آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۲

چکیده

چکیده این مقاله، دیدگاه اسلام را درباره محیط زیست‏بررسى، و مفهوم توازن زیست محیطى را در اقتصاد اسلامى ارائه مى‏کند . مقاله ادعا دارد که این توازن، با کمک نهادها و موازین اخلاقى اسلام مى‏تواند با دوام و پایدار باشد و نقش بخش خصوصى را در قالب رفتار دوستانه با محیط زیست، حس نوع دوستى و ساده‏زیستن افراد نشان مى‏دهد . همچنین نقش دولت اسلامى را در زمینه‏هاى قانونگذارى، کنترل و توسعه منابع براى حفاظت از محیط زیست‏بررسى مى‏کند و مدعى است که رویکردش چارچوب تحلیلى مناسبى را براى فهم مشکل زیست محیطى ارائه مى‏دهد .

متن

 
1 . مقدمه
نگرانى‏هاى فزاینده‏اى درباره مشکل زیست محیطى در سراسر جهان وجود دارد . در غرب، زمینه علمى جدیدى با نام «اقتصاد محیط زیست‏» به منظور مطالعه ابعاد گوناگون این مشکل پدید آمده است . در سایه این زمینه جدید، برنامه‏هاى سیاستى گوناگونى، هم در کشورهاى توسعه‏یافته و هم در کشورهاى در حال توسعه اعمال شده است . به‏رغم این کوشش‏ها، مشکلات زیست محیطى تشدید شده‏اند .
اقتصاد محیط زیست، به‏طور عمده به‏سبب بینش محدودش، نتوانسته است ماهیت مشکل را شناسایى کند; بنابراین، سفارش‏هاى سیاستى آن به‏طور کامل مؤثر نبوده است . با وجود این، اقتصاد اسلامى با بینش گسترده و الاهى خود مى‏تواند مشکل را به‏درستى تشخیص داده، راه‏حل مؤثرى ارائه کند . در این جهت، مقاله قصد دارد مشارکتى براى اقتصاد اسلامى در موضوعات طبیعت و حل مشکل زیست محیطى داشته باشد و براى دستیابى به این هدف، چارچوبى اسلامى را به منظور بررسى نظام‏مند این موضوعات ارائه مى‏کند .
ماهیت این مقاله، نظرى است; به طورى‏که مباحث‏خود را بر اساس قرآن، سنت، فقه و تاریخ اسلام بنا نهاده، از منطق نظریه اقتصاد، به منظور توضیح نظریاتش بهره مى‏گیرد .
فرضیه اصلى، آن است که در جهان، توازن زیست محیطى وجود دارد . زیستن به شیوه اسلامى و در سایه دولت اسلامى، سهم مهمى در تداوم این توازن بر عهده دارد; بنابراین، مقاله مدعى است احتمال کم‏ترى دارد اقتصاد اسلامى که به این دو وسیله تجهیز شده، در مقایسه با اقتصاد صرفا مادى، با مشکلات زیست محیطى رویارو شود .
2 . مرورى بر ادبیات موضوع
2- 1 . دیدگاه اسلامى
اقتصاددانان مسلمان تاکنون سهم کمى در موضوعات زیست محیطى داشته‏اند . بیش‏تر آن‏ها فقط از جنبه اخلاقى موضوع به صورت کلى بحث کرده‏اند . در حقیقت، مطالعات اندکى وجود دارد که رویکردى نظام‏مند به این مشکل داشته باشد . حتى آن تعداد کم نیز روش‏ها و ابزارهاى علمى لازم به منظور تضمین امنیت زیست محیطى را ارائه نکرده‏اند .
خالد فاروق اکبر (4) اشاره مى‏کند که پیشرفت فنى، عامل بر هم زدن توازن و تعادل در طبیعت است . او مى‏گوید: «بحران زیست محیطى موجود، نمود خارجى بحران فکرى و روحى است‏» ، و بر اهمیت تغییر عقاید و سنن تاکید دارد; به‏طورى که بشر به‏طور مسؤولانه با دیگر مخلوقات خداوند زندگى مى‏کند . در این زمینه، او دیدگاهى اسلامى را ارائه، سپس آن‏را با دیدگاه غربى مقایسه مى‏کند . او در ضمن تشریح ریشه‏هاى اخلاق زیست محیطى اسلام، به اصول وحدانیت، امانتدارى و مسؤولیت‏پذیرى اشاره دارد .
چپرا، (5) مبانى اخلاقى حفاظت محیط زیست را در قاعده «لاضرر» مى‏جوید . مطابق این اصل، مسلمانان از صدمه رساندن به دیگران منع شده‏اند . او ادعا مى‏کند که تنزل کیفیت محیط زیست، هم به نسل حاضر و هم به نسل‏هاى آینده صدمه مى‏رساند; بنابراین، وظیفه فرد و جامعه است تا محیط زیست را حفظ کند .
نصر، (6) دیدگاه مشابهى دارد . او مى‏گوید: در اسلام، انسان و نظام‏هستى، در وضعیت متحد هماهنگ و مکملى قرار دارند و خاطرنشان مى‏کند که کاشتن درختان، رفتار ملایم با حیوانات، و پرهیز از ایجاد آلودگى در آب، همگى اعمال نیکى چون سیرکردن فقیر و مراقبت از بیمار هستند . افزون بر این، او بر اهمیت معنوى طبیعت تاکید دارد و براى حل مشکل زیست محیطى، به‏طور خاص، گسترش آگاهى عمومى را درباره آموزه‏هاى دین که به رفتار اخلاقى با محیط زیست مربوط مى‏شود، پیشنهاد مى‏کند . نصر هیچ نقشى را به دولت اسلامى به منظور ارتقاى محیط زیست، محول نکرده است .
حسینى، (7) بینش با ارزشى را به منظور درک مشکل ارائه مى‏کند . او اعتقاد دارد که اسلام، دین فطرى هر فرد در جهان است . مسلمان، با تسلیم خود به خواست‏خداوند رشد مى‏کند . نظام هستى به‏صورت محیط ضرور آفریده شده تا او بتواند در این محیط، ماموریت‏خود را انجام دهد . بشر در جایگاه خلیفه خداوند در زمین، باید حق همه آفریدگان را از منابع زیست محیطى به سمیت‏بشناسد . او مدعى است که به دو دلیل باید از گسیختگى زیست محیطى، از هر نوعى، پرهیز کرد: نخست آن‏که این مساله، دستور اخلاقى دین است و دوم آن‏که براى حفظ منافع عمومى و کالاى عمومى مشترک براى نوع بشر و دیگر آفریدگان خداوند، این مساله ضرورت دارد .
لیولین، (8) روش‏شناسى حقوقى اسلامى را درباره استفاده از زمین، آب، نباتات و حیوانات ارائه مى‏کند . او مى‏گوید: هدف غایى اسلام، ایجاد رفاه براى تمام آفریدگان است; زیرا هر عنصر این آفرینش، نقش تعیین‏شده‏اش را به‏وسیله مشارکت در هدف و تدبیر نظام هستى، به انجام مى‏رساند . او مدعى است که تمام موجودات، در هدف متحد هستند و به تمام عالم نفع مى‏رسانند و درباره برخى از اصول استخراج شده از قرآن، سنت و فقه اسلامى، به‏منظور محیط زیست‏بحث مى‏کند . لیولین معتقد است که قواعد مناسب را مى‏توان تحت قاعده «لاضرر» براى جلوگیرى از تنزل کیفیت محیط زیست طراحى کرد . او مسؤولیت مدیریت مالکیت عمومى منابع کمیاب را به دولت وامى‏گذارد .
پس از بازنگرى و مرور دیدگاه اسلام، بجا است تا به اجمال، به ارائه دیدگاه مادیون، به ویژه مباحث اصلى مربوط به ماهیت مشکل زیست محیطى پرداخته شود . یادآورى این نکته حائز اهمیت است که در این‏جا به جنبه کمى مشکل درباره اندازه، بزرگى و مقدار اثر، پرداخته نخواهد شد . (9)
2- 2 . دیدگاه مادى
دیدگاه مادى، اشکال گوناگونى از مخاطرات زیست محیطى را به‏صورت نتایج فرایند رشد در نظر مى‏گیرد . افزایش تعداد کارخانه‏ها، دود و آلاینده‏ها را در مقیاس گسترده منتشر مى‏کند . به‏طور مشابه، سوزاندن نفت، گاز و زغال‏سنگ در نیروگاه‏ها و در میلیون‏ها وسیله متحرک، باعث انتشار میلیاردها تن گاز سمى، شامل مونواکسیدکربن و ترکیبات متفاوتى از نیتروژن و گوگرد مى‏شود .
