دستاوردهاى علمى درباره نرخ بهره و تحلیل تأثیر آن بر تورّم و وضعیّت اقتصاد ایران
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
چکیده یکى از بارزترین ویژگىهاى اقتصاد اسلامى، عدم وجود ربا در آن است. در آیات قرآن و روایات معصومان بارها به انسانها سفارش شده است که از این عمل بپرهیزند. دستاوردهاى علمى دوران اخیر به روشنى نشان مىدهد که بهره چگونه باعث ایجاد تورّم و بیکارى مىشود. امروزه کشورهاى پیشرفته، سیاستهاى خود را در جهت استفاده از نظریّات علمى پیشین سازماندهى مىکنند. تجربیات اخیر نشان مىدهد کاهش شدید نرخ بهره و حتّى به صفر رساندن آن امکانپذیر است؛ ولى برخلاف تمام دستورهاى شرع مقدّس اسلام، دستاوردهاى علمى و تجربیّات کشورهاى پیشرفته، متأسفانه در برخى ممالک اسلامى از جمله ایران، نرخ بهره بسیار بالا است. در مقاله حاضر سعى شده است در ابتدا جایگاه نرخ بهره در شرع مقدّس اسلام روشن؛ سپس عمدهترین نظریّات علمى درباره تأثیرات نرخ بهره بهطور خلاصه بررسى شود. در پایان مقاله نیز به طور خلاصه، تشتّت آرى صاحبنظران اقتصاد ایران در زمینه کاهش یا افزایش نرخ بهره که متغیّر سیاست پولى در غالب دیدگاههاى گوناگون موجود است، بررسى مىشود.متن
مقدمه
بیش از یک پنجم آیات قرآن، بهطور کلّى یا جزئى از آنچه امروز به عنوان امور اقتصادى فرد و جامعه از آن یاد مىشود، سخن مىگوید؛ از جمله این سخنان مىتوان به آیات مکرّر درباره حرمت ربا و رباخوارى اشاره کرد. در دین مبین اسلام مشابه با دیگر ادیان الهى، منبعث از دستورهاى وحى، مکرّر از سوى بزرگان دین، به انسانها سفارش شده است که از رباخوارى بپرهیزند؛ از جمله مىتوان به آیات و روایات ذیل اشاره کرد:
1. یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ وَأَطِیعُوا اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ.(3)
اى مؤمنان! ربا [= سود پول] را چند برابر نخورید. تقواى الاهى داشته باشید تا رستگار شوید. از آتشى که براى کافران آماده شده، بپرهیزید و خدا و فرستاده او را اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید.
2. یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ.(4)
خداوند، ربا را نابود مىکند و صدقات را افزایش مىدهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس و گنهکار را دوست نمىدارد.
3. فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ.(5)
اگر چنین کنید [= تحریم ربا را اجرا نکنید] بدانید که با خدا و رسول او به جنگ برخاستهاید و اگر توبه کنید، اصل سرمایه از آن شما است. در این حال، نه ستم کرده، و نه به ستم تن دادهاید.
4. از پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله روایت شده است که به امام على صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «اى على! ربا هفتاد شعبه دارد که آسانترین آن در حدّ زناى مردم با مادر خود در خانه خدا است. گناهِ یک درهم آن، از هفتاد بار زنا با محارم در خانه خدا بزرگتر است».(6)
امام صادق فرمود: «هر گاه خداوند بخواهد قومى را نابود کند، ربا را میان آنها ظاهر و معلوم مىکند».(7)
5. امام باقر صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «خبیثترین شغلها، کسب و درآمد ربا است».(8)
6. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرموده است: «کسى که رباخوار باشد، خداوند در قیامت به اندازه ربایى که خورده، شکمش را از آتش جهنّم پر مىکند و سایر اعمال او را نمىپذیرد و پیوسته مورد لعنت خدا و فرشتگان خواهد بود!»
از طرف دیگر، دستاوردهاى علمى دوران اخیر، در تأیید دستورهاى دین اسلام بر حرمت ربا و رباخوارى، تأکید مىورزند. مطالعات نشان مىدهد از جمله مهمترین شاخصها در اقتصاد، نرخ بهره پولى است. نرخ بهره پول، تعیینکننده متغیّرهاى کلانى از جمله تولید، اشتغال و قیمتها است. بسیارى از اقتصاددانان صاحب نام معتقدند: (بهطور صریح یا در لفافه) که بهره پولى بزرگتر از صفر، تخصیص بهینه منابع را با اشکال مواجه مىسازد و به بیکارى و توّرم مىانجامد. امروزه اقتصادهاى پیشرفته به این ظرایف علمى عمیقا توجّه دارند و سیاستهاى خود را در جهت بهرهگیرى هر چه بیشتر از نتایج پیشین سازماندهى مىکنند.
نرخ بهره پولى در اقتصادهاى مدرن، مرتب در حال کاهش است. تجربیّات، حاکى از آن است که در وضعیّت بالابودن نرخ بهره پولى، دستیابى به اهداف اقتصاد کلان محال است. ما مفتخریم که دین اسلام 1400 سال پیش با درنظر گرفتن جمیع شرایط، به دقایق علمى پیشین و دیگر نکات توجّه کرده است؛ ولى متأسفانه آنچه امروزه در اقتصاد ایران مشاهده مىشود، خلاف دستورهاى دینى و دستاوردهاى علمى است. هماکنون نرخ بهره (حدود 60 درصد) بسیار بالا است. طبیعى است که با این نرخ بهره، نرخهاى بیکارى و تورّم دو رقمى را داشته باشیم. از جمله عمده توجیههایى که امروزه درباره وجود بهره عنوان مىشود، حفظ ارزش زمانى پول به سبب تورّم است. در حالى که دستاوردهاى علمى، خلاف نظر پیشین، رأى مىدهند. طبق نظریّات علمى، وجود تورّم، به سبب وجود بهره پولى اسمى بزرگتر از صفر است. در ادامه به ترتیب به بررسى دستاوردهاى علمى درباره بهره پولى خواهیم پرداخت و پس از آن، واقعیّات اقتصاد ایران را از دیدگاههاى گوناگون در زمینه نرخ بهره عرضه خواهیم کرد.(9)
دستاوردهاى علمى کینز (1936)
شاید مهمترین وجه تمایز بین اقتصاد کینز و اقتصاد نئوکلاسیک، نوع نگرش این دو مکتب به تقاضاى پول باشد. از دیدگاه نئوکلاسیک، پول فقط واسطه مبادله و سنجش ارزش است یا به عبارتى، پول فقط به سبب انگیزههاى معاملاتى و احتیاطى تقاضا مىشود؛ در حالى که در نگرش کینز، پول افزون بر پاسخ به انگیزههاى پیشین وظیفه سفتهبازى را نیز بر عهده دارد. این وجه تمایز آنقدر اهمّیّت دارد که با کنار گذاشتن آن، اقتصاد کینزى حالتى خاص از اقتصاد نئوکلاسیک خواهد شد؛ البتّه نه اینکه نئوکلاسیک نرخ بهره را در تحلیلهاى خود لحاظ نمىکردند. کینز از طریق وارد کردن آن در بازار پول، کوشید نقش با اهمّیّتترى به نرخ بهره بدهد.
