بهسوى رویکردى اسلامى از توازن زیستمحیطى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
چکیده این مقاله، دیدگاه اسلام را درباره محیط زیستبررسى، و مفهوم توازن زیست محیطى را در اقتصاد اسلامى ارائه مىکند . مقاله ادعا دارد که این توازن، با کمک نهادها و موازین اخلاقى اسلام مىتواند با دوام و پایدار باشد و نقش بخش خصوصى را در قالب رفتار دوستانه با محیط زیست، حس نوع دوستى و سادهزیستن افراد نشان مىدهد . همچنین نقش دولت اسلامى را در زمینههاى قانونگذارى، کنترل و توسعه منابع براى حفاظت از محیط زیستبررسى مىکند و مدعى است که رویکردش چارچوب تحلیلى مناسبى را براى فهم مشکل زیست محیطى ارائه مىدهد .متن
1 . مقدمه
نگرانىهاى فزایندهاى درباره مشکل زیست محیطى در سراسر جهان وجود دارد . در غرب، زمینه علمى جدیدى با نام «اقتصاد محیط زیست» به منظور مطالعه ابعاد گوناگون این مشکل پدید آمده است . در سایه این زمینه جدید، برنامههاى سیاستى گوناگونى، هم در کشورهاى توسعهیافته و هم در کشورهاى در حال توسعه اعمال شده است . بهرغم این کوششها، مشکلات زیست محیطى تشدید شدهاند .
اقتصاد محیط زیست، بهطور عمده بهسبب بینش محدودش، نتوانسته است ماهیت مشکل را شناسایى کند; بنابراین، سفارشهاى سیاستى آن بهطور کامل مؤثر نبوده است . با وجود این، اقتصاد اسلامى با بینش گسترده و الاهى خود مىتواند مشکل را بهدرستى تشخیص داده، راهحل مؤثرى ارائه کند . در این جهت، مقاله قصد دارد مشارکتى براى اقتصاد اسلامى در موضوعات طبیعت و حل مشکل زیست محیطى داشته باشد و براى دستیابى به این هدف، چارچوبى اسلامى را به منظور بررسى نظاممند این موضوعات ارائه مىکند .
ماهیت این مقاله، نظرى است; به طورىکه مباحثخود را بر اساس قرآن، سنت، فقه و تاریخ اسلام بنا نهاده، از منطق نظریه اقتصاد، به منظور توضیح نظریاتش بهره مىگیرد .
فرضیه اصلى، آن است که در جهان، توازن زیست محیطى وجود دارد . زیستن به شیوه اسلامى و در سایه دولت اسلامى، سهم مهمى در تداوم این توازن بر عهده دارد; بنابراین، مقاله مدعى است احتمال کمترى دارد اقتصاد اسلامى که به این دو وسیله تجهیز شده، در مقایسه با اقتصاد صرفا مادى، با مشکلات زیست محیطى رویارو شود .
2 . مرورى بر ادبیات موضوع
2- 1 . دیدگاه اسلامى
اقتصاددانان مسلمان تاکنون سهم کمى در موضوعات زیست محیطى داشتهاند . بیشتر آنها فقط از جنبه اخلاقى موضوع به صورت کلى بحث کردهاند . در حقیقت، مطالعات اندکى وجود دارد که رویکردى نظاممند به این مشکل داشته باشد . حتى آن تعداد کم نیز روشها و ابزارهاى علمى لازم به منظور تضمین امنیت زیست محیطى را ارائه نکردهاند .
خالد فاروق اکبر (4) اشاره مىکند که پیشرفت فنى، عامل بر هم زدن توازن و تعادل در طبیعت است . او مىگوید: «بحران زیست محیطى موجود، نمود خارجى بحران فکرى و روحى است» ، و بر اهمیت تغییر عقاید و سنن تاکید دارد; بهطورى که بشر بهطور مسؤولانه با دیگر مخلوقات خداوند زندگى مىکند . در این زمینه، او دیدگاهى اسلامى را ارائه، سپس آنرا با دیدگاه غربى مقایسه مىکند . او در ضمن تشریح ریشههاى اخلاق زیست محیطى اسلام، به اصول وحدانیت، امانتدارى و مسؤولیتپذیرى اشاره دارد .