زباله‏هاى صنعتى، شامل اسیدها و فلزاتى است که آب‏ها را آلوده، افراد را بیمار و موجودات آبزى را تهدید مى‏کنند . حجم گسترده قطع درختان جنگل‏ها در سراسر جهان، آلودگى هوا را وخیم‏تر مى‏کند .
بررسى دقیق‏تر مطالب پیشین روشن مى‏سازد که آن‏ها توضیحى ناقص و ناتمام از مشکلاتند . توضیحى مناسب‏تر را مى‏توان با تمرکز بر شیوه زندگى مادى، انحرافات بازار و نقش سیاسى گروه‏هاى ذى نفوذ به‏دست آورد .
فرهنگ غربى و مادى، «مصرف‏گرایى‏» را به‏صورت روش زندگى ترویج مى‏دهد . در بین مجموعه نهادهاى شکل‏دهنده این فرهنگ، بانک‏ها (با تدابیر و ترفندهاى جذاب کارت‏ها و خطوط اعتبارى)، سینماها، تلویزیون‏ها و مؤسسات تبلیغاتى در این زمینه همیت‏بیش‏ترى دارند . هر فرد متاثر از این فرهنگ مى‏خواهد بیش‏تر و بیش‏تر مصرف کند; حتى اگر این کار او بر اساس درآمد بلندمدت وى قابل توجیه نباشد . این سبک زندگى، پیامدهاى ناسازگارى را براى محیط زیست، به دو طریق در بردارد: نخست آن‏که تقاضاى بیش‏ترى را براى منابع طبیعى ایجاد مى‏کند که محیط، به روشى پایدار به تامین آن توانا نیست و دوم آن‏که باعث تولید آلودگى در حدى بسیار فراتر از ظرفیت‏بازیافت محیط مى‏شود .
عامل دیگر، انحرافات بازار است . (10) همان‏گونه که پیش از این ذکر شد، سهم بزرگى از آلودگى به وسیله کارخانه‏ها پدید مى‏آید . در نظام بازار موجود، تولیدکنندگان با توجه به سود فردى، به سمت اغماض از هزینه‏هاى اجتماعى آلودگى که به وسیله کارخانه‏هاى آن‏ها تولید مى‏شود، هدایت مى‏شوند; در نتیجه، آلودگى بیش‏ترى ایجاد خواهد شد .
عامل سوم به نقش منفى گروه‏هاى ذى نفوذ مربوط مى‏شود . آن‏ها قانونگذاران را بر ضد تصویب قوانین حفاظت از محیط زیست تحت فشار قرار مى‏دهند و استدلال معمولشان این است که اجراى قوانین زیست محیطى، هزینه‏ها را افزایش و تقاضا را کاهش مى‏دهد . (11) روشن نیست که مطلب چنین باشد . این محتمل‏تر است که تقاضا براى تولیدات سالم از نظر زیست محیطى، در هر قیمتى افزایش خواهد یافت که از سلیقه و تمایل مصرف‏کنندگان به چنین تولیداتى ناشى مى‏شود .
3 . دورنماى اسلام از محیط زیست
این بخش، به توسعه دورنمایى اسلامى به منظور بررسى ماهیت مشکل زیست محیطى مى‏پردازد . در این زمینه، ابتدا محیط زیست تعریف، سپس اهمیت آن براى موجودات بشرى و غیربشرى بیان مى‏شود .
محیط زیست‏به مجموعه‏اى از عوامل فیزیکى، شیمیایى و بیولوژیکى که بر انسان و غیرانسان تاثیر مى‏گذارند، اطلاق مى‏شود . در چارچوب محیط زیست، گروهى از اکوسیستم‏ها در حال فعالیت هستند که در آن‏ها دسته‏هاى خاصى از انواع زیستى با بخش‏هایى از محیط زیست در ارتباط متقابل هستند . (12) اکوسیستم طبیعى، نظام به شدت متنوع و متوازن است و از موجودات بسیارى تشکیل شده که هر کدام از آن‏ها تقریبا به یک اندازه اهمیت دارند . بدون اجزاى محیط زیست، موجودات زنده نمى‏توانند پایدار باشند و سرانجام نابود خواهند شد . اولى (اجزاى محیط زیست) براى دومى (موجودات زنده) لازم و اجتناب‏ناپذیر است و بین این دو، ارتباطى قطعى وجود دارد .
دورنماى اسلامى درباره محیط زیست‏بر این اعتقاد استوار است که خداوند، خالق و نگه‏دارنده جهان به‏شمار مى‏رود . تمام جهان به همراه تمام عواملش با حکمت کامل آفریده شده است . تعداد، کمیت و کیفیت این عوامل در تدبیر الاهى به‏طور دقیق مقدر شده‏اند . هر عاملى نقش مقدر شده‏اش را ایفا مى‏کند . هر چیزى که به‏وسیله خداوند آفریده شده، هدف خاصى دارد که باید آن را به انجام رساند . افزون بر این، در این دنیا هیچ چیز، دائم نیست . هر چیزى براى دوره‏اى معین وجود دارد . قرآن کریم این نکته را روشن کرده است:
ما خلقنا السماوات والارض وما بینهما الا بالحق واجل مسمى والذین کفروا عما انذروا معرضون . (13) ما آسمان‏ها و زمین و هر چه را در آن‏ها است، جز به حق و جز در وقت معین (و براى سرآمدى معین) نیافریده‏ایم و آنان‏که کافرند، از هر چه پند و اندرزشان دهند، روى مى‏گردانند .
خداوند براى امرار معاش آفریدگان، مقدار معینى از منابع زیست محیطى را قرار داده که با تقاضاى کل منابع در جهان برابرى مى‏کند . این مطلب از وجود توازن زیست محیطى در اکوسیستم طبیعى حکایت دارد; بنابراین، اسلام به محیط زیست از دیدگاه توازن مى‏نگرد . اسلام، توازن زیست محیطى را به منزله بخشى از توازن کلى جهان تصور مى‏کند . قرآن، مفهوم توازن زیست محیطى را در عبارت‏هاى گوناگونى نظیر «عدل‏» ، «قدر» و «موزون‏» وصف مى‏کند .
واژه «عدل‏» از نظر لغوى به معناى حق، درست و منصفانه عمل کردن است . هنگام وصف معناى «عدل‏» ، یک مفسر قرآن بیان مى‏دارد که جهان در شکل متوازن آفریده شده است . (14)
بیش‏تر مفسران قدیم نیز واژه «میزان‏» را به معناى «عدل‏» تفسیر کرده‏اند . (15) افزون بر این، کلمات دیگرى نظیر «حق‏» و «قسط‏» نیز به همان معنا تفسیر شده‏اند; بنابراین، تمام این کلمات، مفهوم توازن زیست محیطى را تایید مى‏کنند .
واژه قرآنى «قدر» معناى مستقیم‏ترى از توازن زیست محیطى را ارائه مى‏کند . معناى لغوى «قدر» ، مقدار معین شده کمیت‏یا کیفیت است . این عبارت، بر مفهوم توازن در آیه ذیل تاکید مى‏کند:
انا کل شی‏ء خلقناه بقدر . (16) هر آن‏چه را که ما آفریده‏ایم، به اندازه و متناسب آفریدیم .
این آیه، بیانى کلى را درباره وجود تعادل در هر چیز ارائه مى‏دهد . فرایند آفرینش و رشد هر چیزى، از اصل توازن پیروى مى‏کند که در آیه پیشگفته تحت عنوان «تناسب و اندازه‏» یاد شده است . محققان اسلامى، کاربرد این اصل را در بسیارى از موجودات یادآور شده‏اند . آن‏ها مشاهده کرده‏اند که در موارد خاص، توازن به‏واسطه رابطه‏اى منفى بین نرخ تکثیر موجودات زنده و سن آن‏ها برقرار مى‏شود . موجودات زنده‏اى که نرخ تکثیر مفرطى دارند، طول عمرشان کوتاه‏تر است . (17)
همچنین مفهوم توازن زیست محیطى به‏وسیله واژه «موزون‏» تایید شده که در ابتداى این آیه آمده است:
والارض مددناها والقینا فیها رواسی وانبتنا فیها من کل شی‏ء موزون × وجعلنا لکم فیها معایش ومن لستم له برازقین . (18) و زمین را بگستردیم و در آن، کوه‏هاى عظیم برنهادیم و از آن، هر چیز را مناسب و موافق حکمت و عنایت رویاندیم و در زمین، هم لوازم معاش شما نوع بشر را فراهم آوردیم و هم براى سایر حیوانات که شما روزى آن‏ها را نمى‏دهید، قوت و غذا فراهم ساختیم .