در اقتصاد کینز، وجود حسّاسیّت تقاضاى پول درباره نرخ بهره، یگانه دلیل براى بیکارى است. مادامى که سفتهبازى با پول رواج داشته باشد، اقتصاد در اشتغال ناقص خواهد بود. کینز به صراحت بیان مىکند که نرخ بهره، نقش ویژه در محدود کردن سطح اشتغال ایفا مىکند؛ زیرا پایهاى را مىگذارد که کارایى نهایى سرمایه باید به آن برسد.(10) به عبارتى دیگر، نرخ بهره بر سرمایهگذارىها حد مىزند. هر چه نرخ بهره بالاتر باشد، فقط سرمایهگذارىهایى انجام مىشوند که بازده انتظارى بالایى متناسب با نرخ بهره پیشین داشته باشند و همچنین محدودیّت در سرمایهگذارى، حجم اشتغال را کم مىکند و اقتصاد را در اشتغال ناقص قرار مىدهد؛ بدینسبب باید دولت با دخالت خود، کمبود سرمایهگذارىها (کمبود تقاضاى مؤثّر) را تأمین کند.
با مطالعه کارهاى کینز به روشنى در خواهیم یافت که او از پیشگامان مخالف با بهره است؛ ولى هیچگاه در نوشتههاى خود بهطور مستقیم به این مسأله اشاره نمىکند. شاید تصوّر کینز این بوده که حذف نرخ بهره یا غیرممکن است (به سبب تأثیرات بوم باورک، 1981) یا دستکم در بسیار کوتاه مدّت، جاى بحث ندارد.
کینز با پذیرش این مسأله که به هر حال، چه بخواهیم و چه نخواهیم، تقاضا براى پول به نرخ بهره حسّاس است یا به عبارتى دیگر، به جاى اینکه واسطه مبادله باشد، بسیارى از مواقع، خود نقش کالا را ایفا مىکند، کوشید کمبود تقاضاى مؤثّر ناشى از وجود حسّاسیّت تقاضاى پول به نرخ بهره را از جایى دیگر (مخارج دولتى) جبران کند. کینز را مىتوانیم در گروهى قرار دهیم که در کارهاى خود، به بررسى تأثیرهاى ناشى از وجود بهره بر اقتصاد مىپردازند. اقتصاد کینز به اقتصاد رکودى هم شهرت دارد؛ زیرا به تحلیل طرف تقاضاى اقتصاد و ویژگىهاى زمانى مربوط به آن مىپردازد و مىکوشد تأثیرهاى ناشى از وضع حاکم بر تقاضاى اقتصاد را برطرف عرضه نگاه کند. به عبارت دیگر مىکوشد اینگونه القا کند که مشکلات موجود در طرف عرضه (بیکارى) از ویژگىهاى خاص طرف تقاضا ناشى مىشود (وجود حسّاسیّت تقاضاى پول به بهره)؛ البتّه از لابهلاى نوشتههاى کینز مىتوان به تفسیرهاى بسیار بکرى دست یافت مبنى بر اینکه بهره، افزون بر کاهش سطح اشتغال، سبب ایجاد تورّم هم مىشود، اینکه چرا کینز به این زاویه بهطور گسترده نپرداخته، یک علّت دارد:
بحران 1930 به خاطر کمبود تقاضاى مؤثّر بود. آنچه آن روزها اهمّیّت داشت، کاهش خیل عظیم بیکاران بود. قیمتها، روند افزایشى نداشت، مشکل اساسى اقتصاد بیکارى بود، نه تورّم.
بهره (به صورت پدیدهاى در طرف تقاضا)، هم طرف عرضه (بیکارى) را حد مىزند و هم در طرف تقاضا مشکلاتى (توّرم) ایجاد مىکند. براى بررسى اینکه وجود بهره چگونه سبب ایجاد تورّم مىشود، در پایان همین بخش استدلالهایى عرضه خواهد شد.
فریدمن (1969)(11)
فریدمن در جایگاه اقتصاددان پولى و سردسته مخالفان کینز، اعتقاد دارد: وجود بهره، باعث افزایش قیمتها خواهد شد. به عقیده فریدمن، بهترین قاعده براى سیاست پولى در حالتى اتّفاق مىافتد که رشد پولى منتج از قاعده مذکور، قیمتها را افزایش ندهد و شرایط لازم و کافى براى اینکه رشد پولى سبب رشد قیمتها نشود، وجود نرخ بهره اسمى برابر صفر است.
فریدمن از چنین قاعدهاى به نام قاعده پولى بهینه نام مىبرد. قاعده فریدمن، قاعدهاى است که در فضاى نرخ بهره اسمى صفر، اقتصاد را در وضع تخصیص بهینه پارتو قرار مىدهد.
جیمز توبین (1965)(12)
توبین در مقالهاى درباره نظریّه رشد پولى، مىکوشد به روش خود، مدل رشد نئوکلاسیک سولو را بررسى کند. او در مقاله خود عنوان مىکند: سولو xk طلایى خود را در اقتصادى به دست مىآورد که در آن، به پول بهره تعلّق نمىگیرد. توبین با این استدلال مىکوشد مدل مذکور را در حالتى حل کند که افراد، سبد دارایى خود را به دو شکل نقدینه بدون بازده و دارایى با بازده (اوراق قرضه) نگهدارى مىکنند و نتیجه مىگیرد که قاعده انباشت طلایى در مدل اخیر، به مراتب از xk سولو کمتر است.
وان نیومن (1932)(13)
نیومن در زمستان 1932 طىّ کنفرانس ریاضى در دانشگاه پرینستون، به ارائه مقالهاى با نام «مدل تعادل عمومى اقتصاد» مىپردازد. او در مقاله خود مىکوشد با ارائه مدلى ریاضى، به بررسى وضعیّت تعادل و عدم تعادل نظام اقتصادى بپردازد. اودر کار خود شرط قرار گرفتن نظام در وضعیّت تعادلى را نرخ بهره صفر مىداند.
تحلیل رابطه بین بهره و تورّم
نظریّه مقدارى پول را در نظر مىگیریم:
یعنى براى اینکه تورّم ایجاد نشود، باید رشد پول در گردش به اندازه رشد تولید واقعى باشد؛ ولى در اقتصاد پولى،(14) هیچگاه شرط برقرار نیست؛ یعنى همواره علّت این عدم تساوى، وجود انگیزه سفتهبازى براى پول است.
