداند که تابع چهار عامل مصرف جارى (حال)، پسانداز یا سرمایهگذارى براى مصرف آینده، کمک به دیگران براى کسب پاداش آخرتى، و هزینه کردن در راه مقاصد اجتماعى با هدف کسب پاداش آخرتى است. محمد فهیم خان (Muhammad Fahim Khan) (1987 و 1991) هدف مصرف کننده مسلمان را ایجاد توازن بین دنیا و آخرت و تحقّق مصلحت مىداند. محمد انس زرقا (Muhammad Anas Zarga) (1976) هدف مصرف کننده مسلمان را حدّاکثر کردن مطلوبیت خود از طریق مصرف در دنیا و کسب پاداش در آخرت به وسیله رعایت قواعد اسلامى مىداند. او سطوحى براى مصرف و پاداش تعیین مىکند.
افزون بر این نظریههاى اصلى در زمینه رفتار مصرف کننده مسلمان در سطح خُرد، دیدگاههایى نیز از جمله مباحث محمد عبدالمنان (Muhammad Abdul - Mannan) (1986)، م. م. متوالى (M. M. Metwaly) (1981)، اوصاف احمد (Ausaf Ahmad) (1986 و 1987)، خان (1985)، منور اقبال (Monavvar Iqbal) (1981) و مانند اینها در زمینه تابع مصرف کلان مطرح شده است. با این حال، در این مجموعه مباحث و نظریههاى مطرح شده، هیچ کدام به طور جدّى بحث ایمان را مطرح نکردهاند. فقط بعضى از آنها یا نویسندههاى دیگرى که این مباحث را در قالب مقالات دیگرى مطرح کردهاند به طور بسیار مختصر و در حدّ یک یا چند جمله به اثر ایمان اشاره داشتهاند.
از جمله یوسف بن عبداللّه الزامل و بوعلام بن جیلالى (1999) با نتیجهگیرى از نظریههاى گوناگون به طور مختصر، تأثیر ایمان را افزایش مخارج در راه خدا دانستهاند. همچنین خان در بحث تابع مصرف کلان، تقوا را به صورت عامل، وارد تابع مصرف کرده است. با این حال، این دو نیز به چگونگى و علّت این اثرگذارى اشارهاى نکردهاند.
در ایران نیز مطالعاتى از جمله در نوشتههاى توتونچیان (1363)، دانش (1365)، مشرف جوادى (1365)، صدر (1375) و دادگر (1378) در زمینه رفتار مصرف کننده مسلمان مطرح شده است؛ امّا هیچ یک از اینها نیز بحث ایمان را به طور جدّى مطرح نکردهاند.
نکته قابل تأمّل دیگر در زمینه نظریهها و دیدگاههاى ارائه شده این است که اغلب آنها مصرف کننده مسلمان را فرد آرمانى اسلامى در نظر گرفتهاند. با این حال، مقاله حاضر در صدد است که چشماندازى بر چگونگى و علّت اثرگذارى ایمان بر رفتار مصرف کننده مسلمان ایجاد کند.
2. چارچوب رفتارى و مطلوبیت مصرف کننده مسلمان
1ـ2. جایگاه ایمان در بحث رفتار مصرف کننده
بر اساس نظریه رایج (اقتصاد سنتّى) هنگامى مصرف کننده در تعادل است که نسبت میل نهایى جانشینى دو کالا نزد او، برابر نسبت قیمتهاى آن دو کالا باشد و در عین حال، ترکیب کالاهاى مصرفى مصرف کننده بر روى خطّ بودجه (یعنى استفاده از حدّاکثر امکانات) قرار بگیرد. در این وضعیت میل نهایى جانشینى و نیز نسبت قیمتها مىتوانند عوامل اصلى و تعیین کننده براى مصرف کننده باشند. در نظریه رایج (سنتّى) رفتار مصرف کننده، هنگامى که بحث از عوامل مؤثّر بر مصرف و به تبع آن، استخراج منحنى تقاضا صورت مىگیرد، قیمت کالاها و خدمات (و قیمت جانشینها و مکمّلهاى آن)، وارد تابع تقاضا مىشوند؛ امّا در این وضع، هیچ عاملى که نشان دهنده میل نهایى جانشینى دو کالا باشد، وارد بحث و تابع تقاضا نمىشوند؛ در حالى که عوامل مشخّص و معیّنى را مىتوان در نظر گرفت که براى بعضى کالاها و خدمات یا مخارج مصرف کننده مانند قیمت عمل مىکنند؛ امّا اثر آنها بر روى شیب منحنى بىتفاوتى وارد مىشود. از جمله بیمارى فرد یا تجویز خوراکى، پوشاکى و نظیر آن از سوى پزشک یا موارد مشابه آن که دامنه بسیار گستردهاى دارند. در بعضى دیدگاهها، این موارد را استثنا در نظر گرفتهاند.
در بحث مخارج مصرف کننده مذهبى براى آخرت و دنیا، یک عامل تعیین کننده اصلى براى شیب منحنى بىتفاوتى یا به عبارت دیگر، نرخ نهایى جانشینى بین مخارج دنیایى و آخرتى، ایمان فرد است. براى فردى که ایمان بیشترى (در مقایسه با دیگران) داشته باشد، ارزش مطلوبیت آخرتى، بیشتر است و در نتیجه، میل به مخارج منتج به مطلوبیت آخرتى او افزونتر مىشود؛ یعنى شیب منحنى بىتفاوتى براى مخارج آخرتى و دنیایى به نفع مخارج آخرتى (براى افراد داراى ایمان کمتر) بیشتر است؛ پس مىتوان ایمان را به صورت عامل تعیین کننده شیب منحنى بىتفاوتى مخارج دنیایى و مخارج با هدف آخرتى (و مخارج با هدف کسب رضایت خدا و مخارج مشابه آن) وارد بحث نظریه رفتار مصرف کننده کرد. اگر فردى ایمان نداشته باشد، اثر این عامل صفر خواهد بود و اگر ایمان داشته باشد، اثر آن در رفتار او منعکس مىشود؛ البتّه ایمان بر رفتارهاى گوناگون از جمله پرهیز از اسراف، تبذیر و هر نوع عمل معصیتآمیز و در نتیجه بر رفتار مصرفى دنیایى مؤثّر است. در این جا فرض شده است که این آثار در مجموع، روى تغییر شیب منحنى بىتفاوتى بین هزینههاى دنیایى و آخرتى لحاظ مىشود.
براى ارائه بحث، ابتدا تابع مطلوبیت مخارج آخرتى را ترسیم، و با تابع مطلوبیت مخارج دنیایى مقایسه مىکنیم.