طبق این آیات، انواع آذوقه و امکانات براى بقاى موجودات بشرى و غیربشرى تدارک دیده شده; به‏طورى‏که میزان تقاضا شده از این امکانات، با عرضه آن‏ها برابر است . شکى نیست که در طرح و تدبیر الاهى حاکم بر این امکانات، کمبود یا مازاد نسبى وجود دارد . طرح مزبور تضمین مى‏کند که تقاضاى اضافى از چیزى از جانب یک مخلوق، به‏وسیله میزان عرضه اضافى از همان چیز به‏وسیله مخلوق دیگرى برطرف مى‏شود . بین مخلوقات خداوند، زنجیره نامتناهى از وابستگى متقابل وجود دارد . بنابر گفته یک محقق، در تدبیر جهانى خداوند، نظم و توازنى شایسته و مناسب وجود دارد . (19)
بحث پیشین به این نتیجه منتهى مى‏شود که در عالم، توازنى زیست محیطى وجود دارد . وجود این توازن بر دو قید تاکید دارد: نخست آن‏که موجودات بشرى و غیربشرى هیچ‏یک نمى‏توانند بیش‏تر از آن مقدار که اکوسیستم طبیعى قادر به تهیه منابع به‏صورت پایدار است، از آن‏ها تقاضا کنند . دیگر آن‏که آن‏ها نمى‏توانند محصولات زاید خود را در حجمى بزرگ‏تر از آن‏چه سیستم، توانایى بازیافت آن‏را بدون لطمه زدن به بهره‏ورى سیستم دارد، در محیط تخلیه کنند . سرچشمه مشکل زیست محیطى، تخطى از این دو محدودیت است . به عبارت دیگر، استفاده بیش از اندازه از منابع زیست محیطى و دفع محصولات زاید، دو علت اصلى مسبب بروز مشکل هستند; بنابراین، رویکرد اسلامى به توازن زیست محیطى به‏روشنى از این علل آگاهى داشته، ترتیبات نهادى مناسب را براى حل مشکل پیشنهاد مى‏کند .
4 . رویکردى اسلامى به‏منظور دستیابى به توازن زیست محیطى
ما در این بخش، رویکردى اسلامى را در جهت دستیابى به توازن زیست محیطى در پرتو مباحث پیشین ارائه مى‏کنیم . این رویکرد، جامعه اسلامى را که رفتار اقتصادى - اجتماعى و سیاسى آن، با توازن زیست محیطى سازگار است، مجسم مى‏کند . این جامعه، توازن زیست محیطى را به کمک دو نهاد حفظ مى‏کند: زیستن به شیوه اسلامى و دولت اسلامى .
نهاد اول، نقش افراد را تعیین، و نهاد دوم، نقش دولت اسلامى را در بخش زیست تشریح مى‏کند .
4- 1 . زیستن به شیوه اسلامى و محیط زیست
رفتار اسلامى، تمام جوانب زندگى فردى را در بر مى‏گیرد . (20) این رفتار، شخصیت متوازنى را از طریق تامین همزمان نیازهاى مادى و معنوى افراد ایجاد مى‏کند . هدف اصلى «انسان مسلمان‏» ، کسب رضایت‏خدا است . (21) شریعت اسلام، رهنمودها و مشوق‏هایى را به منظور زیستن در چنین زندگى ارائه مى‏کند .
هدف «کسب رضایت‏خداوند» ، به‏طور عمیق بر ساخت روانى و فکرى افراد تاثیر مى‏گذارد و سبب نیرومندى روحى آن‏ها مى‏شود . با مجهز شدن به این توان، آن‏ها خواهند توانست‏بر اهدافشان به‏وسیله مقاومت در برابر وسوسه‏هاى دنیایى نائل آیند . متعاقب این اهداف، در بین افراد عشق و علاقه ایجاد مى‏شود; زیرا رفتار با همنوعان خود، به‏طور نزدیکى با رفتار او با خداوند ارتباط دارد .
سه ویژگى زندگى اسلامى عبارتند از: آگاهى زیست محیطى، سادگى (بى‏آلایشى) و حس نوع دوستى که هر یک، وظیفه مهمى به‏منظور بقاى توازن زیست محیطى بر عهده دارد . پیش از تشریح این نقش‏ها، ضرورت دارد از مبانى نظرى زندگى اسلامى بحث کنیم . این زندگى بر سه اصل بنیادین استوار است: توحید، خلافت و آخرت . این اصول، زمینه و جوهره مفهوم زندگى اسلامى را ارائه مى‏کنند .
یک . توحید (وحدانیت)
توحید، پایه اعتقاد اسلامى است . و بر این امر دلالت دارد که تمام هستى به‏وسیله خداوند تعالى آفریده، کنترل شده و دوام یافته است . این اصل، رابطه انسان - خدا، انسان - انسان و انسان - جهان را تبیین مى‏کند و بینش وحدت و یکتاپرستى مسلمانان را پدید مى‏آورد . فرد مسلمان به کمک این بینش مى‏تواند به انسان و اکوسیستم به‏صورت اجزاى هماهنگ هستى تنظیم شده به‏وسیله قانون الاهى بنگرد . حفظ محیط زیست وظیفه‏اى دینى شمرده مى‏شود . این اصل، محرک‏هاى اخلاقى و دینى را براى حفاظت و امنیت زیست محیطى ایجاد مى‏کند .
دو . خلافت (جانشینى)
بشر، خلیفه خداوند بر روى زمین است . (22) خداوند او را به‏منظور تسلیم در برابر خواست‏خداوندى در تمام زمینه‏هاى زندگى آفریده است . خداوند منابع مادى و معنوى را به انسان عطا کرده است تا وظایف خود را در زمین انجام دهد . شریعت اسلام به وى سفارش کرده است که از این منابع به‏طور کارا و منصفانه استفاده کند و کیفیت زندگى خود را بهبود بخشد . خلافت، الزامات بسیارى را پدید مى‏آورد; دو مورد از آن‏ها، اخوت همگانى و امانتدارى منابع است که اهمیت ویژه‏اى دارد .
اخوت همگانى: لافت، چارچوبى براى تساوى اجتماعى و اخوت همگانى ارائه مى‏کند . این چارچوب، ساختار اجتماعى با انعطافى را پدید مى‏آورد که فرد را براى رشد بر اساس کارایى و صفات پسندیده تشویق مى‏کند . همچنین، تساوى اجتماعى بین انسان‏ها را صرف‏نظر از رنگ، نژاد و موقعیت جغرافیایى آن‏ها مطرح مى‏سازد . این مشخصه‏ها، مشارکت و همکارى سودمندى در بهره‏بردارى متقابل از منابع را ترویج مى‏کند . (23) نظریه «منافع فردى‏» که بر حداکثر کردن مطلوبیت‏یا سود شخصى تاکید دارد، در این چارچوب قرار نمى‏گیرد .
امانتدارى منابع: خداوند، مالک حقیقى تمام منابع است، و افراد ملزم هستند تا از منابع در اختیار خود، درست استفاده کنند . پس از پذیرش این دستور، بر انسان فرض است که همانند امانتدار عمل کند و از منابع، مطابق با مقررات مالک بهره ببرد . (24) انسان حق ندارد منابع را به هر شکلى نابود کند .
سه . آخرت (معاد)
آخرت یکى از اعتقادات اصولى اسلام است . این اصل، آموزه اسلام درباره مسؤولیت‏پذیرى را خاطر نشان مى‏کند که جامع‏تر از مفهوم نظیر خود یعنى مسؤولیت‏پذیرى مادى است . مسلمان باید ایمان داشته باشد که ذره‏اى از نیکى و ذره‏اى از بدى در آخرت وزن و سنجیده خواهد شد . (25) این اعتقاد، بینش فرد را گسترده مى‏کند . او پیش از اتخاذ هر تصمیمى، اثر احتمالى انتخاب‏هاى دنیایى خود را بر زندگى‏اش در آخرت مى‏سنجد . در عمل، این اعتقاد به مثابه سیستم کنترل کننده‏اى درون فکر و قلب مسلمان عمل مى‏کند و در نتیجه، به او در انجام اعمال نیک و پرهیز از اعمال زشت و بد یارى مى‏رساند .