(4)
در اقتصاد پولى، حجم پول در گردش بیشتر از حجم تولید واقعى است؛ یعنى:
(5)
MtYt>Yt
به بیان دیگر، همواره سطح عمومى قیمتها بزرگتر از واحد (P>1) است. براى بیان علّت این پدیده، رابطه مقدارى پول را دوباره در نظر مىگیریم:
(6)
Yt=MtYt
در رابطه پیشین اگر P=1 باشد آنگاه Yt=MtYt خواهد بود؛ یعنى حجم پول در گردش دقیقا برابر با میزان تولیددر گردش است. به عبارتى، قیمتها بیانگر ارزشها هستند. دقیق متناسب با تولید، وسیله مبادله مورد نیاز آن نیز وجود دارد. این رابطه بر اقتصادى صادق است که تقاضا براى پول فقط از تقاضاى معاملاتى ناشى باشد. در چنین اقتصادى، مردم به این سبب پول تقاضا مىکنند که بتوانند آنرا واسطه مبادلات خود قرار دهند. به بیان دیگر، دراین اقتصاد، پول فقط وسیله مبادله و سنجش ارزش است؛ ولى در اقتصاد پولى افزون بر انگیزههاى معاملاتى و احتیاطى، انگیزه سفتهبازى نیز وجود دارد. سفتهبازى با پول بدین مفهوم است که از خود پول، پولآفرینى کنیم. براى اینکه پول بتواند به این انگیزه پاسخ دهد، باید مدّتى از جریان خارج باشد (کشش پول). اگر بخواهیم این وظیفه را در اقتصاد غیرپولى انتظار داشته باشیم، لازمه آن، نقصان در مبادلات است؛ زیرا در اقتصاد غیرپولى که Yt=MtYt است، براى پاسخ به انگیزه سفتهبازى، باید بخشى از MtYtاز جریان خارج شود، و این سبب رکود خواهد شد. پول هنگامى مىتواند سفتهبازى کند که وظیفه اصلى خود یعنى واسطه مبادلات را به خوبى انجام داده باشد و چون یک واحد مشخّص پول همزمان نمىتواند این دو وظیفه را با یکدیگر انجام دهد، باید حجم پول موجود در جریان، در مقایسه با تولید واقعى بیشتر باشد؛ یعنى
MtYt>Yt
و این مسأله سبب مىشود که قیمتها بزرگتر از واحد باشند تا داشته باشیم:
Yt=MtYt
به عبارتى دیگر، در اقتصاد پولى، همواره در بلند مدّت، قیمتها، ارزش را متوّرم بیان مىکند؛ بنابر استدلال پیشین در اقتصاد پولى، حجم پول در گردش بیشتر از تولید واقعى است؛ براى اینکه در بلند مدّت، این رابطه حفظ شود، باید نرخ رشد پول در گردش از نرخ رشد تولید واقعى بیشتر باشد؛ یعنى نرخ رشد تولید هر چه باشد، نرخ رشد پول از آن بیشتر است:
(7)
البتّه شاید مطرح شود براى اینکه MtYt>Yt باشد، کافى است که نرخ رشد هر دو مساوى باشد و لازم نیست حتما نرخ رشد پول بیشتر از نرخ رشد تولید باشد.
پاسخ: این امکان، محال است؛ زیرا استدلال شد که حجم پول در گردش از تولید واقعى بیشتر است و علّت آن، تقاضاى سفتهبازى براى پول است. حال اگر قرار باشد نرخ رشد پول نیز متناسب با نرخ رشد، تولید باشد، این جمله بدین مفهوم است که میزان پول لازم براى پاسخ به تقاضاى سفتهبازى پول همواره در همان حدّ ثابت قبلى خود باقى مانده و در بلندمدّت، هیچ افزایشى نداشته است؛ زیرا نرخ رشد متناسب پول با تولید، به این مفهوم است که براى تولیدات اضافه شده، واسطه مبادله مورد نیاز به همان اندازه فراهم شده است و این مسأله هیچ تأثیرى در افزایش تقاضاى سفتهبازى براى پول ندارد. به عبارتى، در اقتصاد پولى با رشد مبادلات، تقاضاى سفته بازى در همان حدّ اوّلیّه خود ثابت باقى مانده است.
استدلال پیشگفته درست نیست؛ زیرا طبیعى است که هر چه مبادلات در اقتصاد پولى در بلند مدّت رشد کند، تقاضاى سفتهبازى نیز با هر نرخى رشد داشته باشد. اگر در عدم رشد تقاضاى سفتهبازى در بلند مدّت تأمّل کنیم، باید در بلند مدّت نسبت حجم تقاضاى سفتهبازى پول به کلّ تقاضاى پول، متناسب با رشد تولید به صفر گرایش کرده باشد؛ در حالى که امروزه در دنیا، پدیده سفتهبازى جزئى از انگیزههاى تقاضاى پول بوده و هست؛ بدین سبب نرخ رشد پول در بلند مدّت از نرخ رشد تولید بیشتر است که در حال افزایش بوده و همواره سطح بالاتر و بالاترى از قیمتها لازم است که برابرى Yt=MtYt را برقرار کند. به عبارتى دیگر، نابرابرى (7) برقرار است و تورّم ناشى از سفتهبازى، گزیرناپذیر است.
تورّم و بیکارى در اقتصاد ایران و دیدگاههاى موجود
1. دیدگاه فشار تقاضا: در این دیدگاه عنوان مىشود که علّت تورّم فعلى در کشور، بالابودن تقاضاى کل در مقایسه با عرضه کلّ موجود اقتصاد است؛ زیرا دولت در سالهاى اخیر، هر وقت با کسرى بودجه مواجه مىشده، با استقراض از بانک مرکزى به چاپ اسکناس مبادرت ورزیده است. این اقدام باعث افزایش نقدینگى بخش خصوصى شده و افزایش مکرر قیمتها را دامن زده است. براى کنترل قیمتها باید نقدینگى مازاد بخش خصوصى جذب شود. این کار را مىتوان با بالا بردن نرخ بهره یا دستکم جلوگیرى از کاهش آن انجام داد؛ زیرا نرخ بهره، هزینه فرصت نگهدارى پول نقد است که هر چه بالاتر باشد، هزینه فرصت نگهدارى پول نقد نیز بالاتر خواهد رفت. مردم براى پرهیز از این هزینه، منابع پولى خود را در اختیار بانکها قرار مىدهند و اینگونه نقدینگى مازاد کنترل شده و رشد قیمتها متوقّف خواهد شد.
2. دیدگاه رکودى: این نگرش اعتقاد دارد: علّت تورّم، بالا بودن تقاضاى کل در مقایسه با عرضه کل نیست؛ بکله برعکس، علّت تورّم، پایین بودن عرضه کل در مقایسه با تقاضاى کلّ اقتصاد است. در این دیدگاه عنوان مىشود که تقاضاى کلّ اقتصاد در سطح عادى و معمول خود قرار دارد. به هر حال، مردم در شبانه روز نیازهایى دارند که موجد تقاضاى آن است؛ بهویژه در وضعیّت تورّمى، مردم تقاضاى خود را کنترل مىکنند. این طرف عرضه اقتصاد است که پایین بوده، قادر به پاسخگویى نیست. دلیل آن هم وجود جمعیّت عظیم بیکار جویاى کار است. براساس این دیدگاه، براى کنترل قیمتها باید عرضه کل را افزایش داد. راه حلّ پیشنهادى این گروه، کاهش نرخ بهره به هر طریقى ممکن است؛ زیرا با کاهش نرخ بهره، سرمایهگذارىها به دو علّت افزایش مىیابد: اوّل، آن عدّه که سرمایه نقدى دارند و همواره با مقایسه نرخ بهره با بازده انتظارى سرمایهگذارىها، به سرمایهگذارى با عدم سرمایهگذارى تصمیم مىگیرند. اگر نرخ بهره کاهش یابد، فرصتهاى بیشترى را براى سرمایهگذارى مىتوانند برگزینند. دلیل دوم نرخ بهره در واقع هزینه أخذ وام تلقّى مىشود که با کاهش آن خرید وام ارزانتر شده؛ بنابراین، حجم سرمایهگذارىهایى که بهصورت وام تأمین مالى مىشوند، افزایش خواهند یافت.
افزایش سرمایهگذارىها بهسبب دو دلیل پیشگفته، تولید و اشتغال را بیشتر از افزایش سرمایهگذارىها افزایش خواهد داد؛ (زیرا ضریب افزایش، از واحد بزرگتر است) و اینگونه، هم تورّم و هم بیکارى کنترل مىشوند.