2ـ2. پیشفرضها
ما به طور خلاصه پیشفرضهاى موجود در نظریه رفتار مصرف کننده را از این جهت که او به دنبال کسب مطلوبیت است و هدفش حدّاکثر کردن مطلوبیت ناشى از مصرف کالاها و خدمات است، همراه با عملکرد عقلانى به معناى این که او در رفتارهایش با اتّکا به عقل، بهترین گزینه را براى خودش بر مىگزیند (قادر است و عمل مىکند) افزون بر وجود اطّلاع از مقدار مطلوبیت هر عمل به صورت پیش فرض در بحث خود مىپذیریم. در ضمن تفاوت مصرف کننده مسلمان و غیر مسلمان (بىدین) را در ایمان دینى او مىدانیم و ایمان را به منزله اطمینان از تحقّق آخرت و وعده و وعیدهاى آن در نظر مىگیریم. بر این اساس، مطلوبیت را انتظارى در نظر مىگیریم و مقدار مطلوبیت آخرتى را تحت تأثیر نوع و مقدار پاداش آخرتى و ضریب اطمینان از تحقّق آنها مىدانیم. انتظارى بودن مطلوبیت را بیشتر توضیح مىدهیم.
3ـ2. انتظارى بودن مطلوبیت
این که مطلوبیت را مقدار قطعى در نظر بگیریم، چندان با واقعیت سازگار به نظر نمىرسد. واقعیت این است که یک انسان همیشه نمىتواند پیش از انجام عمل یا مصرف کالا یا خدمت به طور دقیق مطلوبیت آن را مشخّص کند؛ زیرا در لحظه مصرف و پس از آن ممکن است حالتهاى گوناگون ایجاد شود و در مقدار مطلوبیت اثر بگذارد. همچنین انسان هنگامى که براى نخستین بار کالا یا خدمت را مصرف مىکند، از نتایجى که براى او به بار خواهد آورد، آگاهى دقیقى ندارد؛ بنابراین نمىتواند مقدار مطلوبیت قطعى آن را از پیش تعیین کند. هر چند این موارد درباره مصرف در دوره حاضر براى هر فرد بسیار کم هستند یا ضریب عدم قطعیت آنها ضعیف است، بر این اساس مىتوان گفت: مطلوبیت اینها نیز یک مقدار انتظارى است.
به صورت بهتر و روشنتر مىتوان گفت: مطلوبیت آینده، مطلوبیت انتظارى است؛ زیرا وضعیت آینده، از جهات گوناگون اقتصادى، اجتماعى، محیطى، جسمانى، روانى و نظیر آنها براى فرد، نامشخّص است. حتّى زنده بودن او نیز غیر قطعى است؛ پس در مطلوبیت آینده و مصرف آینده، عدم قطعیت بیشترى وجود دارد. بر این اساس مىتوان گفت: مطلوبیت دنیایى در کل با عدم قطعیت همراه است.
عدم قطعیت مطلوبیت دنیایى براى زمان حاضر و زمان آینده، به عدم اطّلاع کافى از آینده، یعنى اطمینان نداشتن از مقدار مطلوبیت حاصل از مصرف هر کالا یا خدمت و عدم قطعیت تحقّق آینده (مرگ و زندگى) و عدم قطعیت اوضاع محیطى و شخصى فرد و نظیر اینها باز مىگردد.
مطلوبیت آخرت نیز چنین است. مىتوان گفت: هیچ کس از زندگى پس از مرگ خبر دقیقى ندارد. اخبار درباره همه ابعاد حیات پس از مرگ متفاوت است. به ویژه این که افراد گوناگون ایمان یکسانى به آخرت و زندگى پس از مرگ ندارند. بعضى بىایمان به آخرت و بعضى داراى ایمانند. بین مؤمنان نیز درجه ایمان، یعنى باور و اطمینان به تحقّق آخرت، یکسان نیست؛ از این رو، زندگى پس از مرگ نیز داراى عدم اطمینان است. این عدم اطمینان مىتواند به منزله عدم قطعیت تحقّق مطلوبیت آخرتى تلقّى شود؛ از این رو، مطلوبیت آخرتى نیز با عدم قطعیت مواجه است. بر این اساس، این پرسش مطرح مىشود که پس، مصرف کننده چگونه تصمیم مىگیرد؟
مىتوان گفت: مقدار مطلوبیت انتظارى حاصل از مصرف کالا یا خدمت، ملاک تصمیم گیرى مصرف کننده است. مطلوبیت انتظارى نیز با ضرب کردن ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت در مقدار مطلوبیت ناشى از مصرف به دست مىآید. چنان چه مصرف کالا یا خدمت بتواند به مقادیر گوناگونى از مطلوبیت بینجامد، در نتیجه، مصرف کننده بر حسب امید ریاضى مطلوبیت حاصل از مصرف آن کالا یا خدمت، براى تخصیص منابع خود و مصرف آن کالا یا خدمت تصمیم مىگیرد.
انتظارى بودن مطلوبیت در مباحث تصمیمگیرى در وضعیت عدم قطعیت مطرح شده است؛ امّا بحث جدّى در این زمینه به مطلوبیت آینده مربوط مىشود. مطلوبیت آینده غیر قطعىتر است و نکته اصلى، مطلوبیت آخرتى است که از این جهت باید مورد توجه خاص قرار گیرد. عدم قطعیت مطلوبیت آینده، از نوع عدم قطعیت مطلوبیت زمان حال نیست؛ به ویژه، عدم قطعیت مطلوبیت آخرتى به عواملى بستگى دارد که با عوامل شکل دهنده عدم قطعیت مطلوبیت دنیایى، متفاوت است. مهمترین تفاوت این دو در این است که قطعیت و عدم قطعیت آخرت نزد افراد، به باورهاى مذهبى آنان باز مىگردد؛ در حالى که بازگشت عدم قطعیت دنیایى، به عدم آگاهى و عوامل مشابه است. بر این اساس، باید توجّه داشت که منظور ما از این عدم قطعیت آخرتى با مباحث مربوط به نقص اطّلاعات، اطّلاعات نامتقارن و نظیر آن در اقتصاد تفاوت دارد.
4ـ2. مطلوبیت دورههاى گوناگون زندگى
بر اساس بحث عدم قطعیت و مطلوبیت انتظارى مىتوان گفت: مقدار اطمینان یا همان مقدار ایمان، نشان دهنده ضریب ارزش پاداش آخرتى نزد فرد است به این معنا که نگاه فرد به پاداش، نگاه انتظارى است، و تصمیمگیرى فرد براى آخرت، تصمیمگیرى در وضعیت عدم اطمینان است. بر این اساس مىتوان براى آینده نیز چنین تصوّر کرد؛ زیرا آینده دنیایى تحقّق قطعى ندارد؛ بلکه براى هر فرد، درجه احتمال تحقّق خاصّى دارد. این دو عامل (درجه اطمینان و مقدار پاداش یا نتیجه عمل) براى هر نوع تصمیمگیرى درباره آینده (به ویژه تصمیمگیرىهاى اقتصادى) ملاک تصمیمگیرى افراد است. مطلوبیت دورههاى آینده نیز چنین است. به عبارت ساده، انسان از امروز خود (در مقایسه با آینده) اطمینان بیشترى دارد؛ در نتیجه، با اطمینان بیشترى براى آن تصمیم مىگیرد. بر این اساس، در تصمیمگیرىهاى خود با تساوى اوضاع، امروز را به آینده، و آینده نزدیک را به آینده دورتر ترجیح مىدهد و هر مقدار آینده دورتر باشد، فواید آن را کم اهمیّتتر تلقى مىکند؛ البتّه به علّت این که به تحقّق آینده دورتر اطمینان کمترى دارد. انسان، این گونه تصمیمگیرى درباره آینده را بر اساس امید به زندگى استوار مىکند؛ یعنى درجه اطمینان او از آینده، به امید به زندگى در آینده مورد نظر نزد او بستگى دارد. با یک مثال توضیح را کاملتر مىکنیم.