زیستن به شیوه اسلامى، پیامدهاى مثبت مطلوبى براى محیط زیست دارد . آن‏چه در ادامه مى‏آید، این پیامدها را در سه جنبه از این زندگى بررسى مى‏کند:
ا . آگاهى زیست محیطى: زندگى اسلامى درباره محیط زیست‏حساس است . این زندگى بر مجموعه‏اى از ارزش‏ها استوار است که آگاهى زیست محیطى مسلمانان را افزون‏تر مى‏کند; بنابراین، رفتارى دوستانه با محیط زیست را شکل مى‏دهد که براى ابقاى توازن زیست محیطى به‏طور کامل مفید است .
آموزه‏هاى اسلامى، اهمیت‏بسیارى به پاکیزگى مى‏دهند . پاکیزگى، نیمى از ایمان معرفى شده است; (26) از این‏رو، مسلمانان، پاکیزگى را به‏صورت جزئى از وظیفه مذهبى خود مراعات مى‏کنند . پاکیزگى، وضعیت‏بهداشتى لازم را درون و پیرامون واحد مسکونى پدید مى‏آورد . وضعیت‏بهداشتى، جدا از حفاظت مردم از امراض گوناگون، سلامت جسمى و بهره‏ورى آن‏ها را نیز افزایش مى‏دهد . این امر دستیابى به رشد اقتصادى را نیز ارتقا مى‏بخشد .
عوامل اصلى محیط زیست نظیر آب، هوا، احشام، گیاهان، مراتع و جنگل‏ها، در نظام ارزشى اسلام اهمیت‏خاصى دارند . قرآن و سنت‏بر حفظ کمى و کیفى این عوامل تاکید مى‏کنند; براى مثال، آب منبع اصلى زندگى در نظر گرفته شده است . (27) سنت پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم به طور خاص بر حفاظت و پاکسازى (تصفیه) آب تاکید دارد . حضرت به مسلمانان سفارش کرده است که از آب، حتى در کنار رودى خروشان، کم‏تر مصرف کنند . (28) وى همچنین مسلمانان را از ادرار کردن در آب و در لانه حیوانات، نهى فرموده است . (29) این ممنوعیت‏ها، نشانه توجه اسلام به آلودگى منابع حیاتى و تنزل کیفیت زیست محیطى است . به طور مشابه، هوا نیز به‏صورت عنصر کلیدى زندگى بشر، وظایف بسیار مفیدى را انجام مى‏دهد; از جمله، پاکسازى (پالایش) و بارورى گیاهان . هوا، نعمت‏باران را فرو مى‏ریزد و بدین وسیله خاک را بارور مى‏کند . احشام نیز وظایف مفید بسیارى را براى موجودات بشرى انجام مى‏دهند . (30) افزون بر این، آموزه‏هاى اسلامى بر پرورش گیاهان، کاشت درختان و گسترش باغ‏ها سفارش دارند . پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم به‏منظور تشویق افراد به انجام چنین کارهایى فرموده است:
هر مسلمانى که درختى بکارد; مزرعه‏اى آباد کند تا انسان، پرنده یا حیوانى از آن تغذیه کند، این کارش براى او خیرات به‏شمار مى‏رود . (31)
یاران پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم که به این ارزش‏ها معتقد بودند، با محیط زیست روابطى دوستانه داشتند; به همین سبب خلیفه اول، ابوبکر، به فرمانده سپاهش، مراعات دقیق ارزش‏هاى زیست محیطى را حتى در قلمرو دشمن گوشزد کرد . او نوشت:
درختى را قطع نکنید . به رودخانه‏اى آسیب نرسانید . به حیوانات و محصولات صدمه نزنید و همیشه با آفریدگان خداوند مهربان باشید; هر چند از دشمنان شما باشند . (32)
این آموزه‏ها، میزان اهمیت داده شده به محیط زیست را به‏وسیله مسلمانان و حکومت اسلامى صدر اسلام منعکس مى‏کند .
از بحث پیشین نتیجه مى‏شود که آموزه‏هاى اسلامى، حساسیت زیست محیطى جامعه اسلامى را افزایش مى‏دهد، و درختان و محصولات بیش‏ترى براى بهره‏بردارى موجودات بشرى و غیر بشرى پرورش مى‏یابند . افزون بر این، تمایل همگانى به منظور پرهیز از ایجاد اشکال گوناگون آلودگى و مخاطرات زیست محیطى وجود دارد . این کوشش‏ها به طور مؤثرى، هم برطرف تقاضا و هم بر طرف عرضه توازن زیست محیطى اثر مى‏گذارد .
ب . سادگى: ساده‏زیستن، ویژگى مهم زندگى به شیوه اسلامى است که پیامدهاى گسترده‏اى براى توازن زیست محیطى به همراه دارد . ساده‏زیستن جایگاه مهمى را در الگوى اسلامى زندگى اجتماعى به خود اختصاص مى‏دهد . قرآن، سنت و خلافت‏به‏طور قوى از داشتن زندگى ساده حمایت، و بر آن تاکید مى‏کنند . قرآن کریم دستیابى به چنین زندگى را با تحریم اسراف و تبذیر سفارش کرده است:
ولا تسرفوا، انه لا یحب المسرفین . (33) اسراف نکنید که خداوند، مسرفان را دوست ندارد .
پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم زندگى فوق‏العاده ساده‏اى داشت . عمر، خلیفه دوم، به چند مورد از ساده‏زیستى حضرت که خود مشاهده کرده بود، اشاره مى‏کند . او بالش چرمى پر شده از برگ درخت‏خرما را زیر سر پیامبر و زیراندازى از برگ درختان را زیر پاى حضرت دیده بود، و کیسه‏اى چرمى نیز که نزدیک بالش پیامبر آویزان بود . وى، علایم زیرانداز حصیرى را بر پشت پیامبر مشاهده، و با دیدن این وضع، شروع به گریستن کرد . (34)
چهار خلیفه پس از پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم نیز زندگى بسیار ساده‏اى داشتند . ابوبکر، خلیفه اول، فقط دو تن‏پوش براى استفاده شخصى خود داشت و غذایى ساده مى‏خورد . عمر، خلیفه دوم نیز زندگى بى‏پیرایه‏اى داشت . او به فرمانداران خود دستور داده بود که بر اسب نژاد عرب سوار نشوند; آرد مرغوب مصرف نکنند; لباس فاخر نپوشند و در محل اقامت‏خود نگهبان نگمارند . عثمان، خلیفه سوم، به‏رغم این‏که یکى از ثروتمندان مدینه بود، زندگى ساده‏اى داشت . همچنین زندگى شخصى و خانوادگى على علیه السلام نیز بسیار ساده بود) (35) . تاکید بر زندگى ساده‏داشتن، ممکن است این تصور نادرست را ایجاد کند که اسلام به فعالیت‏هاى اقتصادى اهمیت اندکى مى‏دهد; در حالى‏که این‏طور نیست . برعکس، اسلام با فعالیت‏هاى اقتصادى موافق است و براى کسانى که در واحدهاى اقتصادى شاغل هستند، ارزش والایى قائل مى‏شود . اسلام، مسلمان را به کسب سهم خود از مواهب خداوندى، از طریق کوشش مؤثر، ترغیب مى‏کند . مسلمان به تحصیل معاش خانواده خود ملزم است . پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم فرموده است که تحصیل معاش حلال، وظیفه الزامى هر فردى است که توانایى جسمانى داشته باشد ) . (36)
حقیقت امر این است که نظام اخلاقى اسلام، هر مسلمانى را به کار و کوشش جدى تشویق مى‏کند . در عین حال، وى را از ولخرجى درآمدهایش به هر شکلى که باشد، به‏ویژه در خرید کالاهاى تجملى باز مى‏دارد . در جامعه مادیگرا، کالاهاى تجملى نشانه شخصیت در نظر گرفته مى‏شود . مردمى که این کالاها را مى‏خرند، رفتارى غیر عادى از خود نشان مى‏دهند . ملاحظه شده است که منحنى تقاضا براى این کالاها داراى شیب مثبت است . (37) اقتصاد اسلامى با چنین حالت غیر متعارفى رویارو نخواهد شد; زیرا تقاضا براى کالاهاى تجملى به علت قیود اخلاقى و قانونى، تا حداقل ممکن کاهش مى‏یابد . همچنین تاکید بر داشتن زندگى ساده، این پرسش را برمى‏انگیزد که چرا فرد باید بیش‏تر کار کند; در حالى‏که به خرج کردن نیاز ندارد; اما این پرسش، مشکلى را ایجاد نمى‏کند . مسلمان با داشتن زندگى ساده، مقدارى از درآمدش را براى مخارج دیگران، به‏منظور کسب رضایت‏خداوند، صرف مى‏کند . افزون بر این، او براى باقى گذاشتن ارث از خود، پس‏انداز مى‏کند . پیامبر (ص) مى‏فرماید:
بهتر است پس از مردن، بستگانى بى‏نیاز باقى گذارید تا به صدقه‏گرفتن از دیگران مجبور نباشند . (38)
به‏طور کلى، رفتار مصرفى مصرف‏کننده نوعى، در اقتصاد اسلامى به‏وسیله ملاحظات ذیل هدایت مى‏شود:
1 . مصرف کالاهاى حرام نهى شده است;
2 . مصرف کالاهاى حلال با قیود ذیل مواجه است:
یک . از اتلاف و اسراف باید پرهیز شود; (39)
دو . توازن کلى در مصرف باید رعایت‏شود; (40)
سه . نهادهاى اسلامى مانند ارث، حج، زکات و صدقات، مسلمان را به انجام پس‏اندازهاى مثبت وا مى‏دارد; زیرا پاداش معنوى بسیارى به دنبال دارند; (41)
چهار . سنت پیامبر و زندگانى چهار خلیفه که سرمشق مردم باید باشد، آن‏ها را به داشتن زندگى ساده ترغیب مى‏کند .