چپرا، (5) مبانى اخلاقى حفاظت محیط زیست را در قاعده «لاضرر» مىجوید . مطابق این اصل، مسلمانان از صدمه رساندن به دیگران منع شدهاند . او ادعا مىکند که تنزل کیفیت محیط زیست، هم به نسل حاضر و هم به نسلهاى آینده صدمه مىرساند; بنابراین، وظیفه فرد و جامعه است تا محیط زیست را حفظ کند .
نصر، (6) دیدگاه مشابهى دارد . او مىگوید: در اسلام، انسان و نظامهستى، در وضعیت متحد هماهنگ و مکملى قرار دارند و خاطرنشان مىکند که کاشتن درختان، رفتار ملایم با حیوانات، و پرهیز از ایجاد آلودگى در آب، همگى اعمال نیکى چون سیرکردن فقیر و مراقبت از بیمار هستند . افزون بر این، او بر اهمیت معنوى طبیعت تاکید دارد و براى حل مشکل زیست محیطى، بهطور خاص، گسترش آگاهى عمومى را درباره آموزههاى دین که به رفتار اخلاقى با محیط زیست مربوط مىشود، پیشنهاد مىکند . نصر هیچ نقشى را به دولت اسلامى به منظور ارتقاى محیط زیست، محول نکرده است .
حسینى، (7) بینش با ارزشى را به منظور درک مشکل ارائه مىکند . او اعتقاد دارد که اسلام، دین فطرى هر فرد در جهان است . مسلمان، با تسلیم خود به خواستخداوند رشد مىکند . نظام هستى بهصورت محیط ضرور آفریده شده تا او بتواند در این محیط، ماموریتخود را انجام دهد . بشر در جایگاه خلیفه خداوند در زمین، باید حق همه آفریدگان را از منابع زیست محیطى به سمیتبشناسد . او مدعى است که به دو دلیل باید از گسیختگى زیست محیطى، از هر نوعى، پرهیز کرد: نخست آنکه این مساله، دستور اخلاقى دین است و دوم آنکه براى حفظ منافع عمومى و کالاى عمومى مشترک براى نوع بشر و دیگر آفریدگان خداوند، این مساله ضرورت دارد .
لیولین، (8) روششناسى حقوقى اسلامى را درباره استفاده از زمین، آب، نباتات و حیوانات ارائه مىکند . او مىگوید: هدف غایى اسلام، ایجاد رفاه براى تمام آفریدگان است; زیرا هر عنصر این آفرینش، نقش تعیینشدهاش را بهوسیله مشارکت در هدف و تدبیر نظام هستى، به انجام مىرساند . او مدعى است که تمام موجودات، در هدف متحد هستند و به تمام عالم نفع مىرسانند و درباره برخى از اصول استخراج شده از قرآن، سنت و فقه اسلامى، بهمنظور محیط زیستبحث مىکند . لیولین معتقد است که قواعد مناسب را مىتوان تحت قاعده «لاضرر» براى جلوگیرى از تنزل کیفیت محیط زیست طراحى کرد . او مسؤولیت مدیریت مالکیت عمومى منابع کمیاب را به دولت وامىگذارد .
پس از بازنگرى و مرور دیدگاه اسلام، بجا است تا به اجمال، به ارائه دیدگاه مادیون، به ویژه مباحث اصلى مربوط به ماهیت مشکل زیست محیطى پرداخته شود . یادآورى این نکته حائز اهمیت است که در اینجا به جنبه کمى مشکل درباره اندازه، بزرگى و مقدار اثر، پرداخته نخواهد شد . (9)
2- 2 . دیدگاه مادى
دیدگاه مادى، اشکال گوناگونى از مخاطرات زیست محیطى را بهصورت نتایج فرایند رشد در نظر مىگیرد . افزایش تعداد کارخانهها، دود و آلایندهها را در مقیاس گسترده منتشر مىکند . بهطور مشابه، سوزاندن نفت، گاز و زغالسنگ در نیروگاهها و در میلیونها وسیله متحرک، باعث انتشار میلیاردها تن گاز سمى، شامل مونواکسیدکربن و ترکیبات متفاوتى از نیتروژن و گوگرد مىشود .