اگر امید به زندگى در جامعهاى هشتاد سال باشد، فردى که در اوان جوانى است، براى پنجاه سال بعد خود نیز برنامهریزى و از جمله پسانداز مىکند؛ زیرا اطمینان نسبى دارد که بتواند از این برنامه و پسانداز خود در آینده، مطلوبیت مناسبى کسب کند؛ امّا این فرد براى 150 سال بعد خود، هیچ برنامهاى نمىریزد و پساندازى نمىکند تا در آن زمان مصرف کند؛ زیرا امیدى به تحقّق آن آینده براى خود ندارد؛ البتّه ممکن است براى شصت سال بعد خود نیز برنامهاى با اطمینان تحقّق کمتر بریزد. همین طور هر چه زمان طولانىتر باشد، برنامهریزى با عدم اطمینان بیشترى مواجه خواهد بود.
بر این اساس، اگر مصرف یک کالا در زمان حال و آینده مطلوبیت یکسانى داشته باشد، چون امید به تحقّق آینده، کمتر از 100 درصد است و زمان حال تحقّق یافته، در نتیجه، امید ریاضى مطلوبیت زمان حال براى او بیشتر از امید ریاضى مطلوبیت آینده است؛ بدین سبب، این کالا را در زمان حال مصرف مىکند؛ امّا اگر امید به تحقّق آیندهاى که مىتواند کالا را براى آن پسانداز کند، 10 درصد کمتر از قطعى (یعنى 90 درصد) باشد و مطلوبیت مصرف آینده این کالا 20 درصد بیشتر از مصرف فعلى باشد، در آن صورت پسانداز خواهد کرد؛ زیرا امید ریاضى مطلوبیت ناشى از مصرف آینده، از امید ریاضى مصرف فعلى بیشتر است. از این مطلب یک نتیجه براى پسانداز خواهیم گرفت و یک نتیجه براى انجام هزینه یا مخارج در راه خدا (یا مخارج با هدف کسب پاداش آخرتى، رضایت الاهى و نظیر اینها):
1. به طور خلاصه، انسان براى آیندهاى پسانداز مىکند که امید ریاضى کسب مطلوبیت این پسانداز در آن آینده، کمتر از مطلوبیت مصرف این مقدار کالا و خدمت (معادل پسانداز) در زمان حال نباشد. این مبنا باعث مىشود افراد جوانتر که به زندگى طولانىترى امید دارند، بیشتر پسانداز کنند و افراد داراى سنّ بالاتر، کمتر پسانداز داشته باشند؛ به ویژه مقایسه این منطق بین جوانان در اوایل تشکیل خانواده (10 تا 15 سال اول) و پیرهاى در اواخر عمر، این نتیجه را روشنتر مىکند.
2. انسان مىتواند دارایى خود را صرف سه دوره کند: زندگى در زمان حاضر، زندگى آینده و زندگى پس از مرگ. مصرف در این سه دوره، در شکل خود مطلوبیت ایجاد مىکند. انسان با توجّه به امید به کسب مطلوبیت در هر دوره، به تقسیم دارایى خود بین این سه دوره تصمیم مىگیرد. براى زمان حاضر، امید به کسب مطلوبیت، قطعى (یا نزدیک به قطعى) تلقّى مىشود؛ پس بخشى از درآمد و ثروت خود را براى مصرف زمان حال تخصیص مىدهد (همه انسانها این گونه هستند).
انسان با مصرف کالاها و خدمات در آینده دنیایى نیز مطلوبیت کسب مىکند. اما این آینده، قطعى نیست. بر این اساس، انسان براى آینده زندگى دنیایى نیز متناسب با سنّ خود و سالهاى امید به زندگى آینده، «امید ریاضى کسب مطلوبیت» خاصّى دارد. این امید ریاضى، حاصلضرب مقدار مطلوبیت ناشى از مصرف آن کالا یا خدمت با مقدار امید به تحقّق آن آینده (اطمینان تحقّق مصرف یا کسب مطلوبیت) است؛ پس لذا انسان بخشى از دارایى خود را براى استفاده در آینده پسانداز مىکند. مىتوان آینده خانواده را نیز جزئى از آینده دنیایى فرد در نظر گرفت. در این صورت مىتوان مالى را که از فرد به ارث مىماند نیز جزو هزینههاى آینده دنیایى برشمرد. انسان این مال را در وهله اوّل براى زندگى آینده خود و خانوادهاش نگه مىدارد؛ ولى مرگ بدون اطّلاع فرا مىرسد و آن چه مىماند، به ورثه تعلّق مىگیرد (ارث).
بر اساس آموزههاى دینى مىتوان این گونه برداشت کرد که مصرف در زندگى پس از مرگ نیز سبب کسب مطلوبیت مىشود. این مطلوبیت نمىتواند به طور دقیق به وسیله فرد در نظر گرفته شود و بر اساس آن تصمیم به تخصیص بخشى از دارایى خود براى زندگى پس از مرگ بگیرد. در این جا نیز مقدار اطمینان به زندگى پس از مرگ و امکان کسب این مطلوبیت در آن جهان، عامل تعیین کننده است؛ یعنى در تصمیمگیرى براى تخصیص بخشى از دارایى براى کسب پاداش آخرتى یا رضایت الاهى نیز امید ریاضى کسب مطلوبیت در زندگى آخرتى، ملاک تصمیمگیرى فرد مىشود.
به این نکته باید توجّه کرد که اگر در هر دوره و براى هر فرد، امید ریاضى مطلوبیت در هر یک از سه دوره، صفر باشد، مصرف کننده براى کسب مطلوبیت در آن دوره، هزینهاى صرف نخواهد کرد؛ پس اگر مصرف کننده به زندگى آینده خود و تحقّق مصرف کالاهاى مورد پسانداز در آینده خاص اطمینان داشته باشد، براى آن دوره پسانداز مىکند. بر این اساس، چنان چه انسانى در شرف مرگ باشد، معنا نمىدهد براى آینده (آینده طولانى) خود پسانداز کند. همین طور است براى انسانى که به کسب مطلوبیت مورد انتظار در زندگى پس از مرگ اطمینانى ندارد. او، براى آن دوره هیچ مخارجى نمىکند.