راهبردهاى پیشین به‏روشنى الگوى مصرف در اقتصاد اسلامى را تغییر مى‏دهد که در نتیجه، مصرف‏کننده نوعى در این اقتصاد با سبد کالاهاى مصرفى کوچک‏ترى در مقایسه با مصرف‏کننده مادیگرا، در محیط اقتصادى مشابه، روبه‏رو است; (42) بنابراین، اقتصاد اسلامى با مخارج مصرفى کم‏ترى در مقایسه با اقتصاد مادى همانندش در سطح درآمدى یک‏سان، مواجه است .
پیامدهاى زیست محیطى ناشى از زندگى ساده به طور قابل توجهى سودمند است . این پیامدها از دو مجرا ایجاد مى‏شود: مجراى اول، از طریق کاهش تقاضاى نهادهاى منابع طبیعى، و در نتیجه، کاهش مصرف کالاهاى نهایى عمل مى‏کند . در این صورت، میزان قابل توجهى ذخیره منابع طبیعى ایجاد مى‏شود که به افزایش عرضه موجود این منابع مى‏انجامد . دومین مجرا، مقدار مواد زاید را کنترل مى‏کند که در نتیجه، کاهش مصرف رخ مى‏دهد . مقدار کم‏تر مواد زاید، عرصه را بر انتشار باکترى‏ها تنگ، و این امر به بهبود سلامت کمک مى‏کند و نیز باعث صرفه‏جویى در مقدار قابل توجهى از مخارج ناشى از بازیافت و از بین بردن فضولات و زباله‏ها مى‏شود; بنابراین، هر دو مجرا، پیامدهاى مفیدى را براى توازن زیست محیطى پدید مى‏آورند .
ج . حس نوع دستى: حس نوع دوستى، ویژگى دیگرى از زندگى اسلامى است که نقشى حیاتى را در ابقاى توازن زیست محیطى دارد . نوع‏دوستى، جزء جدایى‏ناپذیر اخوت اسلامى است . براى درک ماهیت‏حس نوع‏دوستى ضرورت دارد ماهیت اخوت اسلامى درک شود . (43) بسیارى از سنت‏ها و سفارشات پیامبر، ماهیت این اخوت را نشان مى‏دهند . در این جا به سه مورد اشاره مى‏شود:
مسلمان، برادر مسلمان دیگر است و نباید به دیگرى ظلم و بى‏عدالتى کند یا وى را بدون کمک رها سازد . (44) به خداوند سوگند! فردى نمى‏تواند مسلمان حقیقى باشد، مگر آن‏که آن‏چه را براى خود دوست مى‏دارد، براى دیگران نیز دوست داشته باشد . (45) مسلمانان براى تو از نظر عشق، محبت و . . . به مثابه جسم واحد خواهند بود . هر گاه برخى از اعضاى بدن، آسیب ببیند، تمام اعضا با آن عضو از طریق پذیرش تب و تحمل بى‏خوابى، همکارى و همدردى مى‏کنند . (46)
سفارش‏هاى پیشین، تمایل به استقرار اخوت اسلامى را ترغیب مى‏کنند که اعضاى آن (افراد مسلمان) در برقرارى عشق، محبت و همکارى متقابل سهیم هستند . پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم به‏طور عملى، نمونه‏اى از اخوت اسلامى را با ایجاد عقد اخوت در مدینه بنا نهاد . این اخوت، خانواده‏هاى مهاجر و انصار را به یک‏دیگر پیوند داد و آن‏ها را در برخوردارى از ذخایر مشترک منابع سهیم دانست . (47) همچنین قوانین اسلامى، پیوندهاى اخوت را با ایجاد الزامات اجتماعى، بین مسلمانان تحکیم مى‏بخشند; به‏طور مثال قوانین مرتبط با حقوق خانواده، اقوام، همسایگان، نیازمندان، و جامعه و دولت اسلامى، حقوق دیگران در درآمد و ثروت اشخاص را تعیین مى‏کنند . (48)
از بحث پیشین نتیجه مى‏شود که اعضاى جامعه اسلامى در برابر دیگران مسؤول هستند . هر عضوى احساس مى‏کند که رفاه شخصى او، به رفاه دیگران وابسته است . تاریخ اسلام از چنین مثال‏هایى پر است که دو مورد از آن‏ها را باز مى‏گوییم: در مدینه خشکسالى شد . عثمان مقدار فراوانى غله از مناطق دیگر خریده بود . بازرگانان محلى تصمیم گرفتند تا تمام موجودى غله او را با قیمت‏بسیار بالایى بخرند . عثمان نپذیرفت و در عوض، آن را به طور رایگان توزیع کرد، با عنوان کردن این که خداوند، چند برابر آن را به او عطا خواهد کرد . (49) مثال دیگر این که به یکى از اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم یک راس بز رسیده بود . او گمان کرد که همسایه‏اش بیش‏تر از او بدان نیازمند است; بنابراین آن را براى آن‏ها فرستاد . دریافت کننده، تصور مشابهى درباره صحابى دیگر داشت و بدین منظور، آن بز را براى او فرستاد . به همین ترتیب، آن بز پس از طى هفت‏خانه، به شخص اول بازگشت . (50)
این وقایع، میزان اهمیتى را که اعضاى جامعه اسلامى براى منافع اجتماعى قائل مى‏شوند، نشان مى‏دهد . آن‏ها همیشه به تعدیل رفتار فردى خود به نفع مصالح اجتماعى مایل هستند . این ایمان راسخ به ما اجازه مى‏دهد ادعا کنیم که عاملان اقتصادى در اقتصاد اسلامى، تابع هدف مشترک را بهینه مى‏کنند . براى عامل اقتصادى، انگیزه قابل ملاحظه‏اى وجود دارد که رفاه جامعه را به‏صورت عامل در تابع هدف خود منظور کند . (51) چنین رفتارى به‏طور کامل در مقابله با آلودگى زیست محیطى مفید است .
پیامدهاى خارجى تولید، یکى از علل اصلى مشکل آلودگى است . در جامعه مادیگرا، هزینه آلودگى که از اساس، هزینه اجتماعى است، در محاسبه سود بنگاه‏ها لحاظ نمى‏شود; از این رو آلودگى بیش‏ترى تولید مى‏شود . اقتصاد اسلامى به همراه نظام ارزشى اسلام به‏طور نسبى در وضعیت‏بهترى در برخورد با آلودگى ناشى از تولید قرار دارد . کارفرمایان مسلمان، ملهم از روحیه اخوت و نوع‏دوستى، تصمیم‏هاى تولیدى خود را براساس شاخص کوته‏بینانه سود فردى اتخاذ نمى‏کنند . در مقابل، تصمیم‏گیرى اقتصادى آن‏ها بر اساس شاخص گسترده‏ترى که بر منافع مادى و معنوى مشتمل است، شکل مى‏گیرد . در سایه راهنمایى این شاخص، تولیدکنندگان، هزینه آلودگى ناشى از تصمیم‏هاى تولیدى خود را درونى مى‏کنند; در نتیجه، از حجم آلودگى و وخامت مشکل زیست محیطى کاسته مى‏شود . به منظور روشن شدن بحث، مثال ساده‏اى از کالاى آلوده کننده X را که در بازار رقابتى تولید مى‏شود، مطرح مى‏کنیم .