زبالههاى صنعتى، شامل اسیدها و فلزاتى است که آبها را آلوده، افراد را بیمار و موجودات آبزى را تهدید مىکنند . حجم گسترده قطع درختان جنگلها در سراسر جهان، آلودگى هوا را وخیمتر مىکند .
بررسى دقیقتر مطالب پیشین روشن مىسازد که آنها توضیحى ناقص و ناتمام از مشکلاتند . توضیحى مناسبتر را مىتوان با تمرکز بر شیوه زندگى مادى، انحرافات بازار و نقش سیاسى گروههاى ذى نفوذ بهدست آورد .
فرهنگ غربى و مادى، «مصرفگرایى» را بهصورت روش زندگى ترویج مىدهد . در بین مجموعه نهادهاى شکلدهنده این فرهنگ، بانکها (با تدابیر و ترفندهاى جذاب کارتها و خطوط اعتبارى)، سینماها، تلویزیونها و مؤسسات تبلیغاتى در این زمینه همیتبیشترى دارند . هر فرد متاثر از این فرهنگ مىخواهد بیشتر و بیشتر مصرف کند; حتى اگر این کار او بر اساس درآمد بلندمدت وى قابل توجیه نباشد . این سبک زندگى، پیامدهاى ناسازگارى را براى محیط زیست، به دو طریق در بردارد: نخست آنکه تقاضاى بیشترى را براى منابع طبیعى ایجاد مىکند که محیط، به روشى پایدار به تامین آن توانا نیست و دوم آنکه باعث تولید آلودگى در حدى بسیار فراتر از ظرفیتبازیافت محیط مىشود .
عامل دیگر، انحرافات بازار است . (10) همانگونه که پیش از این ذکر شد، سهم بزرگى از آلودگى به وسیله کارخانهها پدید مىآید . در نظام بازار موجود، تولیدکنندگان با توجه به سود فردى، به سمت اغماض از هزینههاى اجتماعى آلودگى که به وسیله کارخانههاى آنها تولید مىشود، هدایت مىشوند; در نتیجه، آلودگى بیشترى ایجاد خواهد شد .
عامل سوم به نقش منفى گروههاى ذى نفوذ مربوط مىشود . آنها قانونگذاران را بر ضد تصویب قوانین حفاظت از محیط زیست تحت فشار قرار مىدهند و استدلال معمولشان این است که اجراى قوانین زیست محیطى، هزینهها را افزایش و تقاضا را کاهش مىدهد . (11) روشن نیست که مطلب چنین باشد . این محتملتر است که تقاضا براى تولیدات سالم از نظر زیست محیطى، در هر قیمتى افزایش خواهد یافت که از سلیقه و تمایل مصرفکنندگان به چنین تولیداتى ناشى مىشود .
3 . دورنماى اسلام از محیط زیست
این بخش، به توسعه دورنمایى اسلامى به منظور بررسى ماهیت مشکل زیست محیطى مىپردازد . در این زمینه، ابتدا محیط زیست تعریف، سپس اهمیت آن براى موجودات بشرى و غیربشرى بیان مىشود .
محیط زیستبه مجموعهاى از عوامل فیزیکى، شیمیایى و بیولوژیکى که بر انسان و غیرانسان تاثیر مىگذارند، اطلاق مىشود . در چارچوب محیط زیست، گروهى از اکوسیستمها در حال فعالیت هستند که در آنها دستههاى خاصى از انواع زیستى با بخشهایى از محیط زیست در ارتباط متقابل هستند . (12) اکوسیستم طبیعى، نظام به شدت متنوع و متوازن است و از موجودات بسیارى تشکیل شده که هر کدام از آنها تقریبا به یک اندازه اهمیت دارند . بدون اجزاى محیط زیست، موجودات زنده نمىتوانند پایدار باشند و سرانجام نابود خواهند شد . اولى (اجزاى محیط زیست) براى دومى (موجودات زنده) لازم و اجتنابناپذیر است و بین این دو، ارتباطى قطعى وجود دارد .