3. دیدگاه معتقدان به نرخ بهره طبیعى: با اطّلاع از نظریّات گروه اوّل و دوم در خواهیم یافت که نرخ بهره، شاخص بسیار مهم و اساسى در نظام اقتصادى است. دیدگاه سوم بیان مىکند: به فرض که بپذیریم نرخ بهره را باید کاهش داد، نرخ بهره فقط پدیده پولى نیست که بتوان آنرا با سیاستهاى پولى هر وقت لازم باشد، بالا یا پایین برد. بهره، شاخص اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و حتّى سیاسى است. بهره، عنصرى دو شخصیّتى است. از یک طرف علّتى براى ایجاد بیکارى و تورّم است و از طرف دیگر شاخصى است که وجود آن، معلول شرایطى از جمله کیفیّت الگوى مصرف، چگونگى توزیع بین نسلى، تحوّلات جمعیّتى و... است؛ به طور نمونه، هر چه اسراف در مصرف بیشتر باشد، نرخ بهره بالاترى بر اقتصاد تحمیل مىشود و نرخ بهره بالاتر در مرحله بعدى، بیکارى و تورّم بیشترى را گریبانگیر اقتصاد خواهد کرد؛ بنابراین بهره، صرفا ریشههاى پولى ندارد. بخش اعظم مسائلى که سبب افزایش بهره مىشوند از ریشههاى غیرپولى ناشى است که تأثیرگذارى بر آنها، افق بلندمدّت را مىطلبد.
4. دیدگاه تورم پولى: این نگرش با پذیرش دیدگاه سوم به طرح این مسأله مىپردازد که مىتوان با اتخّاذ سیاستهاى پولى مناسب، بهره را در کوتاه مدّت تا حدّ بسیارى کاهش داد. در این دیدگاه، بازار کالاها و خدمات و بازار پول هر دو کنار هم بررسى مىشوند. این گروه معتقدند: تورّم پدیده صرفا پولى است و باید ریشههاى آنرا در بازار پول جست به عبارتى دیگر، وضع حاکم بر بخش واقعى اقتصاد کشور بهگونهاى است که طرف تقاضاى کلّ اقتصاد، از طرف عرضه کلّ اقتصاد پایینتر است؛ گرچه عرضه کلّ واقعى پایینتر از عرضه اشتغال کامل است؛ زیرا در حال حاضر، سهم بسیارى از جمعیّت فعّال، بیکار هستند.
از دیگر سو، در بازار پول، وضع بهگونهاى است که تقاضاى پول، از عرضه پول بالاتر است. و این مسأله سبب شده تا قیمت پول (نرخ بهره) افزایش یابد. همواره به سبب فراوانى طرفداران دیدگاه اوّل در دستگاههاى پولى کشور و کسرى بودجه مکرّر در سالهاى اخیر، دولت منابع پولى را با محدودیّت شدیدى مواجه کرده است. به عبارتى دیگر، آنقدر پول عرضه نمىشود که پاسخگوى نیاز پولى مردم باشد و این مسأله اوّلا در بازار پول، نرخ بهره را به شدّت افزایش، و در ثانى در بخش واقعى اقتصاد، تقاضاى کل را (به جهت تورّم) در سطح بسیار پایینى قرار داده است. نخستین اثر بالارفتن نرخ بهره، انجام نگرفتن بسیارى از سرمایهگذارىها و روانه شدن حجم پول سرگردان به سمت دارایىها و فعّالیّتهایى است که بازده بالاترى از نرخ بهره داشته باشند. کاهش سرمایهگذارىهاى مولّد به بخش دولتى فشار مىآورد تا به صورت جبرى جایگزین بخش خصوصى در انجام سرمایهگذارىها شود، و دولت هم براى پرهیز از چنین جانشینى، به مردم روى آورده و با بالابردن نرخ بهره، آنها را به خرید اوراق مشارکت جهت شرکت در سرمایهگذارىهاى انجام نشده ناشى از بالابودن اوّلیّه نرخ بهره تشویق مىکند. این اقدام دولت دوباره نرخ بهره را افزایش مىدهد؛ زیرا مردم هنگامى به خرید اوراق مشارکت روى مىآورند که سود بالاترى در مقایسه با بازده سرمایهگذارىهاى متعارف داشته باشند، و اقتصاد دوباره در دَوْر باطل نرخ بهره قرار مىگیرد.
در این دیدگاه پیشنهاد مىشود: با برداشتن محدودیّت از روى منابع پولى و آزادسازى پولى، نرخ بهره کاهش یابد. با کاهش نرخ بهره، تقاضاى کل افزایش مىیابد و طرف عرضه اقتصاد را نیز بهدنبال خود بالا خواهد برد و هم تورّم و هم بیکارى همزمان کاهش خواهند یافت.
نتیجهگیرى
امروزه، اقتصادهاى پیشرفته در جهت بهرهگیرى از نظریّات علمى در خصوص کاهش مداوم نرخ بهره مىکوشند. در حال حاضر، نرخ بهره اسمى در برخى کشورهاى پیشرفته از جمله ژاپن صفر شده است! امریکا و کشورهاى اروپایى مرتّب در حال کاهش نرخهاى بهره اسمى هستند و بدون تردیددر آیندهاى بسیار نزدیک، نرخهاى بهره خود را به صفر خواهند رساند.
به اعتقاد بسیارى از دانشمندان، بهره از مهمترین شاخصهاى اقتصادى، و تعیینکننده متغیّرهاى کلانى از جمله تولید، اشتغال و قیمتها است؛ بهگونهاى که در پى افزایش نرخ بهره، سطح عمومى قیمتها و بیکارى افزایش خواهند یافت.
ظرایف علمى پیشین چهارده قرن پیش در ادّله قرآن و سنّت بارها ذکر شد، و انسانها را از فعّالیّتهاى متضمّن ربا بر حذر داشته است.
با اینکه این مسأله قرنها پیش براى دین اسلام حل شده، امروزه در جوامع اسلامى از جمله ایران نرخهاى بهره سنگین بر اقتصاد تحمیل مىشود که جاى تأسّف دارد.
بسیار بجا است که همه مسؤولان اقتصادى کشور تمام تلاش خود را مصروف مبارزه با این پدیده کنند. پدیدهاى که هم به لحاظ شرعى نکوهیده است و هم از جنبه علمى و نظرى آثار زیانبار آن بررسى شده و به لحاظ تجربى، حذف آن امکان دارد. چنین تلاشى بدون تردید چهره واقعى اقتصاد اسلامى را بهتر نمایان خواهد ساخت.
منابع و مآخذ
1. Friedman, Milton. "the Optimum of Money", In the Optimum Quantity of Money and other Chicago: Aldine Publishing Company, 196.
2. Ireland, Peter N. "Implementing the Friedman Rule", Boston College and NBER, August 2000.
3. Newman Von, "A Model of General Economic Equilibrium". this Paper read for the First Time in the Winter of 1932 at the Mathematical Seminal of Princeton University.
4. Tobin, James. "Monetary growth theory", Http;// Cepa. Newschool. edu/ het/ thought. htm.
5 . جان مینارد کینز، تئورى عمومى اشتغال، بهره و پول، ترجمه دکتر منوچهر فرهنگ، 1349 ش.
پىنوشتها
________________________________________
1 عضو هیأت علمى و مدیر گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان.
2 عضو هیأت علمى دانشگاه یزد.
3. آل عمران، (3): 130 ـ 131.
4. بقره (2): 276.
5. بقره (2): 279.