هر بنگاه تولیدى وقتى در تعادل است که: MCx = Px به‏طورى‏که MCx ، هزینه نهایى (خصوصى) تولید است . حال فرض کنید که هر واحد از X مقدار مشخصى آلودگى ایجاد مى‏کند . فردى که امور نظارت بر عهده او است، ارزش این آلودگى تولید شده به‏وسیله هر واحد X را که هزینه نهایى خارجى (52) (MEC) نامیده مى‏شود، برآورد کرده است; بنابراین، سنجشى از هزینه نهایى اجتماعى (53) (MSC) با افزودن MEC به MCx به‏دست مى‏آید; یعنى:
 
ءدر این حالت، بین هزینه اجتماعى و هزینه خصوصى تولید تفاوت وجود دارد; از این‏رو نیروهاى بازار رقابتى نخواهند توانست تخصیص بهینه منابع را از دیدگاه اجتماعى تشخیص دهند . براى چنین تخصیصى از منابع، هر بنگاه ملزم است تا سطحى تولید کند که در آن: Px = MSCx چارچوب اقتصاد اسلامى، هر کارفرما را وا مى‏دارد تا هزینه نهایى اجتماعى را با قیمت‏بازار برابر کند . به منظور انجام مقایسه بین گزینه‏هاى احتمالى کارفرمایان مسلمان و مادیگرا، از نمودار بالا استفاده مى‏کنند .
طبق نمودار پیشین، منحنى MSCx به مقدارى برابر با ارزش MEC که از سطح تولید مستقل فرض شده است، بالاى منحى را روى منحنى MCx انتخاب، و مقدار 0 X از X را تولید مى‏کند . از سوى دیگر، کارفرماى مسلمان، با انتخاب نقطه بهینه I روى منحنى MS Cx ، مقدار 1 X از X را تولید مى‏کند . از آن‏جا که 1 X در سمت چپ 0 X قرار دارد، میزان کم‏ترى از X به‏وسیله کارفرماى مسلمان تولید مى‏شود .
تحلیل پیشگفته به‏روشنى نشان مى‏دهد مشکل آلودگى که به‏واسطه پیامدهاى خارجى پدید آمده، در اقتصاد اسلامى در مقایسه با اقتصادى مادیگرا، وخامت کم‏ترى خواهد داشت . در عین حال، اگر فعالیت‏هاى داوطلبانه بخش خصوصى براى مقابله با معضل آلودگى کافى نباشد، دولت اسلامى به‏منظور اصلاح وضعیت، دخالت مى‏کند .
4- 2 . دولت اسلامى و محیط زیست
هدف اساسى دولت اسلامى در بخش محیط زیست، تامین پایدارى و استفاده عادلانه و کارآمد از منابع طبیعى است . بدین منظور، دولت اسلامى، اقدامات متفاوتى را در چهار زمینه اصلى برنامه‏ریزى، قانونگذارى، نظارت و مالکیت عمومى منابع به عهده مى‏گیرد . تاریخ اسلام نشان مى‏دهد که دولت اسلامى، اقدامات معینى را در این زمینه‏ها در طول دوران حیات پیامبر و خلفاى او و نیز در قرون وسطا انجام داده است . ارائه گزارشى تفصیلى از اقدامات دولت اسلامى، از حوصله این مقاله خارج است . با این حال، شرح کوتاهى را در ذیل مى‏آوریم:
برنامه‏ریزى
اقتصاد اسلامى به علت وجود دو نقص مهم نمى‏تواند تمام وظایف مدیریت زیست محیطى را به نظام بازار واگذارد: نخست این‏که - همان‏گونه که پیش‏تر بحث‏شد - عامل‏هاى اقتصادى، هزینه اجتماعى آلودگى را هنگام اتخاذ تصمیم‏هاى تولیدى در نظر نمى‏گیرند . دیگر این‏که، این عامل‏ها داراى افق برنامه‏ریزى کوتاه‏مدت هستند . کوشش آن‏ها در جهت‏حداکثر کردن سود در کوتاه‏مدت به مصرف بیش از حد و نابودى منابع طبیعى مى‏انجامد . در نتیجه، نسل‏هاى آینده متحمل زیان ناشى از فعالیت آن‏ها مى‏شوند که این امر، برخلاف روحیه عدالت‏بین نسلى است . تاریخ اسلام خاطرنشان مى‏کند که خلیفه دوم (عمر) توزیع زمین‏هاى فتح شده سرزمین عراق را بین لشکریان اسلام بر این اساس که نسل‏هاى آینده نیز در این زمین‏ها سهیم هستند، نپذیرفت . (54)
به‏واسطه وجود نقایص ذکر شده، دولت اسلامى نمى‏تواند به نظام بدون هدایت‏بازار به‏منظور تخصیص منابع در بخش محیط زیست تکیه کند; بدین‏جهت، دولت اسلامى برنامه حفاظت محیط زیست را طراحى مى‏کند که تقاضاى بلندمدت این بخش را بر اساس اصل پایدارى فراهم مى‏سازد. برنامه مزبور بر دو نوع برآورد مبتنى است: حداکثر مقدار پایدار منابع طبیعى و حداکثر مقدار قابل تحمل زواید و آلودگى. این برآوردها به مثابه پارامترهاى کلان اقتصادى به کار گرفته مى‏شوند. دولت، عملکرد نیروهاى بازار را درون حدود تعریف شده به‏وسیله این پارامترها مجاز مى‏شمارد. جالب است که این رویکرد از رویکرد غیردینى معاصر که در کشورهاى غربى پذیرفته‏شده و بر کارایى اقتصاد خرد در بخش محیط زیست از طریق نظام بازار هدایت نشده تکیه دارد، متفاوت است.
قانونگذارى
قوانین اسلامى مرتبط با محیط زیست در ادبیات فقه تدوین شده است. دین اسلام به دولت اجازه مى‏دهد تا قوانین زیست محیطى را وضع کند تا به‏طور مؤثرى با مشکل چند جانبه آلودگى به مقابله برخیزد. قاعده «لاضرر» به دولت اجازه مى‏دهد که اقداماتى را بر ضد هر صنعتى که باعث ایجاد مخاطرات زیست محیطى بیش از اندازه مى‏شود، اتخاذ کند. این کار از طریق جلوگیرى از ادامه فعالیت صنعت‏یا کم‏کردن میزان تولید آن به‏وسیله وضع مالیات یا اعمال سهمیه‏بندى امکان‏پذیر است; گرچه این اقدام‏ها باعث تحمیل ضرر و زیان اقتصادى به صاحبان فعالیت‏شود. (55) قوانین اسلامى درباره زمین‏هاى لم یزرع و بایر بدون مالک ایجاب مى‏کند تا این زمین‏ها زیر کشت قرار گیرند. در این زمینه، پیامبر6 قانون ذیل را مقرر فرمود:
کسى که زمین لم یزرعى را احیا کند، براى آن‏چه احیا کرده، داراى حق است. (56) همچنین قوانین کاملى در زمینه استفاده از آب به‏منظور آشامیدن و آبیارى در ادبیات فقه موجود است.
قوانین اسلام، توسعه جنگل‏کارى را تشویق، و از تخریب جنگل و جنگل‏زدایى جلوگیرى مى‏کند. پیامبر، از قطع درختان در صحرا منع فرمود. اصل متضمن این ممانعت را مى‏توان در موارد مرتبط با حفظ امنیت زیستگاه‏هاى عمومى نیز تعمیم داد. حضرت قانونى را بنا نهاد که بر اساس آن، جنگل و حیات‏وحش، کالاهاى رایگان هستند که باید به‏صورت امانت در دست جامعه نگه‏دارى شوند و مناطق حریم شهرهاى مکه، مدینه و طایف را تعیین و مقرر فرمود که درختان بومى را قطع نکنند. احکام اسلام از حیات‏وحش نیز حفاظت مى‏کند. احکام اسلامى، ایجاد جنگ بین حیوانات و پرندگان و کشتن آن‏ها براى سرگرمى را منع کرده است.