دورنماى اسلامى درباره محیط زیستبر این اعتقاد استوار است که خداوند، خالق و نگهدارنده جهان بهشمار مىرود . تمام جهان به همراه تمام عواملش با حکمت کامل آفریده شده است . تعداد، کمیت و کیفیت این عوامل در تدبیر الاهى بهطور دقیق مقدر شدهاند . هر عاملى نقش مقدر شدهاش را ایفا مىکند . هر چیزى که بهوسیله خداوند آفریده شده، هدف خاصى دارد که باید آن را به انجام رساند . افزون بر این، در این دنیا هیچ چیز، دائم نیست . هر چیزى براى دورهاى معین وجود دارد . قرآن کریم این نکته را روشن کرده است:
ما خلقنا السماوات والارض وما بینهما الا بالحق واجل مسمى والذین کفروا عما انذروا معرضون . (13) ما آسمانها و زمین و هر چه را در آنها است، جز به حق و جز در وقت معین (و براى سرآمدى معین) نیافریدهایم و آنانکه کافرند، از هر چه پند و اندرزشان دهند، روى مىگردانند .
خداوند براى امرار معاش آفریدگان، مقدار معینى از منابع زیست محیطى را قرار داده که با تقاضاى کل منابع در جهان برابرى مىکند . این مطلب از وجود توازن زیست محیطى در اکوسیستم طبیعى حکایت دارد; بنابراین، اسلام به محیط زیست از دیدگاه توازن مىنگرد . اسلام، توازن زیست محیطى را به منزله بخشى از توازن کلى جهان تصور مىکند . قرآن، مفهوم توازن زیست محیطى را در عبارتهاى گوناگونى نظیر «عدل» ، «قدر» و «موزون» وصف مىکند .
واژه «عدل» از نظر لغوى به معناى حق، درست و منصفانه عمل کردن است . هنگام وصف معناى «عدل» ، یک مفسر قرآن بیان مىدارد که جهان در شکل متوازن آفریده شده است . (14)
بیشتر مفسران قدیم نیز واژه «میزان» را به معناى «عدل» تفسیر کردهاند . (15) افزون بر این، کلمات دیگرى نظیر «حق» و «قسط» نیز به همان معنا تفسیر شدهاند; بنابراین، تمام این کلمات، مفهوم توازن زیست محیطى را تایید مىکنند .
واژه قرآنى «قدر» معناى مستقیمترى از توازن زیست محیطى را ارائه مىکند . معناى لغوى «قدر» ، مقدار معین شده کمیتیا کیفیت است . این عبارت، بر مفهوم توازن در آیه ذیل تاکید مىکند:
انا کل شیء خلقناه بقدر . (16) هر آنچه را که ما آفریدهایم، به اندازه و متناسب آفریدیم .
این آیه، بیانى کلى را درباره وجود تعادل در هر چیز ارائه مىدهد . فرایند آفرینش و رشد هر چیزى، از اصل توازن پیروى مىکند که در آیه پیشگفته تحت عنوان «تناسب و اندازه» یاد شده است . محققان اسلامى، کاربرد این اصل را در بسیارى از موجودات یادآور شدهاند . آنها مشاهده کردهاند که در موارد خاص، توازن بهواسطه رابطهاى منفى بین نرخ تکثیر موجودات زنده و سن آنها برقرار مىشود . موجودات زندهاى که نرخ تکثیر مفرطى دارند، طول عمرشان کوتاهتر است . (17)
همچنین مفهوم توازن زیست محیطى بهوسیله واژه «موزون» تایید شده که در ابتداى این آیه آمده است:
والارض مددناها والقینا فیها رواسی وانبتنا فیها من کل شیء موزون × وجعلنا لکم فیها معایش ومن لستم له برازقین . (18) و زمین را بگستردیم و در آن، کوههاى عظیم برنهادیم و از آن، هر چیز را مناسب و موافق حکمت و عنایت رویاندیم و در زمین، هم لوازم معاش شما نوع بشر را فراهم آوردیم و هم براى سایر حیوانات که شما روزى آنها را نمىدهید، قوت و غذا فراهم ساختیم .