این نکته باعث شده است تا انسانها، دارایى خود را بین سه دوره تقسیم کنند و بر اساس امید ریاضى مطلوبیت در این دورهها، درباره مصرف خود (صرف دارایى) تصمیم بگیرد. چنان چه امید ریاضى مطلوبیت یکى از این سه دوره، صفر باشد، انسان براى آن دوره، تخصیصى نخواهد داشت؛ یعنى اگر انسان در شرف مرگ باشد، از دارایى خود تخصیصى براى آینده نخواهد داد. همچنین اگر انسانى به آخرت و زندگى پس از مرگ و به ویژه پاداش و عقوبت آخرتى ایمان نداشته باشد، دارایى خود را براى آن دوره نیز تخصیص نخواهد داد. چنان چه هر یک از این تخصیصها صفر شود، موجودى فرد براى تخصّص به دو دوره دیگر بیشتر مىشود و اگر امید ریاضى دو دوره (یعنى آینده و آخرت) صفر باشد، همه دارایى به دوره دیگر (یعنى دوره حال) تخصیص داده خواهد شد.
این امر سبب مىشود انسانى که در پایان زندگى خود است، چنان چه به آخرت ایمان داشته باشد، براى آینده پسانداز نکند؛ در نتیجه، امکان تخصیص دارایى به آخرت براى او بیشتر مىشود. همچنین در این حالت، تحقّق وعدههاى آخرتى، نزدیکتر به نظرش مىرسد؛ بدین سبب، به طور نسبى امید به تحقّق پاداش و عقوبت آخرتى در مقایسه با امید به آینده افزایش مىیابد؛ در نتیجه، مخارج در راه خدا از سوى افراد با ایمان در دورههاى پایانىتر زندگى، در مقایسه با دوره جوانى (اوایل تشکیل خانواده) بیشتر مىشود. در مقابل، افرادى که به آخرت ایمان ندارند و همه چیز را در این دنیا خاتمه یافته مىدانند، در اواخر عمر خود، به تخصیص درآمد و ثروتشان براى کسب مطلوبیت همان دوره (یعنى زندگى دنیایى همان زمان) تصمیم مىگیرند؛ یعنى مطلوبیت انتظارى آینده و آخرت آنها، صفر است و در تصمیمگیرى تخصیص منابع آنها دخالتى داده نمىشود.
5ـ2. تابع مطلوبیت
با توجّه به آن چه بیان شد، تابع مطلوبیت فرد، تابع انتظارى است که مقدار مطلوبیت انتظارى هر کالا در این تابع، از حاصل ضرب مقدار مطلوبیتهاى ناشى از مصرف آن کالا (یا خدمات) در مقدار احتمال تحقّق مطلوبیت ناشى از مصرف همان کالا یا خدمت به دست مىآید. مجموع مطلوبیت حاصل از مصرف کلّ فرد نیز مجموع این حاصل ضربها خواهد بود؛ البتّه به شرطى که هر کالا فقط بتواند به یک مقدار مطلوبیت بینجامد. بر این اساس، با فروض یاد شده، تابع مطلوبیت یک مصرف کننده به صورت ذیل است:
• که در آن Pi احتمال یا درجه اطمینان فرد به تحقّق مطلوبیت کالا یا خدمت iام و ui مقدار این مطلوبیت است. N تعداد کلّ کالاها و خدمات مصرفى فرد است. اگر فرض کنیم کّل زندگى فرد به دورههایى تقسیم مىشود (قبل و پس از مرگ) و در هر دوره، امکان مصرف و کسب مطلوبیت ناشى از آن وجود دارد، تابع مطلوبیت یک فرد چنین مىشود:
که در آن، t نشان دهنده شماره دوره و h دورهها است و uit و Pit به ترتیب، مقدار و احتمال تحقّق مطلوبیت ناشى از مصرف کالاى iام در دوره tام است.
در واقع، هر فرد از مقدار مطلوبیت کالا اطّلاع کامل ندارد؛ زیرا مطلوبیت، پس از مصرف کالا یا خدمت به دست مىآید. اگر براى مصرف هر کالا، m حالت مطلوبیت را که متفاوت از یک دیگر هستند و احتمال تحقّق هر یک متفاوت است در نظر بگیریم (بدیهى است که مجموع این احتمالها براى هر کالا یا خدمت برابر «یک» است)، در آن صورت تابع مطلوبیت هر فرد به صورت ذیل مىشود:
6ـ2. تابع مطلوبیت بر حسب مخارج (مصرف کالاها و خدمات)
با توجّه به آن چه بیان شد، چنان چه همه کالاها و خدمات مصرفى دوره حاضر را بر حسب مخارج در نظر بگیریم یا این مجموعه کالاها و خدمات را از یک نوع فرض کنیم و مقدار آن را با 1x نشان دهیم و همچنین ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت همه آنها را ثابت و برابر 1p در نظر بگیریم، در آن صورت مىتوان تابع مطلوبیت کالاهاى دوره حاضر را بر حسب مخارج مصرفى به صورت ذیل نشان داد:
U1 = 1P f1 (x«4»)1
با همین استدلال، تابع مطلوبیت دوره آینده نیز چنین خواهد شد:
U2 = 2P f2 (x«5»)2
به همین صورت براى تابع مطلوبیت زندگى آخرتى بر حسب مخارج مصرفى خواهیم داشت:
U3 = 3P f3 (x«6»)3
به این ترتیب، با فرض استقلال مطلوبیتها، تابع مطلوبیت کلّ فرد چنین مىشود:
U = 1P f1 (x1) + 2P f2 (x2) +3P f3 (x3) «7»
یا:
این تابع، در وضعیّت قطعیت و اطمینان کامل براى همه زمانها مىتواند به صورت ذیل نشان داده شود:
7ـ2. تشریح اثر ضریب احتمال در هر دوره
ضریب احتمال تحقّق مطلوبیت ناشى از مصرف هر کالا یا خدمت براى دورههاى زمانى گوناگون متفاوت است. علّت تفاوت از یک جهت اصلى به تفاوت احتمال تحقّق هر دوره نزد فرد باز مىگردد. زمان حاضر، تحقّق یافته است؛ پس احتمال تحقّق مطلوبیت ناشى از مصرف هر کالا یا خدمت در این دوره (با فرض ثبات همه وضعیت دیگر) برابر «یک» است؛ امّا این که آیا انسان سال آینده زنده است یا خیر یا امکان مصرف آن کالا یا خدمت را دارد یا خیر، و نکاتى نظیر اینها، براى هر انسانى غیر قطعى است. احتمال این که انسان چند صد سال عمر کند نیز با دانش امروز بشر و براى این بشر، صفر به نظر مىرسد؛ امّا احتمال این که یک جوان 30 ساله 50 سال دیگر عمر کند، نه قطعى و نه صفر است. هر چه زمان آینده از زمان حال فاصله بیشترى بگیرد، احتمال تحقّق آن، و در نتیجه، تحقّق مصرف و کسب مطلوبیت ناشى از آن کمتر مىشود. این کاهش و افزایش، افزون بر فاصله آینده مورد نظر از زمان حاضر به طول عمر فعلى فرد و امید به زندگى او نیز بستگى دارد؛ یعنى هرچه عمر فعلى فرد بیشتر باشد، احتمال تحقّق آیندهها کمتر مىشود و هر چه امید به زندگى براى آن فرد (با توجّه به همه وضعیت دیگر) بیشتر باشد، احتمال تحقّق آینده افزونتر مىشود. بر این اساس، سه عامل بر مقدار احتمال تحقّق دورههاى آینده مؤثّر است: طول عمر فعلى فرد، امید به زندگى فرد و فاصله دوره آینده از زمان فعلى.