دو ویژگى کلى قوانین اسلام، به‏قدرى مهم هستند که لازم است در این‏جا به آن‏ها اشاره شود.
اولى، کاربرد بالسویه قوانین است که مجالى براى هر نوع رفتار تبعیض‏آمیز در اجراى قوانین را به کسى نمى‏دهد. (57) دوم، ماهیت اخلاقى حاکم است; به همین علت، احتمال بیش‏ترى براى پیروى از آن‏ها وجود دارد. این ویژگى، به‏خصوص براى قوانین زیست محیطى مناسبت دارد; زیرا تعیین منشا اصلى در آثار نهایى آلودگى‏هاى زیست محیطى مشکل است.
کنترل و نظارت
دولت اسلامى مى‏تواند مؤسسه کنترل و نظارت برمحیط زیست ایجاد کند که بر اجراى سیاست‏هاى زیست محیطى نظارت داشته باشد. از دیدگاه تاریخى، این نقش به‏وسیله نهاد اجرا مى‏شد. این نهاد، انجام کامل فعالیت‏هاى شهردارى از قبیل گردآورى زباله، (58) «حسبه‏» آبرسانى و اجراى قوانین مرتبط با آلودگى‏هاى زیست محیطى را به عهده داشت. احیاى این نهاد به‏صورت مؤسسه نظارتى در کشورهاى اسلامى معاصر، به‏منظور حفظ محیط زیست‏بسیار سودمند خواهد بود.
4-3. مالکیت عمومى منابع
دولت اسلامى، مسؤول حفظ، نگه‏دارى و استفاده از زمین‏هاى دولتى، اوقاف و زمین‏هاى بدون مالک و عمومى است. دولت، سرزمین‏هاى مناسب را به‏منظور توسعه جنگل‏ها و حفظ حیات وحش در نظر مى‏گیرد. همچنین مالک عناصر کلیدى و زیربنایى مانند جاده‏ها، بندرها، شبکه آبرسانى، پارک‏ها، باغ‏ها، و آبراه‏هاى عمومى است. دولت مراقبت مى‏کند که از این منابع به‏طور مناسب استفاده شود تا نیازهاى نسل حاضر و نسل‏هاى آینده از آن برآورده شود.
همچنین دولت اسلامى مى‏تواند کنترل بنگاه‏هایى را که حجم عظیمى از آلودگى را ایجاد مى‏کنند، به‏سبب حفظ سلامت و امنیت محیط زیست‏بر عهده بگیرد.
در گذشته، نهاد وقف، نقشى حیاتى را در ارتقاى رفاه عمومى به عهده داشت. این سنت مى‏تواند دوباره فعال، و سرزمین‏هاى متعلق به آن براى جنگل‏کارى، مدیریت توزیع آب و حفاظت‏حیات وحش به‏کار گرفته شود. شواهد نشان مى‏دهند که این نهاد هنوز با میزان قابل توجهى از زمین در بسیارى از کشورهاى اسلامى وجود دارد. (59)
5. پیامدهاى سیاستى
رویکرد اسلامى، پیامدهاى سیاستى حیاتى را براى هر دولت اسلامى در عصر حاضر در بردارد. دولت، سیاست زیست محیطى را طراحى مى‏کند که جهتگیرى کلى آن، ایجاد شرایط مناسب براى ادامه حیات زندگى اجتماعى اسلام است. این نوع زندگى براى برقرارى رفتارى دوستانه با محیط زیست اهمیتى حیاتى دارد.
این رویکرد، متضمن ملاک‏هایى قطعى جهت اجرا به‏وسیله دولت اسلامى است که عبارتند از: ایجاد شاخص‏هاى منابع اکولوژیکى، طراحى نظام انگیزشى، نظارت بر مقررات زیست محیطى و گسترش منابع اکولوژیکى در بخش عمومى.
دولت اسلامى با داشتن نگرشى بلندمدت درباره نیروهاى عرضه و تقاضا، پارامترهاى منابع اکولوژیک را در سطح کلان تنظیم خواهد کرد. دولت در این زمینه، دو نوع برآورد را تدارک مى‏بیند: حداکثر میزان پایدار این منابع و حداکثر میزان قابل تحمل آلودگى و زواید; در نتیجه، این برآوردها به مثابه پارامترهاى کلان اقتصادى به‏کار مى‏روند و سازوکار بازار، اجازه خواهد داشت تا در محدوده آن‏ها عمل کند.
دولت اسلامى، نظام انگیزشى مناسبى را طراحى مى‏کند. مقررات دولت، مجازات‏ها و پاداش‏هایى را به‏منظور شکل دادن رفتار افراد و بنگاه‏ها ارائه مى‏کنند. در بعضى موارد، دولت‏با تعطیل‏کردن بنگاه آلوده‏کننده، حداکثر مجازات را به‏کار مى‏گیرد; در حالى‏که در موارد دیگر، مالیات‏هایى را وضع مى‏کند. با وضع «مالیات بر انتشار آلودگى‏» ، دولت‏به‏منظور کاهش میزان آلودگى انگیزه‏اى اقتصادى براى آلوده‏کنندگان ارائه مى‏کند.
دولت اسلامى مؤسسه کنترل و نظارت را براى نظارت بر اجراى قوانین زیست محیطى پدید مى‏آورد. این مؤسسه نقش گسترده‏ترى در مقایسه با نهاد «حسبه‏» در زمان حاضر ایفا مى‏کند. و اصلاحاتى را در قوانین زیست محیطى در پرتو واقعیات جدید پیشنهاد مى‏دهد.
دولت اسلامى، گسترش منابع اکولوژیکى را در بخش عمومى بر عهده مى‏گیرد و بدین منظور، از زمین‏هاى دولتى بهره مى‏برد. همچنین احیاى نهاد وقف، کوشش‏هاى بخش عمومى را به‏منظور توسعه منابع اکولوژیکى تقویت مى‏کند.
6. ملاحضات پایانى
این مقاله به بررسى مساله توازن زیست محیطى در اقتصاد اسلامى مى‏پردازد. بدین منظور، رویکرد خود را که بر دو نهاد اصلى مبتنى است، ارائه مى‏دهد: روش اسلامى زندگى و دولت اسلامى. مقاله در این زمینه ادعا کرده است که آن دو به‏طور معنادارى در ابقاى توازن زیست محیطى سهیم بوده‏اند.
بررسى‏ها نشان مى‏دهد که زندگى اسلامى براى حفاظت و ارتقاى منابع اکولوژیکى اهمیتى حیاتى دارند; به‏ویژه مقاله، سه جنبه از این زندگى را معرفى مى‏کند که عبارتند از: آگاهى زیست محیطى، ساده‏زیستى و حس نوع دوستى، که همگى آن‏ها بر محیط زیست تاثیرى فوق‏العاده دارند. مقاله در توضیح نقش آگاهى، نتیجه مى‏گیرد که آموزه‏هاى اسلام، آگاهى زیست محیطى مردم را گسترش مى‏دهد; به‏طورى‏که آن‏ها را توانا مى‏سازد با طبیعت و محیط زیست رابطه‏اى دوستانه برقرار کنند. شواهد تاریخى نشان مى‏دهد که جامعه صدر اسلام، چنین ارتباطى داشته است.
مقاله درمى‏یابد که سبک زندگى بى‏پیرایه و ساده براى امنیت زیست محیطى بسیار مفید است. این زندگى به حفظ منابع اکولوژیکى و پس‏انداز منابع مالى در جهت دفع فضولات و نظام مدیریت آلودگى کمک مى‏کند. افرادى نیز که از روحیه حس نوع دوستى سرشار هستند، هزینه اجتماعى آلودگى را درونى مى‏کنند که میزان آلودگى در جامعه را کاهش مى‏دهد.
مقاله، نقشى فعال را براى دولت اسلامى مقرر مى‏کند و در این جهت، از نقش دولت در برنامه‏ریزى، قانونگذارى، کنترل و توسعه منابع بحث مى‏شود. براى اثبات نقش قانونگذارى، مقاله مدعى است که احکام و قوانین اسلام، به مشکل آلودگى در انواع گوناگون حالات ممکن به‏طور مؤثرى توجه مى‏کند. افزون بر این، قوانین داراى حمایت‏هاى اخلاقى قوى هستند و بر این اساس است که با احتمال فراوان، به‏طور مناسبى اجرا مى‏شوند.