طبق این آیات، انواع آذوقه و امکانات براى بقاى موجودات بشرى و غیربشرى تدارک دیده شده; بهطورىکه میزان تقاضا شده از این امکانات، با عرضه آنها برابر است . شکى نیست که در طرح و تدبیر الاهى حاکم بر این امکانات، کمبود یا مازاد نسبى وجود دارد . طرح مزبور تضمین مىکند که تقاضاى اضافى از چیزى از جانب یک مخلوق، بهوسیله میزان عرضه اضافى از همان چیز بهوسیله مخلوق دیگرى برطرف مىشود . بین مخلوقات خداوند، زنجیره نامتناهى از وابستگى متقابل وجود دارد . بنابر گفته یک محقق، در تدبیر جهانى خداوند، نظم و توازنى شایسته و مناسب وجود دارد . (19)
بحث پیشین به این نتیجه منتهى مىشود که در عالم، توازنى زیست محیطى وجود دارد . وجود این توازن بر دو قید تاکید دارد: نخست آنکه موجودات بشرى و غیربشرى هیچیک نمىتوانند بیشتر از آن مقدار که اکوسیستم طبیعى قادر به تهیه منابع بهصورت پایدار است، از آنها تقاضا کنند . دیگر آنکه آنها نمىتوانند محصولات زاید خود را در حجمى بزرگتر از آنچه سیستم، توانایى بازیافت آنرا بدون لطمه زدن به بهرهورى سیستم دارد، در محیط تخلیه کنند . سرچشمه مشکل زیست محیطى، تخطى از این دو محدودیت است . به عبارت دیگر، استفاده بیش از اندازه از منابع زیست محیطى و دفع محصولات زاید، دو علت اصلى مسبب بروز مشکل هستند; بنابراین، رویکرد اسلامى به توازن زیست محیطى بهروشنى از این علل آگاهى داشته، ترتیبات نهادى مناسب را براى حل مشکل پیشنهاد مىکند .
4 . رویکردى اسلامى بهمنظور دستیابى به توازن زیست محیطى
ما در این بخش، رویکردى اسلامى را در جهت دستیابى به توازن زیست محیطى در پرتو مباحث پیشین ارائه مىکنیم . این رویکرد، جامعه اسلامى را که رفتار اقتصادى - اجتماعى و سیاسى آن، با توازن زیست محیطى سازگار است، مجسم مىکند . این جامعه، توازن زیست محیطى را به کمک دو نهاد حفظ مىکند: زیستن به شیوه اسلامى و دولت اسلامى .
نهاد اول، نقش افراد را تعیین، و نهاد دوم، نقش دولت اسلامى را در بخش زیست تشریح مىکند .
4- 1 . زیستن به شیوه اسلامى و محیط زیست
رفتار اسلامى، تمام جوانب زندگى فردى را در بر مىگیرد . (20) این رفتار، شخصیت متوازنى را از طریق تامین همزمان نیازهاى مادى و معنوى افراد ایجاد مىکند . هدف اصلى «انسان مسلمان» ، کسب رضایتخدا است . (21) شریعت اسلام، رهنمودها و مشوقهایى را به منظور زیستن در چنین زندگى ارائه مىکند .
هدف «کسب رضایتخداوند» ، بهطور عمیق بر ساخت روانى و فکرى افراد تاثیر مىگذارد و سبب نیرومندى روحى آنها مىشود . با مجهز شدن به این توان، آنها خواهند توانستبر اهدافشان بهوسیله مقاومت در برابر وسوسههاى دنیایى نائل آیند . متعاقب این اهداف، در بین افراد عشق و علاقه ایجاد مىشود; زیرا رفتار با همنوعان خود، بهطور نزدیکى با رفتار او با خداوند ارتباط دارد .
سه ویژگى زندگى اسلامى عبارتند از: آگاهى زیست محیطى، سادگى (بىآلایشى) و حس نوع دوستى که هر یک، وظیفه مهمى بهمنظور بقاى توازن زیست محیطى بر عهده دارد . پیش از تشریح این نقشها، ضرورت دارد از مبانى نظرى زندگى اسلامى بحث کنیم . این زندگى بر سه اصل بنیادین استوار است: توحید، خلافت و آخرت . این اصول، زمینه و جوهره مفهوم زندگى اسلامى را ارائه مىکنند .
یک . توحید (وحدانیت)
توحید، پایه اعتقاد اسلامى است . و بر این امر دلالت دارد که تمام هستى بهوسیله خداوند تعالى آفریده، کنترل شده و دوام یافته است . این اصل، رابطه انسان - خدا، انسان - انسان و انسان - جهان را تبیین مىکند و بینش وحدت و یکتاپرستى مسلمانان را پدید مىآورد . فرد مسلمان به کمک این بینش مىتواند به انسان و اکوسیستم بهصورت اجزاى هماهنگ هستى تنظیم شده بهوسیله قانون الاهى بنگرد . حفظ محیط زیست وظیفهاى دینى شمرده مىشود . این اصل، محرکهاى اخلاقى و دینى را براى حفاظت و امنیت زیست محیطى ایجاد مىکند .