براى آخرت نیز ضریب احتمالى داریم. چنان که در مباحث پیشین اشاره شد، ایمان فرد به منزله اطمینان او از تحقّق آخرت و وعده و وعیدهاى آن و به عبارت دیگر، تحقّق پاداش آخرتى و مطلوبیت ناشى از بهرهمندى از آن است. این ضریب احتمال براى آخرت نزد هر فرد، متناسب با درجه ایمان او در هر لحظه از زمان است؛ زیرا ایمان، قابل ازدیاد و نقصان است. با این حال، چنان چه یک لحظه از زمان را براى فرد در نظر بگیریم، در آن لحظه مقدار ایمان مشخّص است و این مقدار، احتمال تحقّق مطلوبیت آخرتى را نیز نشان مىدهد.
بر این اساس، با این فرضها که مقدار مطلوبیت هر کالا مشخّص است، فقط یک کالا یا خدمت براى مصرف و فقط سه دوره داریم : حال، آینده دنیایى (دو) و آخرت (سه) و مقدار احتمال تحقّق هر یک از آنها ثابت (یا براى دورههاى دوم و سوم، حدّاقل قابل میانگینگیرى است). مطلوبیت هر یک از این سه دوره را مىتوان به صورت ذیل محاسبه کرد:
ـ مطلوبیت ناشى از مصرف کالاها و خدمات در دوره «یک» برابر است با:
U 1= P«01»1u 1u1
که در آن P1 یعنى احتمال (ضریب اطمینان فرد به) تحقّق مطلوبیت زمان حاضر، تقریبا برابر یک (100 درصد) است. u1 مقدار مطلوبیت مصرف کالاها و خدمات در دوره حاضر (یک) است (البتّه اگر فردى در شرف مرگ باشد، دوره حاضر نیز براى او معناى قطعیت نخواهد داشت و فرض مىکنیم چنین نباشد).
ـ مطلوبیت ناشى از پسانداز در زمان حال (دوره یک) براى مصرف (مخارج) در دوره آینده (دو) با فرض این که همه آینده یک دوره است نیز مىشود:
U2 = p«11»2u2
که در آن P2 یعنى ضریب اطمینان فرد به تحقّق مطلوبیت زمان آینده با توجّه به سن و امید به زندگى فرد متفاوت است.
ـ مطلوبیت ناشى از مصرف کردن دارایى در راه خدا (در این دنیا) با هدف کسب مطلوبیت آخرتى نیز با فرض ثبات ایمان فرد در دوره حاضر مىشود:
U3 = p«21»3u3
که در آن P3 یعنى ضریب اطمینان فرد به تحقّق مطلوبیت آخرتى به درجه ایمان فرد یا اطمینان به تحقّق وعده و وعیدهاى آخرتى بستگى دارد و مىتواند تحت تأثیر عوامل مؤثّر بر ایمان فرد باشد.
دارایى و به تبع آن، هزینه انجام فعّالیتها در زندگى دنیایى در زمان حال و آینده از یک نوع است. فقط ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت مورد نظر در این دورهها متفاوت است؛ از این رو، براى سادگى تحلیل، در بعضى موارد، زندگى دنیایى و هزینههاى آن را یکجا و در برابر زندگى آخرتى و هزینههاى در راه خدا در نظر خواهیم گرفت. با این حال، مجموع مطلوبیت (تابع مطلوبیت) فرد با شکل ساده فرض شده، چنین به دست مىآید:
8ـ2. عناصر دخیل در مقدار مطلوبیت حاصل از فعّالیتهاى در راه خدا
براى آخرت، نوع پاداشها و نوع مطلوبیت به طور کامل روشن نیست. در آموزههاى دینى، نکات قابل توجّهى از آن روشن شده است؛ امّا ابعاد این مطلوبیت حتّى اگر مواهب بهشت را مانند مواهب این دنیا در نظر بگیریم، به طور کامل روشن نیست. در ضمن، اطّلاعات مذهبى افراد به ویژه اطّلاعات افراد درباره حیات پس از مرگ، تفاوت قابل توجّهى دارد که سبب عدم وجود اطّلاعات کامل مىشود. با وجود این، براى انجام فعّالیتهاى در راه خدا، مىتوان چند نوع رضایت یا مطلوبیت را در نظر گرفت:
1. مطلوبیت انتظارى آخرتى که دستیابى به بهشت و نعمتهاى بهشتى است که همان تابع مطلوبیت پیشین (رابطه شماره 12) آن را نشان مىدهد.
2. مطلوبیت حاصل از انجام فعّالیت در راه خدا که مطلوبیت دنیایى (امّا معنوى) است. با این فرض مطلوبیت حاصل از فعّالیتهاى در راه خدا دو بخش خواهد داشت: مطلوبیت زمان حال و مطلوبیت ناشى از کسب پاداش در آخرت.
3. در آموزههاى دینى، خداگونه شدن و کسب رضایت خالص خدا و در نهایت، دستیابى به رضوان الاهى نیز جایگاه خاصّى دارد که مىتواند از بهشت معمول متفاوت تلقّى شود. این نیز نوع خاصّى از رضایت معنوى آخرتى است که با رضایت خاطر (مطلوبیت) حاصل از تنعّم بهشتى، متفاوت است.
4. فعّالیت در راه خدا مىتواند موقعیت اجتماع و افراد دیگر جامعه را بهبود ببخشد که این بهبودى اوضاع دیگران با توجّه به حسّ نوع دوستى، مطلوبیت خاصّى را ایجاد مىکند که این نوع مطلوبیت نیز قابل توجّه است.
5. همچنین فعّالیتهاى در راه خدا مىتواند بر توسعه و رشد اقتصادى و شاخصهاى توسعه نیز اثر بگذارد که فرد در دورههاى آتى از منافع آن بهرهمند مىشود و این نیز مطلوبیت خواهد داشت.
6. موارد دیگرى از مطلوبیت نیز مىتوان براى انجام فعّالیت در راه خدا برشمرد؛ مانند ارتقاى نفس، افزایش ایمان و نظیر اینها که به صورت موارد دیگر لحاظ مىکنیم.