مقاله پیشنهاد مى‏کند که یک مؤسسه کنترل و نظارت براى محیط زیست‏شکل گیرد و نهادهاى «حسبه‏» و اوقاف در جوامع مسلمان معاصر احیا شوند. این نهادها مى‏توانند نقش مهمى را در توسعه منابع زیست محیطى براى کنترل آلودگى ایفا کنند و سرانجام، به این نتیجه رسیده که احیاى سبک زندگى اسلامى و دولت اسلامى، دو ابزارى هستند که از طریق آن‏ها، توازن زیست محیطى مى‏تواند طى زمان پایدار و باقى بماند.
پى‏نوشت‏ها:
1. "towards An Islamic Approach for Environmental Balance"; Islamic Economic Studies, Vol 3, No 2; June 1996.
2. استاد اقتصاد مؤسسه بین‏المللى اقتصاد اسلامى، دانشگاه بین‏المللى اسلامى، اسلام‏آباد .
3. به ترتیب استاد اقتصاد دانشکده علوم اقتصادى و سیاسى دانشگاه شهید بهشتى - کارشناس ارشد اقتصاد .
4. اکبر، خالد فاروق (م 1992)، ص 23- 29 .
5. چپرا، م . عمر (1993)، ص 7 .
6. نصر، س . ح .(1990)، ص 32- 51 .
7. حسینى، س . و . احمد (1980)، ص 1- 15، 144 و 145 .
8. عثمان عبدالرحمن لیولین (1984)، ص 25- 49 .
9. در این زمینه حجم قابل توجهى از ادبیات موضوع وجود دارد که خلاصه‏اى جالب در این زمینه، در دو ماخذ ذیل موجود است: گزارش توسعه جهانى، سال 1992، ص 1- 20;مجله تایم، 2 ژوئن 1989 .
10. انحرافات بازار، نمود خارجى زندگى مادى است .
11. اکونومیست، 20 نوامبر 1993، ص 17 و 18 و 75 .
12. ر . سوارپ، و دیگران (م 199)، ص 360 .
13. احقاف (46): 3 .
14. مودودى، ابوالعلا: تفهیم در قرآن، ج 5، ص 215 .
15. تفسیر عثمانى، ص 689 .
16. قمر، (54): 49 .
17. سیدقطب: تفسیر اردو زبان، ج 9، ص 576- 585 .
18. حجر (15): 19 و 20 .
19. على، عبدالله یوسف، ص 640 . وى در تفسیر آیات پیشگفته، مطلب مهمى را یادآور مى‏شود او مى‏نویسد:
هر چیزى که در زمین به‏وجود آمده، داراى توازن و اندازه است . نباتات از مواد معدنى، تغذیه مى‏کنند و آن‏ها نیز به حیوانات غذا مى‏رسانند و بدین ترتیب ارتباط وابسته متقابلى بین آن‏ها وجود دارد . مازاد وجودآمده رفع مى‏شود و باقیمانده یکى، غذاى دیگرى مى‏شود و بالعکس . این امر، چرخه نامتناهى از تغییر تدریجى بوده، لازم و ملزوم یک‏دیگر است . . . .
20. الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى ورضیت لکم الاض‏سلام دینا;امروز، دین شما را به حد کمال رساندم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام باشد، برایتان برگزیدم . مائده (5): 3 .
به‏منظور مشاهده و بررسى نظر فرهنگ و تمدن اسلامى، ر . ک: عبدالقدس: الگوى فرهنگ پاکستان، سیدابوالعلا مودودى: نظام زندگى در اسلام و تهذیب اسلامى .
21. همه ما به مهربانى با دیگران و والدین توصیه شده‏ایم: مادر، کودک را با مشقت‏بسیار حمل و با سختى زایمان مى‏کند . کودک براى شیرخوردن، به مدت 30 ماه تحت مراقبت مادر قرار مى‏گیرد . او بزرگ مى‏شود تا به توانایى لازم مى‏رسد و وقتى به 40 سالگى رسید، مى‏گوید: «رب اوزعنى ان اشکر نعمتک التى انعمت على وعلى والدى وان اعمل صالحا ترضاه واصلح لى فى ذریتى انى تبت الیک وانى من المسلمین;خدایا مرا بر نعمتى که به من و پدر و مادر من عطا فرمودى، شکر بیاموز و با کار شایسته‏اى که رضا و خشنودى تو در آن است، موفق بدار و فرزندان مرا صالح گردان . بارالاها! به درگاه تو با دعا باز آمده‏ام و از تسلیمان فرمان تو شدم . احقاف (46): 15 .
22. ر . ک: بقره (2): 30;انعام (6): 165 و فاطر (35): 39 .
23. پیامبر ص فرموده است: «تمام موجودات بشرى به خدا وابسته‏اند و عزیزترین ایشان نزد خداوند کسى است که دراین باره خوب عمل کند» . ر . ک: محمد بن عبدالله (1985)، ج 2، ص 613 .
24. حدید (57): 7 .
25. ر . ک: زلزال (99): 7 و 8;جاثیه (45): 15 و نجم (53): 31 .
26. احمد بن حنبل: مسند احمد، ج 5، ص 342 .
27. قرآن مى‏فرماید: و جعلنا من‏الما کل شى حى;خداوند، از آب، هر چیز زنده‏اى را حیات بخشیده است . انبیا (21): 30 . همچنین مى‏فرماید: . . . والله خلق کل داب من ما;خداوند هر حیوان و موجودى را از آب آفرید . نور (24): 45 .
28. سنن ابن مجاح .
29. محمد بن عبدالله تبریزى (1985)، ج 1، ص 115 .
30. ر . ک: روم (30): 46 و یس (36): 42 .
31. محمدبن عبدالله تبریزى (1985)، ج 2، ص 442 .
32. جلال الدین سیوطى، ص 97 .
33. انعام (6): 141 .
34. محمد بن اسماعیل بخارى: صحیح بخارى، ج 4، ص 1867 .
35. حاجى معین الدین نوید .
36. ابونعیم اصفهانى (1987)، ج 7، ص 126 .
37. کلهو، پ . ر . پ . و مک کلور، جى (1993)، ص 595- 608 .
38. صحیح بخارى، ج 3، ص 1006 .
39. ر . ک: اعراف (7): 31 و اسرا (17): 26 .
40. اسرا (17): 29 . این آیه قرآن سفارش مى‏کند که فرد معتقد باید به وجود توازن بین توانایى‏هاى خود براى مصرف و نیازمندى‏هاى دیگران توجه داشته باشد .
41. حج و زکات از جمله وظایف واجب افرادى است که مکنت و دارایى دارند . صدقات، پاداش بسیارى دارد . ر . ک: بقره (2): 261 . براى مشاهده جزئیات بیش‏تر، ر . ک: مولانا اشرف على (1986)، ص 1- 93 .
42. بر این اساس، فهیم‏خان نتیجه مى‏گیرد: مصرف مسلمانان، محتملا با سبد مصرفى کوچک‏ترى در مقایسه با وضعى که مصرف کننده مادیگرا دارد مواجه است . ر . ک: فهیم‏خان (1984)، ص 1- 24 .
43. مطابق نص قرآن، مؤمنان تن واحد هستند: حجرات (49): 10 .
44. صحیح بخارى، ج 2، ص 863 .
45. همان، ج 1، ص 14 .
46. همان، ج 5، ص 5 .
47. هاشمى (1991).
48. ر . ک: بقره (29): 215;نسا (4): 36 .
49. طبرى (1984)، ج 2، ص 43 و 44 .
50. بیهقى (1990)، ج 3 ص 259 .
51. این نکته به طور مستدل‏ترى در جاى دیگرى بحث‏شده است . ر . ک: ریحان شریف (1991)، ص 1- 30 .
52. Marginal External Cost (MEC).
53. Marginal Secial Cost (MSC).
54. شیبلى نمانى (1957)، ص 46 .
55. حسینى، س . و . الف (1980)، ص 80 .
56. بلوچ، (1989)، ص 66 .
57. زندگانى پیامبر6 مملو از مواردى است که به عدالت رفتار مى‏کرد: زنى با نفوذ از قبیله قریش در سرقتى دست داشت . پیامبر6 تقاضاى یکى از اصحاب را در عفو آن زن با بیان این جمله رد کرد: «اگر دختر محمد نیز مرتکب چنین جرمى شده بود، او نیز باید به‏طور مشابهى تادیب و مجازات مى‏شد» .(صحیح بخارى، ج‏6، ص‏2491)
58. hisbah
59. Islahi Abdul Azim (1992).
اصلاحى، عبدالعظیم (1992).

تبلیغات