6. رغبةالناس فى الربح، (وسائلالشیعه)، ج 12، ص 426.
7. میزانالحکمه، ج 4.
8. وسائلالشیعه، ج 2، ص 423.
9. همان، ص 427.
10. جان مینارد کینز: تئورى عمومى اشتغال بهره و پول، ترجمه منوچهر فرهنگ؛ فصل هفدهم بند اوّل.
11. "the Optimum Quantity of Money", Chicago, 1969.
12. Http://Cepa. new School. edu/ het\ Thought. htm.
13. Mathematical Seminar of Princeton University, 1932.
14. منظور از اقتصاد پولى، اقتصادى است که در آن افزون بر انگیزههاى معاملاتى و احتیاطى (اقتصاد غیرپولى)، انگیزه سفتهبازى نیز براى پول وجود داشته باشد.
بیش از یک پنجم آیات قرآن، بهطور کلّى یا جزئى از آنچه امروز به عنوان امور اقتصادى فرد و جامعه از آن یاد مىشود، سخن مىگوید؛ از جمله این سخنان مىتوان به آیات مکرّر درباره حرمت ربا و رباخوارى اشاره کرد. در دین مبین اسلام مشابه با دیگر ادیان الهى، منبعث از دستورهاى وحى، مکرّر از سوى بزرگان دین، به انسانها سفارش شده است که از رباخوارى بپرهیزند؛ از جمله مىتوان به آیات و روایات ذیل اشاره کرد:
1. یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ وَأَطِیعُوا اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ.(3)
اى مؤمنان! ربا [= سود پول] را چند برابر نخورید. تقواى الاهى داشته باشید تا رستگار شوید. از آتشى که براى کافران آماده شده، بپرهیزید و خدا و فرستاده او را اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید.
2. یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ.(4)
خداوند، ربا را نابود مىکند و صدقات را افزایش مىدهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس و گنهکار را دوست نمىدارد.
3. فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ.(5)
اگر چنین کنید [= تحریم ربا را اجرا نکنید] بدانید که با خدا و رسول او به جنگ برخاستهاید و اگر توبه کنید، اصل سرمایه از آن شما است. در این حال، نه ستم کرده، و نه به ستم تن دادهاید.
4. از پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله روایت شده است که به امام على صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «اى على! ربا هفتاد شعبه دارد که آسانترین آن در حدّ زناى مردم با مادر خود در خانه خدا است. گناهِ یک درهم آن، از هفتاد بار زنا با محارم در خانه خدا بزرگتر است».(6)
امام صادق فرمود: «هر گاه خداوند بخواهد قومى را نابود کند، ربا را میان آنها ظاهر و معلوم مىکند».(7)
5. امام باقر صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «خبیثترین شغلها، کسب و درآمد ربا است».(8)
6. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرموده است: «کسى که رباخوار باشد، خداوند در قیامت به اندازه ربایى که خورده، شکمش را از آتش جهنّم پر مىکند و سایر اعمال او را نمىپذیرد و پیوسته مورد لعنت خدا و فرشتگان خواهد بود!»
از طرف دیگر، دستاوردهاى علمى دوران اخیر، در تأیید دستورهاى دین اسلام بر حرمت ربا و رباخوارى، تأکید مىورزند. مطالعات نشان مىدهد از جمله مهمترین شاخصها در اقتصاد، نرخ بهره پولى است. نرخ بهره پول، تعیینکننده متغیّرهاى کلانى از جمله تولید، اشتغال و قیمتها است. بسیارى از اقتصاددانان صاحب نام معتقدند: (بهطور صریح یا در لفافه) که بهره پولى بزرگتر از صفر، تخصیص بهینه منابع را با اشکال مواجه مىسازد و به بیکارى و توّرم مىانجامد. امروزه اقتصادهاى پیشرفته به این ظرایف علمى عمیقا توجّه دارند و سیاستهاى خود را در جهت بهرهگیرى هر چه بیشتر از نتایج پیشین سازماندهى مىکنند.
نرخ بهره پولى در اقتصادهاى مدرن، مرتب در حال کاهش است. تجربیّات، حاکى از آن است که در وضعیّت بالابودن نرخ بهره پولى، دستیابى به اهداف اقتصاد کلان محال است. ما مفتخریم که دین اسلام 1400 سال پیش با درنظر گرفتن جمیع شرایط، به دقایق علمى پیشین و دیگر نکات توجّه کرده است؛ ولى متأسفانه آنچه امروزه در اقتصاد ایران مشاهده مىشود، خلاف دستورهاى دینى و دستاوردهاى علمى است. هماکنون نرخ بهره (حدود 60 درصد) بسیار بالا است. طبیعى است که با این نرخ بهره، نرخهاى بیکارى و تورّم دو رقمى را داشته باشیم. از جمله عمده توجیههایى که امروزه درباره وجود بهره عنوان مىشود، حفظ ارزش زمانى پول به سبب تورّم است. در حالى که دستاوردهاى علمى، خلاف نظر پیشین، رأى مىدهند. طبق نظریّات علمى، وجود تورّم، به سبب وجود بهره پولى اسمى بزرگتر از صفر است. در ادامه به ترتیب به بررسى دستاوردهاى علمى درباره بهره پولى خواهیم پرداخت و پس از آن، واقعیّات اقتصاد ایران را از دیدگاههاى گوناگون در زمینه نرخ بهره عرضه خواهیم کرد.(9)
دستاوردهاى علمى کینز (1936)
شاید مهمترین وجه تمایز بین اقتصاد کینز و اقتصاد نئوکلاسیک، نوع نگرش این دو مکتب به تقاضاى پول باشد. از دیدگاه نئوکلاسیک، پول فقط واسطه مبادله و سنجش ارزش است یا به عبارتى، پول فقط به سبب انگیزههاى معاملاتى و احتیاطى تقاضا مىشود؛ در حالى که در نگرش کینز، پول افزون بر پاسخ به انگیزههاى پیشین وظیفه سفتهبازى را نیز بر عهده دارد. این وجه تمایز آنقدر اهمّیّت دارد که با کنار گذاشتن آن، اقتصاد کینزى حالتى خاص از اقتصاد نئوکلاسیک خواهد شد؛ البتّه نه اینکه نئوکلاسیک نرخ بهره را در تحلیلهاى خود لحاظ نمىکردند. کینز از طریق وارد کردن آن در بازار پول، کوشید نقش با اهمّیّتترى به نرخ بهره بدهد.
در اقتصاد کینز، وجود حسّاسیّت تقاضاى پول درباره نرخ بهره، یگانه دلیل براى بیکارى است. مادامى که سفتهبازى با پول رواج داشته باشد، اقتصاد در اشتغال ناقص خواهد بود. کینز به صراحت بیان مىکند که نرخ بهره، نقش ویژه در محدود کردن سطح اشتغال ایفا مىکند؛ زیرا پایهاى را مىگذارد که کارایى نهایى سرمایه باید به آن برسد.(10) به عبارتى دیگر، نرخ بهره بر سرمایهگذارىها حد مىزند. هر چه نرخ بهره بالاتر باشد، فقط سرمایهگذارىهایى انجام مىشوند که بازده انتظارى بالایى متناسب با نرخ بهره پیشین داشته باشند و همچنین محدودیّت در سرمایهگذارى، حجم اشتغال را کم مىکند و اقتصاد را در اشتغال ناقص قرار مىدهد؛ بدینسبب باید دولت با دخالت خود، کمبود سرمایهگذارىها (کمبود تقاضاى مؤثّر) را تأمین کند.