بر این اساس، مجموع مطلوبیت ناشى از اعمال در راه خدا مىتواند به صورت ذیل نشان داده شود:
UA = Pm um + Pb ub + Pg ug + Pn un + Pd ud + Po uo«41»
در این رابطه UA مجموع مطلوبیت اعمال در راه خدا، um مطلوبیت معنوى، ub مطلوبیت دستیابى به بهشت، ug مطلوبیت رضایت خالص الاهى، un مطلوبیت ناشى از نوع دوستى، ud مطلوبیت ناشى از منافع آتى توسعه جامعه و uo سایر مطلوبیتها است. هر یک از این موارد، ضریب اطمینان به تحقّق خاصّ خود را دارند که با توجّه به درجه ایمان فرد و آثار فعّالیت مورد نظر و عوامل دیگر نظیر اینها مىتواند متفاوت باشد که به صورت P با اندیسهاى متفاوت نشان داده شده است. با این حال، براى ساده شدن بحثها و تحلیلها، فرض مىکنیم همه این مطلوبیتها یکجا در نظر گرفته مىشود و با رابطه شماره 12 (3 u3 = P3U) نشان داده مىشود.
3. تابع مطلوبیت مسلمان
1ـ3. اثر ضریب اطمینان بر تابع مطلوبیت
مىتوان اثر ضریب اطمینان در تابع مصرف دنیایى را با انتقال منحنى یا تابع مطلوبیت نشان داد. در این صورت، ضریب اطمینان مورد نظر متناسب با مقدار عدم اطمینان (-p1) موجود، تابع مطلوبیت را به پایین منتقل مىکند. چون در دوره حاضر، ضریب اطمینان مطلوبیت براى افراد داراى امید به زندگى، برابر یک است، تابع مطلوبیت دوره حاضر در جاى خود ثابت باقى مىماند و مىتوان آن را چنین نوشت:
U1 = P1f 1 (x )1= f(x«51»)1
همچنین است این انتقال تابع درباره تابع مطلوبیت آینده که ضریب اطمینان به تحقّق آن از یک کمتر است. این تابع چنین مىشود:
U2 = P2 f2 (x2) < f2 (x«61»)2
در این جا نیز تعاریف پیشین براى نمادها صادق هستند.
«17»
در این جا به این نکته باید توجّه کرد که 3P متناسب با هر فردى، درجه ایمان به آخرت، زندگى پس از مرگ، وعده و وعیدهاى آخرتى و به طور کلّى، ایمان دینى او را نشان مىدهد. اگر ایمان فرد بیشتر باشد، تابع مطلوبیت در منطقه بالاتر خواهد بود و اگر ایمان کاهش یابد یا کمتر باشد، به منطقه پایینتر منتقل مىشود. تذکّر این نکته نیز این جا مناسب است که در رسم این نمودار فرض کردهایم مطلوبیت نهایى آخرتى نیز نزولى است. اگر مطلوبیت نهایى آخرتى ثابت باشد، توابع یاد شده خطّى خواهند بود. چنان که در مباحث بعدى خواهیم دید، در هر دو حالت نتیجه تحلیل یکسان است. در هر دو حالت، نرخهاى نهایى جانشینى که ملاک تصمیمگیرى است، نزولى مىشود.
چنان چه 2P (ضریب اطمینان تحقّق آینده دنیایى) براى افراد مختلف، متناسب با سن و امید به زندگى آتى (و عوامل دیگر) متفاوت باشد، به تناسب، این انتقال تابع مطلوبیت آینده نیز متفاوت و شکل انتقال مانند شکل شماره 1 خواهد بود.
در مجموع نیز تابع مطلوبیت کلّ فرد در این وضعیت، از حاصل جمع توابع دورههاى گوناگون به دست مىآید؛ مانند رابطه:
2ـ3. آثار تغییرات ایمان
چنان چه ایمان مصرف کننده را ثابت در نظر نگیریم، مقدار ایمان به صورت ضریب اطمینان به صورت متغیّر، وارد توابع مطلوبیت مىشود. در این حالت، تابع مطلوبیت فرد براى دوره آخرت به جاى رابطه شماره 17 به صورت رابطه ذیل نشان داده مىشود:
U3= g 3(P3 ,x«02»)3
این شکل تابع به ویژه زمانى که بحث مطلوبیت بین فردى را مطرح مىکنیم به روشنى قابل طرح است.
همچنین این حالت براى مصرف آینده نیز (دوره دوم) مىتواند وجود داشته و رابطه شماره 21 به جاى رابطه شماره 16 مطرح باشد (زمانى که با تغییر امید به زندگى فرد مواجه هستیم یا درباره بررسى دادههاى مقطعى بحث مىکنیم).
U2= g 2(P2 ,x2) «12»
این شکل به طور ضعیفتر براى دوره حال نیز قابل بحث است؛ امّا اگر فرض کنیم که این ضریب براى همه افراد برابر یک است، قابل طرح نخواهد بود.
با این توضیحات، شکل کلّى تابع مطلوبیت تحت تأثیر اطمینان به آخرت و آینده چنین مىشود:
اگر تعداد دورهها را افزایش دهیم به جاى سه مىتوان n دوره را در نظر گرفت. با وجود این، چون تحلیلهاى آتى در فضاى ساده شده دو بُعدى انجام مىشود، براى تحلیلها از رابطههاى 13 و شماره 19 استفاده مىکنیم.
3ـ3. امید ریاضى حالتهاى گوناگون
با توجّه به آن چه گفته شد، مقدار مطلوبیت در هر دوره بر حسب امید ریاضى تعیین مىشود. این امید ریاضى براى هر دوره از طریق ضریب تحقّق مطلوبیت آن دوره، سبب انتقال تابع مطلوبیت مىشود؛ ولى چون جمع ضریب تحقّق حالتهاى گوناگون مطلوبیت «یک» است، سبب انتقال تابع مطلوبیت نمىشود. این احتمال، فقط عدم قطعیت مقدار مطلوبیت ناشى از مصرف هر کالا یا خدمت یا جمع آنها را مىرساند که به طور مستقیم موجب مىشود مقدار مطلوبیت ناشى از مصرف و مقدار دارایى (مال و زمان) در هر مورد، مقدارى میانگین یا امید ریاضى باشد. به عبارت دیگر، مقدار هر یک از) 1(x1g و (2(x2g و (3(x3g، یک امید ریاضى است؛ پس معادلات مطلوبیت و منحنىهاى آنها با وارد کردن این ضریب، در چهار حالت اخیر تفاوتى نخواهند کرد.
4ـ3. تعلّق پاداش آخرتى
به طور کلّى اگر فردى بخواهد مشمول پاداش آخرتى بشود و از آن طریق، مطلوبیت آخرتى کسب کند، باید بکوشد قواعد شرع در امور گوناگون از جمله صرف دارایى در راه خدا را رعایت کند؛ امّا در این راه او با محدودیت دارایى مواجه است. به این دو نکته اشاره مىکنیم.
دین مجموعهاى از قواعد را براى اجرا ارائه کرده است که بعضى از این ضوابط، جزو واجبات دین است و مسلمان باید آنها را رعایت کند و در صورت رعایت نکردن، مجازات آخرتى (و بعضى نیز افزون بر آن مجازات دنیایى) دارد. برخى نیز فقط توصیه شده هستند (بهتر است انجام شود) و در صورت انجام آنها، پاداش آخرتى بیشتر به عاملان داده مىشود. انجام بعضى دیگر، از مجازاتهاى عاملان مىکاهد و سایر آنها نیز مانند این موارد اثر مىگذارد.