دو . خلافت (جانشینى)
بشر، خلیفه خداوند بر روى زمین است . (22) خداوند او را بهمنظور تسلیم در برابر خواستخداوندى در تمام زمینههاى زندگى آفریده است . خداوند منابع مادى و معنوى را به انسان عطا کرده است تا وظایف خود را در زمین انجام دهد . شریعت اسلام به وى سفارش کرده است که از این منابع بهطور کارا و منصفانه استفاده کند و کیفیت زندگى خود را بهبود بخشد . خلافت، الزامات بسیارى را پدید مىآورد; دو مورد از آنها، اخوت همگانى و امانتدارى منابع است که اهمیت ویژهاى دارد .
اخوت همگانى: لافت، چارچوبى براى تساوى اجتماعى و اخوت همگانى ارائه مىکند . این چارچوب، ساختار اجتماعى با انعطافى را پدید مىآورد که فرد را براى رشد بر اساس کارایى و صفات پسندیده تشویق مىکند . همچنین، تساوى اجتماعى بین انسانها را صرفنظر از رنگ، نژاد و موقعیت جغرافیایى آنها مطرح مىسازد . این مشخصهها، مشارکت و همکارى سودمندى در بهرهبردارى متقابل از منابع را ترویج مىکند . (23) نظریه «منافع فردى» که بر حداکثر کردن مطلوبیتیا سود شخصى تاکید دارد، در این چارچوب قرار نمىگیرد .
امانتدارى منابع: خداوند، مالک حقیقى تمام منابع است، و افراد ملزم هستند تا از منابع در اختیار خود، درست استفاده کنند . پس از پذیرش این دستور، بر انسان فرض است که همانند امانتدار عمل کند و از منابع، مطابق با مقررات مالک بهره ببرد . (24) انسان حق ندارد منابع را به هر شکلى نابود کند .
سه . آخرت (معاد)
آخرت یکى از اعتقادات اصولى اسلام است . این اصل، آموزه اسلام درباره مسؤولیتپذیرى را خاطر نشان مىکند که جامعتر از مفهوم نظیر خود یعنى مسؤولیتپذیرى مادى است . مسلمان باید ایمان داشته باشد که ذرهاى از نیکى و ذرهاى از بدى در آخرت وزن و سنجیده خواهد شد . (25) این اعتقاد، بینش فرد را گسترده مىکند . او پیش از اتخاذ هر تصمیمى، اثر احتمالى انتخابهاى دنیایى خود را بر زندگىاش در آخرت مىسنجد . در عمل، این اعتقاد به مثابه سیستم کنترل کنندهاى درون فکر و قلب مسلمان عمل مىکند و در نتیجه، به او در انجام اعمال نیک و پرهیز از اعمال زشت و بد یارى مىرساند .
زیستن به شیوه اسلامى، پیامدهاى مثبت مطلوبى براى محیط زیست دارد . آنچه در ادامه مىآید، این پیامدها را در سه جنبه از این زندگى بررسى مىکند:
ا . آگاهى زیست محیطى: زندگى اسلامى درباره محیط زیستحساس است . این زندگى بر مجموعهاى از ارزشها استوار است که آگاهى زیست محیطى مسلمانان را افزونتر مىکند; بنابراین، رفتارى دوستانه با محیط زیست را شکل مىدهد که براى ابقاى توازن زیست محیطى بهطور کامل مفید است .
آموزههاى اسلامى، اهمیتبسیارى به پاکیزگى مىدهند . پاکیزگى، نیمى از ایمان معرفى شده است; (26) از اینرو، مسلمانان، پاکیزگى را بهصورت جزئى از وظیفه مذهبى خود مراعات مىکنند . پاکیزگى، وضعیتبهداشتى لازم را درون و پیرامون واحد مسکونى پدید مىآورد . وضعیتبهداشتى، جدا از حفاظت مردم از امراض گوناگون، سلامت جسمى و بهرهورى آنها را نیز افزایش مىدهد . این امر دستیابى به رشد اقتصادى را نیز ارتقا مىبخشد .