با مطالعه کارهاى کینز به روشنى در خواهیم یافت که او از پیشگامان مخالف با بهره است؛ ولى هیچگاه در نوشتههاى خود بهطور مستقیم به این مسأله اشاره نمىکند. شاید تصوّر کینز این بوده که حذف نرخ بهره یا غیرممکن است (به سبب تأثیرات بوم باورک، 1981) یا دستکم در بسیار کوتاه مدّت، جاى بحث ندارد.
کینز با پذیرش این مسأله که به هر حال، چه بخواهیم و چه نخواهیم، تقاضا براى پول به نرخ بهره حسّاس است یا به عبارتى دیگر، به جاى اینکه واسطه مبادله باشد، بسیارى از مواقع، خود نقش کالا را ایفا مىکند، کوشید کمبود تقاضاى مؤثّر ناشى از وجود حسّاسیّت تقاضاى پول به نرخ بهره را از جایى دیگر (مخارج دولتى) جبران کند. کینز را مىتوانیم در گروهى قرار دهیم که در کارهاى خود، به بررسى تأثیرهاى ناشى از وجود بهره بر اقتصاد مىپردازند. اقتصاد کینز به اقتصاد رکودى هم شهرت دارد؛ زیرا به تحلیل طرف تقاضاى اقتصاد و ویژگىهاى زمانى مربوط به آن مىپردازد و مىکوشد تأثیرهاى ناشى از وضع حاکم بر تقاضاى اقتصاد را برطرف عرضه نگاه کند. به عبارت دیگر مىکوشد اینگونه القا کند که مشکلات موجود در طرف عرضه (بیکارى) از ویژگىهاى خاص طرف تقاضا ناشى مىشود (وجود حسّاسیّت تقاضاى پول به بهره)؛ البتّه از لابهلاى نوشتههاى کینز مىتوان به تفسیرهاى بسیار بکرى دست یافت مبنى بر اینکه بهره، افزون بر کاهش سطح اشتغال، سبب ایجاد تورّم هم مىشود، اینکه چرا کینز به این زاویه بهطور گسترده نپرداخته، یک علّت دارد:
بحران 1930 به خاطر کمبود تقاضاى مؤثّر بود. آنچه آن روزها اهمّیّت داشت، کاهش خیل عظیم بیکاران بود. قیمتها، روند افزایشى نداشت، مشکل اساسى اقتصاد بیکارى بود، نه تورّم.
بهره (به صورت پدیدهاى در طرف تقاضا)، هم طرف عرضه (بیکارى) را حد مىزند و هم در طرف تقاضا مشکلاتى (توّرم) ایجاد مىکند. براى بررسى اینکه وجود بهره چگونه سبب ایجاد تورّم مىشود، در پایان همین بخش استدلالهایى عرضه خواهد شد.
فریدمن (1969)(11)
فریدمن در جایگاه اقتصاددان پولى و سردسته مخالفان کینز، اعتقاد دارد: وجود بهره، باعث افزایش قیمتها خواهد شد. به عقیده فریدمن، بهترین قاعده براى سیاست پولى در حالتى اتّفاق مىافتد که رشد پولى منتج از قاعده مذکور، قیمتها را افزایش ندهد و شرایط لازم و کافى براى اینکه رشد پولى سبب رشد قیمتها نشود، وجود نرخ بهره اسمى برابر صفر است.
فریدمن از چنین قاعدهاى به نام قاعده پولى بهینه نام مىبرد. قاعده فریدمن، قاعدهاى است که در فضاى نرخ بهره اسمى صفر، اقتصاد را در وضع تخصیص بهینه پارتو قرار مىدهد.
جیمز توبین (1965)(12)
توبین در مقالهاى درباره نظریّه رشد پولى، مىکوشد به روش خود، مدل رشد نئوکلاسیک سولو را بررسى کند. او در مقاله خود عنوان مىکند: سولو xk طلایى خود را در اقتصادى به دست مىآورد که در آن، به پول بهره تعلّق نمىگیرد. توبین با این استدلال مىکوشد مدل مذکور را در حالتى حل کند که افراد، سبد دارایى خود را به دو شکل نقدینه بدون بازده و دارایى با بازده (اوراق قرضه) نگهدارى مىکنند و نتیجه مىگیرد که قاعده انباشت طلایى در مدل اخیر، به مراتب از xk سولو کمتر است.
وان نیومن (1932)(13)
نیومن در زمستان 1932 طىّ کنفرانس ریاضى در دانشگاه پرینستون، به ارائه مقالهاى با نام «مدل تعادل عمومى اقتصاد» مىپردازد. او در مقاله خود مىکوشد با ارائه مدلى ریاضى، به بررسى وضعیّت تعادل و عدم تعادل نظام اقتصادى بپردازد. اودر کار خود شرط قرار گرفتن نظام در وضعیّت تعادلى را نرخ بهره صفر مىداند.
تحلیل رابطه بین بهره و تورّم
نظریّه مقدارى پول را در نظر مىگیریم:
یعنى براى اینکه تورّم ایجاد نشود، باید رشد پول در گردش به اندازه رشد تولید واقعى باشد؛ ولى در اقتصاد پولى،(14) هیچگاه شرط برقرار نیست؛ یعنى همواره علّت این عدم تساوى، وجود انگیزه سفتهبازى براى پول است.
(4)
در اقتصاد پولى، حجم پول در گردش بیشتر از حجم تولید واقعى است؛ یعنى:
(5)
MtYt>Yt
به بیان دیگر، همواره سطح عمومى قیمتها بزرگتر از واحد (P>1) است. براى بیان علّت این پدیده، رابطه مقدارى پول را دوباره در نظر مىگیریم:
(6)
Yt=MtYt
در رابطه پیشین اگر P=1 باشد آنگاه Yt=MtYt خواهد بود؛ یعنى حجم پول در گردش دقیقا برابر با میزان تولیددر گردش است. به عبارتى، قیمتها بیانگر ارزشها هستند. دقیق متناسب با تولید، وسیله مبادله مورد نیاز آن نیز وجود دارد. این رابطه بر اقتصادى صادق است که تقاضا براى پول فقط از تقاضاى معاملاتى ناشى باشد. در چنین اقتصادى، مردم به این سبب پول تقاضا مىکنند که بتوانند آنرا واسطه مبادلات خود قرار دهند. به بیان دیگر، دراین اقتصاد، پول فقط وسیله مبادله و سنجش ارزش است؛ ولى در اقتصاد پولى افزون بر انگیزههاى معاملاتى و احتیاطى، انگیزه سفتهبازى نیز وجود دارد. سفتهبازى با پول بدین مفهوم است که از خود پول، پولآفرینى کنیم. براى اینکه پول بتواند به این انگیزه پاسخ دهد، باید مدّتى از جریان خارج باشد (کشش پول). اگر بخواهیم این وظیفه را در اقتصاد غیرپولى انتظار داشته باشیم، لازمه آن، نقصان در مبادلات است؛ زیرا در اقتصاد غیرپولى که Yt=MtYt است، براى پاسخ به انگیزه سفتهبازى، باید بخشى از MtYtاز جریان خارج شود، و این سبب رکود خواهد شد. پول هنگامى مىتواند سفتهبازى کند که وظیفه اصلى خود یعنى واسطه مبادلات را به خوبى انجام داده باشد و چون یک واحد مشخّص پول همزمان نمىتواند این دو وظیفه را با یکدیگر انجام دهد، باید حجم پول موجود در جریان، در مقایسه با تولید واقعى بیشتر باشد؛ یعنى
MtYt>Yt
و این مسأله سبب مىشود که قیمتها بزرگتر از واحد باشند تا داشته باشیم:
Yt=MtYt
به عبارتى دیگر، در اقتصاد پولى، همواره در بلند مدّت، قیمتها، ارزش را متوّرم بیان مىکند؛ بنابر استدلال پیشین در اقتصاد پولى، حجم پول در گردش بیشتر از تولید واقعى است؛ براى اینکه در بلند مدّت، این رابطه حفظ شود، باید نرخ رشد پول در گردش از نرخ رشد تولید واقعى بیشتر باشد؛ یعنى نرخ رشد تولید هر چه باشد، نرخ رشد پول از آن بیشتر است:
(7)
البتّه شاید مطرح شود براى اینکه MtYt>Yt باشد، کافى است که نرخ رشد هر دو مساوى باشد و لازم نیست حتما نرخ رشد پول بیشتر از نرخ رشد تولید باشد.