بر این اساس، چنان چه مسلمان، با نیّت الاهى هر یک از آنها را انجام دهد، پاداش آخرتى بدان تعلّق مىگیرد و هرچه تعداد این فعّالیتها بیشتر باشد، پاداش آخرتى افزایش مىیابد؛ البتّه رعایت همه قواعد، پاداش آخرتى یکسانى ندارد. بعضى پاداش خاص، و بعضى متناسب با وضعیت آنها و وضعیت انجام عمل، پاداش بیشتر یا کمترى دارد.
رعایت قواعدى که شرع براى مسلمان بیان کرده است، به صرف مال یا زمان یا هر دو نیاز دارند. مال و زمان مىتواند در این دنیا مصروف کسب مطلوبیت زمان حال یا دوره آینده شود. همان مال و زمان مىتواند به جاى دنیا، مصروف فعّالیتهاى در راه خدا شود تا پاداش آخرتى را به ارمغان بیاورد و مطلوبیت آخرتى ایجاد کند. بر این اساس، با افزایش تخصیص مال و زمان در راه خدا، انتظار پاداش آخرتى افزایش مىیابد و مطلوبیت انتظارى آخرتى زیاد مىشود؛ امّا نکته مهم این است که دارایى هر فرد محدودیت دارد و این محدودیت که متغیّر است، به صورت قید، وارد تحلیل مىشود؛ پس قواعد شرعى در دنیا رعایت مىشود و به آنها پاداش آخرتى تعلّق مىگیرد؛ البتّه شرط اصلى براى این که به هزینههایى که در دنیا در راه خدا انجام مىشود، در آخرت پاداش تعلّق گیرد، نیّت افراد است. این نیّت قابل سنجش نیست؛ البتّه شرط عقل حکم مىکند که انجام هزینه بدون الاهى بودن نیّت، اتلاف منابع است و نباید افراد عاقل بدون نیّت الاهى، اعمال مذهبى را انجام دهند. بر این اساس، فرض مىکنیم نیّت همه افراد براى انجام اعمال مذهبى یا در راه خدا، الاهى باشد.
4. نرخ نهایى جانشینى مخارج دنیا و آخرت و شیب منحنى بىتفاوتى
ما در نظر گرفتیم که مخارج دنیایى و آخرتى مىتوانند مطلوبیت ایجاد کنند. به طور کلّى و با فرض ثابت درجه ایمان و اطمینان به دنیا و یکى لحاظ کردن دوره حال و آینده دنیایى، تابع لوبیت فرد براى بهرهمندى از مواهب آخرتى و کالاهاى دنیایى چنین است:
این رابطه، شیب منحنى بىتفاوتى یا همان نرخ نهایى جانشینى بین مخارج دنیایى و آخرتى است که بر این اساس، نرخ جانشینى 2x به جاى 3x برابر نسبت امید ریاضى تحقّق مطلوبیتهاى نهایى مخارج در راه خدا و مخارج دنیایى مىشود. چون 3 , f2 , f3 , p2p مثبت هستند، منفى خواهد شد.
چنان که ملاحظه مىشود، درجه اطمینان به آخرت که تعبیر از ایمان به آخرت شده است، به صورت عامل تعیین کننده نرخ نهایى جانشینى بین مخارج دنیا و آخرت و شیب منحنى بىتفاوتى شده است. در صورتى که ضریب اطمینان به تحقّق دنیا (2p) را ثابت فرض کنیم، در آن صورت، با فرض ثبات مطلوبیت نهایى بهرهمندى از مواهب «کسب پاداش» آخرتى و مصرف دنیایى، عامل تعیین کننده مهم در این نسبت، ایمان فرد (3p) است. اگر فرد مشخّص را در نظر بگیریم و براى 3, f¨ 2 , f¨2p ثابت فرض شود، در آن صورت شیب منحنى بىتفاوتى یا نرخ نهایى جانشینى مخارج دنیایى و آخرتى به طور مستقیم به درجه ایمان فرد (3p) بستگى دارد. اگر امید به زندگى افراد متفاوت باشد نیز این نرخ به 3p و 2p بستگى دارد.
5. اثر ضریب اطمینان بر نرخ نهایى جانشینى و شیب منحنى بىتفاوتى
بر اساس آن چه اشاره شد، شیب منحنى بىتفاوتى در وضعیت استقلال مطلوبیتها به صورت رابطه شماره 30 نشان داده مىشود.
این شیب به طور جدّى تحت تأثیر اثر ضریب اطمینان به کسب مطلوبیت دنیایى و ضریب اطمینان به کسب مطلوبیت آخرتى است.
به طور معمول، در اوضاع عادى، ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت دنیایى زمان حاضر، براى همه افراد، نزدیک به یک (100 درصد) است، و در جمع، با ضریب اطمینان آینده مقدارى کمتر از یک است؛ امّا ضریب اطمینان به تحقّق مطلوبیت آخرتى که با ایمان سنجیده مىشود، براى افراد گوناگون از صفر تا یک (صفر تا 100 درصد) متفاوت است. به عبارت دیگر، براى هر فرد، عامل مهمتر تعیین کننده این شیب یا نرخ نهایى جانشینى، مقدار ایمان یا اطمینان به تحقّق مطلوبیت آخرتى است. براى تشریح بهتر اثر این ضریب، مقدار شیب منحنى بىتفاوتى (نرخ نهایى جانشینى بین مخارج دنیایى دنیایى و آخرتى) را با چند حالت از ضریب اطمینان نشان مىدهیم.
1. اگر فرض کنیم 2 p=1، یعنى مصرف کننده، احتمال تحقّق کّل دنیا را برابر یک (یا قطعى) تلقّى کند، این شیب مىشود:
یعنى شیب منحنى بىتفاوتى افزون بر مطلوبیت نهایى مصرف در دنیا و کسب پاداش در آخرت به درجه ایمان به آخرت نیز بستگى دارد.
2. چنانچه فرض کنیم ایمان (براى فرد بىایمان) صفر است، شیب این منحنى (یا همان نرخ نهایى جانشینى بین مخارج آخرتى و دنیایى) برابر صفر مىشود:
یعنى منحنىهاى بىتفاوتى، به صورت خط افقى مىشوند و فقط افزایش مصرف دنیایى، باعث بالا رفتن مطلوبیت یا انتقال منحنى بىتفاوتى مىشود.
3. چنانچه فرض کنیم انسانى از دنیا قطع امید کرده است و به آخرت ایمان کامل دارد، نرخ نهایى جانشینى (شیب منحنى بىتفاوتى) او بىنهایت مىشود:
یعنى منحنى بىتفاوتى به صورت خط عمودى خواهد شد.
حالتهاى بینابین دو حالت اخیر (2 و 3) نیز به صورت بىنهایت حالت پیوسته با شیب بین این دو قابل تصوّر است که به طور کلّى مىتواند با درجههاى گوناگون ضریب اطمینان به مطلوبیتهاى دنیایى و آخرتى تفسیر شود.