پاسخ: این امکان، محال است؛ زیرا استدلال شد که حجم پول در گردش از تولید واقعى بیشتر است و علّت آن، تقاضاى سفتهبازى براى پول است. حال اگر قرار باشد نرخ رشد پول نیز متناسب با نرخ رشد، تولید باشد، این جمله بدین مفهوم است که میزان پول لازم براى پاسخ به تقاضاى سفتهبازى پول همواره در همان حدّ ثابت قبلى خود باقى مانده و در بلندمدّت، هیچ افزایشى نداشته است؛ زیرا نرخ رشد متناسب پول با تولید، به این مفهوم است که براى تولیدات اضافه شده، واسطه مبادله مورد نیاز به همان اندازه فراهم شده است و این مسأله هیچ تأثیرى در افزایش تقاضاى سفتهبازى براى پول ندارد. به عبارتى، در اقتصاد پولى با رشد مبادلات، تقاضاى سفته بازى در همان حدّ اوّلیّه خود ثابت باقى مانده است.
استدلال پیشگفته درست نیست؛ زیرا طبیعى است که هر چه مبادلات در اقتصاد پولى در بلند مدّت رشد کند، تقاضاى سفتهبازى نیز با هر نرخى رشد داشته باشد. اگر در عدم رشد تقاضاى سفتهبازى در بلند مدّت تأمّل کنیم، باید در بلند مدّت نسبت حجم تقاضاى سفتهبازى پول به کلّ تقاضاى پول، متناسب با رشد تولید به صفر گرایش کرده باشد؛ در حالى که امروزه در دنیا، پدیده سفتهبازى جزئى از انگیزههاى تقاضاى پول بوده و هست؛ بدین سبب نرخ رشد پول در بلند مدّت از نرخ رشد تولید بیشتر است که در حال افزایش بوده و همواره سطح بالاتر و بالاترى از قیمتها لازم است که برابرى Yt=MtYt را برقرار کند. به عبارتى دیگر، نابرابرى (7) برقرار است و تورّم ناشى از سفتهبازى، گزیرناپذیر است.
تورّم و بیکارى در اقتصاد ایران و دیدگاههاى موجود
1. دیدگاه فشار تقاضا: در این دیدگاه عنوان مىشود که علّت تورّم فعلى در کشور، بالابودن تقاضاى کل در مقایسه با عرضه کلّ موجود اقتصاد است؛ زیرا دولت در سالهاى اخیر، هر وقت با کسرى بودجه مواجه مىشده، با استقراض از بانک مرکزى به چاپ اسکناس مبادرت ورزیده است. این اقدام باعث افزایش نقدینگى بخش خصوصى شده و افزایش مکرر قیمتها را دامن زده است. براى کنترل قیمتها باید نقدینگى مازاد بخش خصوصى جذب شود. این کار را مىتوان با بالا بردن نرخ بهره یا دستکم جلوگیرى از کاهش آن انجام داد؛ زیرا نرخ بهره، هزینه فرصت نگهدارى پول نقد است که هر چه بالاتر باشد، هزینه فرصت نگهدارى پول نقد نیز بالاتر خواهد رفت. مردم براى پرهیز از این هزینه، منابع پولى خود را در اختیار بانکها قرار مىدهند و اینگونه نقدینگى مازاد کنترل شده و رشد قیمتها متوقّف خواهد شد.
2. دیدگاه رکودى: این نگرش اعتقاد دارد: علّت تورّم، بالا بودن تقاضاى کل در مقایسه با عرضه کل نیست؛ بکله برعکس، علّت تورّم، پایین بودن عرضه کل در مقایسه با تقاضاى کلّ اقتصاد است. در این دیدگاه عنوان مىشود که تقاضاى کلّ اقتصاد در سطح عادى و معمول خود قرار دارد. به هر حال، مردم در شبانه روز نیازهایى دارند که موجد تقاضاى آن است؛ بهویژه در وضعیّت تورّمى، مردم تقاضاى خود را کنترل مىکنند. این طرف عرضه اقتصاد است که پایین بوده، قادر به پاسخگویى نیست. دلیل آن هم وجود جمعیّت عظیم بیکار جویاى کار است. براساس این دیدگاه، براى کنترل قیمتها باید عرضه کل را افزایش داد. راه حلّ پیشنهادى این گروه، کاهش نرخ بهره به هر طریقى ممکن است؛ زیرا با کاهش نرخ بهره، سرمایهگذارىها به دو علّت افزایش مىیابد: اوّل، آن عدّه که سرمایه نقدى دارند و همواره با مقایسه نرخ بهره با بازده انتظارى سرمایهگذارىها، به سرمایهگذارى با عدم سرمایهگذارى تصمیم مىگیرند. اگر نرخ بهره کاهش یابد، فرصتهاى بیشترى را براى سرمایهگذارى مىتوانند برگزینند. دلیل دوم نرخ بهره در واقع هزینه أخذ وام تلقّى مىشود که با کاهش آن خرید وام ارزانتر شده؛ بنابراین، حجم سرمایهگذارىهایى که بهصورت وام تأمین مالى مىشوند، افزایش خواهند یافت.
افزایش سرمایهگذارىها بهسبب دو دلیل پیشگفته، تولید و اشتغال را بیشتر از افزایش سرمایهگذارىها افزایش خواهد داد؛ (زیرا ضریب افزایش، از واحد بزرگتر است) و اینگونه، هم تورّم و هم بیکارى کنترل مىشوند.
3. دیدگاه معتقدان به نرخ بهره طبیعى: با اطّلاع از نظریّات گروه اوّل و دوم در خواهیم یافت که نرخ بهره، شاخص بسیار مهم و اساسى در نظام اقتصادى است. دیدگاه سوم بیان مىکند: به فرض که بپذیریم نرخ بهره را باید کاهش داد، نرخ بهره فقط پدیده پولى نیست که بتوان آنرا با سیاستهاى پولى هر وقت لازم باشد، بالا یا پایین برد. بهره، شاخص اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و حتّى سیاسى است. بهره، عنصرى دو شخصیّتى است. از یک طرف علّتى براى ایجاد بیکارى و تورّم است و از طرف دیگر شاخصى است که وجود آن، معلول شرایطى از جمله کیفیّت الگوى مصرف، چگونگى توزیع بین نسلى، تحوّلات جمعیّتى و... است؛ به طور نمونه، هر چه اسراف در مصرف بیشتر باشد، نرخ بهره بالاترى بر اقتصاد تحمیل مىشود و نرخ بهره بالاتر در مرحله بعدى، بیکارى و تورّم بیشترى را گریبانگیر اقتصاد خواهد کرد؛ بنابراین بهره، صرفا ریشههاى پولى ندارد. بخش اعظم مسائلى که سبب افزایش بهره مىشوند از ریشههاى غیرپولى ناشى است که تأثیرگذارى بر آنها، افق بلندمدّت را مىطلبد.