4. اگر 3p و 2p مقادیر غیر صفر باشند، آن گاه شیب منحنى بىتفاوتى یک عدد منفى غیر صفر و غیر بىنهایت است (البتّه به شرط غیر صفر و غیر بىنهایت بودن مطلوبیتهاى نهایى پاداش آخرتى و مصرف دنیایى)؛ یعنى داریم:
6. چنانچه فرض کنیم 2f¨ و 3f¨، یعنى مطلوبیت نهایى، نزولى است، با فرض ثبات شرایط دیگر، شیب منحنى بىتفاوتى نیز نزولى خواهد بود؛ یعنى منحنى بىتفاوتى نسبت به مبدأ محدّب
6. تعادل رفتار مصرف کننده
با توجّه به این که هدف مصرف کننده، حدّاکثر کردن مطلوبیت دنیا و آخرت خود است، براى برقرارى تعادل لازم است، تابع مطلوبیت خود را حدّاکثر کند. در این راه، با قید بودجه روبهرو است که در این حدّاکثر سازى باید آن را رعایت کند. بر این اساس، تابع مطلوبیت مصرف کننده را با قید بودجه حدّاکثر مىکنیم؛ یعنى خواهیم داشت:
این رابطه، فرض شبه مقعر بودن تابع مطلوبیت (در فضاى دو بعدى) را تأمین مىکند که بر آن اساس، حدّاکثرسازى مفهوم مىیابد؛ بنابراین، در صورتى مطلوبیت فرد حدّاکثر است که روابط شماره 43 و شماره 47 برقرار شود.
شکل هندسى این تعادل براى افراد با درجات ایمان گوناگون به صورت شکل شماره 2 به دست مىآید.
7. نتیجهگیرى
با توجّه به مطالبى که ارائه شد مىتوان ایمان را به منزله درجه اطمینان از تحقّق آخرت در نظر گرفت و با عنایت به این که ایمان، عامل مؤثّر بر رفتار افراد است مىتواند به صورت متغیّر اصلى، ملاک تصمیمگیرى افراد براى هزینه کردن درآمد خود بین امور دنیایى و آخرتى باشد. آثار نظرى این بحث در متن مقاله ارائه شد. در این جا مىتوان این نکته را افزود که وارد کردن این نوع نگاه به ایمان در بحث رفتار مصرف کننده، حدّاقل مىتواند رویکردى خاص به مسأله را نشان دهد و به صورت نظرى، فرضیهاى آزمونپذیر در این زمینه را ـ به این معنا که مقدار صرف هزینههاى در راه خدا، تابعى از درجه ایمان افراد است ـ ارائه کند؛ البتّه ابعاد بحث مىتواند بسیار گستردهتر از این مقاله باشد و تلاش فراوانى را مىطلبد تا روشنتر شود.
منابع
1. اسدى، على، و منوچهر محسنى: گرایشهاى فرهنگى و نگرشهاى اجتماعى در ایران، پژوهشکده علوم ارتباطى و توسعه، تهران، 1356 ش.
2. الطریقى، عبداللّه عبدالمحسن: الاقتصاد اسلامى: اسس و مبادى و اهداف، مؤسّسه الجریسى، الریاض، 1409 ق.
3. الکسیبى، احمد عواد محمد: الحاجات الاقتصادیه فى المذهب الاقتصادى الاسلامى، مطبعة العانى، بغداد، 1406 ق.
4. توتونچیان، ایرج: تئورى تقاضا و تحلیل اقتصادى انفاق، مرکز اطّلاعات فنّى ایران، تهران، 1363 ش.
5. دادگر، یداللّه: نگرشى بر اقتصاد اسلامى: معرفتها، ارزشها و روشها، پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، تهران، 1378 ش.
6. دانش، سید حسینعلى: نقش احکام و ارزشهاى اسلامى در تئورى تقاضا، پایاننامه کارشناسى ارشد گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، 1365 ش.
7. سرى، حسن: الاقتصاد الاسلامى: مبادى، و اهداف، و خصائص، بىنام، مکة المکرمه، 1411 ق.
8. صدر، سید کاظم: اقتصاد صدر اسلام، انتشارات دانشگاه شهید بهشتى، تهران، 1375 ش.
9. کهف، منذر: مقدمهاى بر اقتصاد اسلامى، ترجمه عباس عرب مازار، سازمان برنامه و بودجه، تهران، 1375 ش.
10. مشرف جوادى، محمّدحسن: نگرشى بر الگوى مصرف در جوامع اسلامى، پایاننامه کارشناسى ارشد گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، تهران، 1365 ش.
11. Ahmad, Ausaf & Awan, Kazim Reza [Editores] (1992) Lectures on Islamic Economics; Jeddah; Islamic Development Bank.
12. Ahmad, Ausaf (1987) Macroconsumption Fumction in an Islamic Framework: A SurveyofCurrent Literature; Lectures on Islamic Economics; Jeddoh, Saudi Arabia: Islamic D. B. e, P.P. 245 - 276
13. Ahmad, Kurshid (1979) Studies in Islamic Economics; Jaddah: King Abdul Aziz U. & Islamic Foundation.
14. Itbal, Mohammad Anwar (1986) Macro Economic Planning Models for an Islamic Economy" Paper Presented at the Internatioal Seminar on Fiscal Policy and Developmint Planning in an lslamic State held at the International Institute of Islamic Economics, Islamabad, Pakistan
15. Kahf, Monzer; (1973) A Contribution to the study of the Economics of Islam; Utah U.S.A., Univ. of Utah July.
16. Kahf, Monzer; (1974) A Model of the Household Decisions in Islamic Economy : in Association of Muslem Social Scientists; Procceding Third National Seminar, Gary Indiana, May p.p. 19 - 28.
17. Kahf, Monzer; (1981) A Contribution to the Theory of Consumer Behaviour in an Islamic Society" Studies in Islamic Economics, Ed. Khurshid Ahmad, Islamic Foundation, Leciestr, u,k. P.P. 19 - 36.
18. Kahf, Monzer; (2002) Islamic Economics; Book in Process, 2001.
19. Keynes, J.M. (1936) The General Theory of Employmint Interest and Money, Har Court, Brace and Jovanovich, New York.
20. Khan , Mohammad Rahim (1987) Theory of Consumer Behavior in Islamic Perspective; Lectures on Islamic Eeconomics; Jeddah, Saudi Arabia; Islamic D.B. , P.P. 169 - 184.
21. Khan, M. Fahim (1984) Macro Consumption Function in an Islamic Framework; Journal of Research in Islamic Economics, Vo.1, No. 2, 1404, P.P 1-24
22. Mannan, M.A. (1984) The Making of Islamic Economic Society: Islamic Dimensions in Economic Analysis, International Association of Islamic Banks, Cairo, 1984.
23. Siddiqi, M.N. & Others; (1992) Readings in Microeconomics: An Islamic Perspective.
________________________________________