4. دیدگاه تورم پولى: این نگرش با پذیرش دیدگاه سوم به طرح این مسأله مىپردازد که مىتوان با اتخّاذ سیاستهاى پولى مناسب، بهره را در کوتاه مدّت تا حدّ بسیارى کاهش داد. در این دیدگاه، بازار کالاها و خدمات و بازار پول هر دو کنار هم بررسى مىشوند. این گروه معتقدند: تورّم پدیده صرفا پولى است و باید ریشههاى آنرا در بازار پول جست به عبارتى دیگر، وضع حاکم بر بخش واقعى اقتصاد کشور بهگونهاى است که طرف تقاضاى کلّ اقتصاد، از طرف عرضه کلّ اقتصاد پایینتر است؛ گرچه عرضه کلّ واقعى پایینتر از عرضه اشتغال کامل است؛ زیرا در حال حاضر، سهم بسیارى از جمعیّت فعّال، بیکار هستند.
از دیگر سو، در بازار پول، وضع بهگونهاى است که تقاضاى پول، از عرضه پول بالاتر است. و این مسأله سبب شده تا قیمت پول (نرخ بهره) افزایش یابد. همواره به سبب فراوانى طرفداران دیدگاه اوّل در دستگاههاى پولى کشور و کسرى بودجه مکرّر در سالهاى اخیر، دولت منابع پولى را با محدودیّت شدیدى مواجه کرده است. به عبارتى دیگر، آنقدر پول عرضه نمىشود که پاسخگوى نیاز پولى مردم باشد و این مسأله اوّلا در بازار پول، نرخ بهره را به شدّت افزایش، و در ثانى در بخش واقعى اقتصاد، تقاضاى کل را (به جهت تورّم) در سطح بسیار پایینى قرار داده است. نخستین اثر بالارفتن نرخ بهره، انجام نگرفتن بسیارى از سرمایهگذارىها و روانه شدن حجم پول سرگردان به سمت دارایىها و فعّالیّتهایى است که بازده بالاترى از نرخ بهره داشته باشند. کاهش سرمایهگذارىهاى مولّد به بخش دولتى فشار مىآورد تا به صورت جبرى جایگزین بخش خصوصى در انجام سرمایهگذارىها شود، و دولت هم براى پرهیز از چنین جانشینى، به مردم روى آورده و با بالابردن نرخ بهره، آنها را به خرید اوراق مشارکت جهت شرکت در سرمایهگذارىهاى انجام نشده ناشى از بالابودن اوّلیّه نرخ بهره تشویق مىکند. این اقدام دولت دوباره نرخ بهره را افزایش مىدهد؛ زیرا مردم هنگامى به خرید اوراق مشارکت روى مىآورند که سود بالاترى در مقایسه با بازده سرمایهگذارىهاى متعارف داشته باشند، و اقتصاد دوباره در دَوْر باطل نرخ بهره قرار مىگیرد.
در این دیدگاه پیشنهاد مىشود: با برداشتن محدودیّت از روى منابع پولى و آزادسازى پولى، نرخ بهره کاهش یابد. با کاهش نرخ بهره، تقاضاى کل افزایش مىیابد و طرف عرضه اقتصاد را نیز بهدنبال خود بالا خواهد برد و هم تورّم و هم بیکارى همزمان کاهش خواهند یافت.
نتیجهگیرى
امروزه، اقتصادهاى پیشرفته در جهت بهرهگیرى از نظریّات علمى در خصوص کاهش مداوم نرخ بهره مىکوشند. در حال حاضر، نرخ بهره اسمى در برخى کشورهاى پیشرفته از جمله ژاپن صفر شده است! امریکا و کشورهاى اروپایى مرتّب در حال کاهش نرخهاى بهره اسمى هستند و بدون تردیددر آیندهاى بسیار نزدیک، نرخهاى بهره خود را به صفر خواهند رساند.
به اعتقاد بسیارى از دانشمندان، بهره از مهمترین شاخصهاى اقتصادى، و تعیینکننده متغیّرهاى کلانى از جمله تولید، اشتغال و قیمتها است؛ بهگونهاى که در پى افزایش نرخ بهره، سطح عمومى قیمتها و بیکارى افزایش خواهند یافت.
ظرایف علمى پیشین چهارده قرن پیش در ادّله قرآن و سنّت بارها ذکر شد، و انسانها را از فعّالیّتهاى متضمّن ربا بر حذر داشته است.
با اینکه این مسأله قرنها پیش براى دین اسلام حل شده، امروزه در جوامع اسلامى از جمله ایران نرخهاى بهره سنگین بر اقتصاد تحمیل مىشود که جاى تأسّف دارد.
بسیار بجا است که همه مسؤولان اقتصادى کشور تمام تلاش خود را مصروف مبارزه با این پدیده کنند. پدیدهاى که هم به لحاظ شرعى نکوهیده است و هم از جنبه علمى و نظرى آثار زیانبار آن بررسى شده و به لحاظ تجربى، حذف آن امکان دارد. چنین تلاشى بدون تردید چهره واقعى اقتصاد اسلامى را بهتر نمایان خواهد ساخت.
منابع و مآخذ
1. Friedman, Milton. "the Optimum of Money", In the Optimum Quantity of Money and other Chicago: Aldine Publishing Company, 196.
2. Ireland, Peter N. "Implementing the Friedman Rule", Boston College and NBER, August 2000.
3. Newman Von, "A Model of General Economic Equilibrium". this Paper read for the First Time in the Winter of 1932 at the Mathematical Seminal of Princeton University.
4. Tobin, James. "Monetary growth theory", Http;// Cepa. Newschool. edu/ het/ thought. htm.
5 . جان مینارد کینز، تئورى عمومى اشتغال، بهره و پول، ترجمه دکتر منوچهر فرهنگ، 1349 ش.
پىنوشتها
________________________________________
1 عضو هیأت علمى و مدیر گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان.
2 عضو هیأت علمى دانشگاه یزد.
3. آل عمران، (3): 130 ـ 131.
4. بقره (2): 276.
5. بقره (2): 279.
6. رغبةالناس فى الربح، (وسائلالشیعه)، ج 12، ص 426.
7. میزانالحکمه، ج 4.
8. وسائلالشیعه، ج 2، ص 423.
9. همان، ص 427.
10. جان مینارد کینز: تئورى عمومى اشتغال بهره و پول، ترجمه منوچهر فرهنگ؛ فصل هفدهم بند اوّل.
11. "the Optimum Quantity of Money", Chicago, 1969.
12. Http://Cepa. new School. edu/ het\ Thought. htm.
13. Mathematical Seminar of Princeton University, 1932.
14. منظور از اقتصاد پولى، اقتصادى است که در آن افزون بر انگیزههاى معاملاتى و احتیاطى (اقتصاد غیرپولى)، انگیزه سفتهبازى نیز براى پول وجود داشته باشد.