عوامل اصلى محیط زیست نظیر آب، هوا، احشام، گیاهان، مراتع و جنگلها، در نظام ارزشى اسلام اهمیتخاصى دارند . قرآن و سنتبر حفظ کمى و کیفى این عوامل تاکید مىکنند; براى مثال، آب منبع اصلى زندگى در نظر گرفته شده است . (27) سنت پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم به طور خاص بر حفاظت و پاکسازى (تصفیه) آب تاکید دارد . حضرت به مسلمانان سفارش کرده است که از آب، حتى در کنار رودى خروشان، کمتر مصرف کنند . (28) وى همچنین مسلمانان را از ادرار کردن در آب و در لانه حیوانات، نهى فرموده است . (29) این ممنوعیتها، نشانه توجه اسلام به آلودگى منابع حیاتى و تنزل کیفیت زیست محیطى است . به طور مشابه، هوا نیز بهصورت عنصر کلیدى زندگى بشر، وظایف بسیار مفیدى را انجام مىدهد; از جمله، پاکسازى (پالایش) و بارورى گیاهان . هوا، نعمتباران را فرو مىریزد و بدین وسیله خاک را بارور مىکند . احشام نیز وظایف مفید بسیارى را براى موجودات بشرى انجام مىدهند . (30) افزون بر این، آموزههاى اسلامى بر پرورش گیاهان، کاشت درختان و گسترش باغها سفارش دارند . پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم بهمنظور تشویق افراد به انجام چنین کارهایى فرموده است:
هر مسلمانى که درختى بکارد; مزرعهاى آباد کند تا انسان، پرنده یا حیوانى از آن تغذیه کند، این کارش براى او خیرات بهشمار مىرود . (31)
یاران پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم که به این ارزشها معتقد بودند، با محیط زیست روابطى دوستانه داشتند; به همین سبب خلیفه اول، ابوبکر، به فرمانده سپاهش، مراعات دقیق ارزشهاى زیست محیطى را حتى در قلمرو دشمن گوشزد کرد . او نوشت:
درختى را قطع نکنید . به رودخانهاى آسیب نرسانید . به حیوانات و محصولات صدمه نزنید و همیشه با آفریدگان خداوند مهربان باشید; هر چند از دشمنان شما باشند . (32)
این آموزهها، میزان اهمیت داده شده به محیط زیست را بهوسیله مسلمانان و حکومت اسلامى صدر اسلام منعکس مىکند .
از بحث پیشین نتیجه مىشود که آموزههاى اسلامى، حساسیت زیست محیطى جامعه اسلامى را افزایش مىدهد، و درختان و محصولات بیشترى براى بهرهبردارى موجودات بشرى و غیر بشرى پرورش مىیابند . افزون بر این، تمایل همگانى به منظور پرهیز از ایجاد اشکال گوناگون آلودگى و مخاطرات زیست محیطى وجود دارد . این کوششها به طور مؤثرى، هم برطرف تقاضا و هم بر طرف عرضه توازن زیست محیطى اثر مىگذارد .
ب . سادگى: سادهزیستن، ویژگى مهم زندگى به شیوه اسلامى است که پیامدهاى گستردهاى براى توازن زیست محیطى به همراه دارد . سادهزیستن جایگاه مهمى را در الگوى اسلامى زندگى اجتماعى به خود اختصاص مىدهد . قرآن، سنت و خلافتبهطور قوى از داشتن زندگى ساده حمایت، و بر آن تاکید مىکنند . قرآن کریم دستیابى به چنین زندگى را با تحریم اسراف و تبذیر سفارش کرده است:
ولا تسرفوا، انه لا یحب المسرفین . (33) اسراف نکنید که خداوند، مسرفان را دوست ندارد .
پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم زندگى فوقالعاده سادهاى داشت . عمر، خلیفه دوم، به چند مورد از سادهزیستى حضرت که خود مشاهده کرده بود، اشاره مىکند . او بالش چرمى پر شده از برگ درختخرما را زیر سر پیامبر و زیراندازى از برگ درختان را زیر پاى حضرت دیده بود، و کیسهاى چرمى نیز که نزدیک بالش پیامبر آویزان بود . وى، علایم زیرانداز حصیرى را بر پشت پیامبر مشاهده، و با دیدن این وضع، شروع به گریستن کرد . (34)
چهار خلیفه پس از پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم نیز زندگى بسیار سادهاى داشتند . ابوبکر، خلیفه اول، فقط دو تنپوش براى استفاده شخصى خود داشت و غذایى ساده مىخورد . عمر، خلیفه دوم نیز زندگى بىپیرایهاى داشت . او به فرمانداران خود دستور داده بود که بر اسب نژاد عرب سوار نشوند; آرد مرغوب مصرف نکنند; لباس فاخر نپوشند و در محل اقامتخود نگهبان نگمارند . عثمان، خلیفه سوم، بهرغم اینکه یکى از ثروتمندان مدینه بود، زندگى سادهاى داشت . همچنین زندگى شخصى و خانوادگى على علیه السلام نیز بسیار ساده بود) (35) . تاکید بر زندگى سادهداشتن، ممکن است این تصور نادرست را ایجاد کند که اسلام به فعالیتهاى اقتصادى اهمیت اندکى مىدهد; در حالىکه اینطور نیست . برعکس، اسلام با فعالیتهاى اقتصادى موافق است و براى کسانى که در واحدهاى اقتصادى شاغل هستند، ارزش والایى قائل مىشود . اسلام، مسلمان را به کسب سهم خود از مواهب خداوندى، از طریق کوشش مؤثر، ترغیب مىکند . مسلمان به تحصیل معاش خانواده خود ملزم است . پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم فرموده است که تحصیل معاش حلال، وظیفه الزامى هر فردى است که توانایى جسمانى داشته باشد ) . (36)
حقیقت امر این است که نظام اخلاقى اسلام، هر مسلمانى را به کار و کوشش جدى تشویق مىکند . در عین حال، وى را از ولخرجى درآمدهایش به هر شکلى که باشد، بهویژه در خرید کالاهاى تجملى باز مىدارد . در جامعه مادیگرا، کالاهاى تجملى نشانه شخصیت در نظر گرفته مىشود . مردمى که این کالاها را مىخرند، رفتارى غیر عادى از خود نشان مىدهند . ملاحظه شده است که منحنى تقاضا براى این کالاها داراى شیب مثبت است . (37) اقتصاد اسلامى با چنین حالت غیر متعارفى رویارو نخواهد شد; زیرا تقاضا براى کالاهاى تجملى به علت قیود اخلاقى و قانونى، تا حداقل ممکن کاهش مىیابد . همچنین تاکید بر داشتن زندگى ساده، این پرسش را برمىانگیزد که چرا فرد باید بیشتر کار کند; در حالىکه به خرج کردن نیاز ندارد; اما این پرسش، مشکلى را ایجاد نمىکند . مسلمان با داشتن زندگى ساده، مقدارى از درآمدش را براى مخارج دیگران، بهمنظور کسب رضایتخداوند، صرف مىکند . افزون بر این، او براى باقى گذاشتن ارث از خود، پسانداز مىکند . پیامبر (ص) مىفرماید:
بهتر است پس از مردن، بستگانى بىنیاز باقى گذارید تا به صدقهگرفتن از دیگران مجبور نباشند . (38)
بهطور کلى، رفتار مصرفى مصرفکننده نوعى، در اقتصاد اسلامى بهوسیله ملاحظات ذیل هدایت مىشود:
1 . مصرف کالاهاى حرام نهى شده است;
2 . مصرف کالاهاى حلال با قیود ذیل مواجه است:
یک . از اتلاف و اسراف باید پرهیز شود; (39)
دو . توازن کلى در مصرف باید رعایتشود; (40)
سه . نهادهاى اسلامى مانند ارث، حج، زکات و صدقات، مسلمان را به انجام پساندازهاى مثبت وا مىدارد; زیرا پاداش معنوى بسیارى به دنبال دارند; (41)
چهار . سنت پیامبر و زندگانى چهار خلیفه که سرمشق مردم باید باشد، آنها را به داشتن زندگى ساده ترغیب مىکند .
راهبردهاى پیشین بهروشنى الگوى مصرف در اقتصاد اسلامى را تغییر مىدهد که در نتیجه، مصرفکننده نوعى در این اقتصاد با سبد کالاهاى مصرفى کوچکترى در مقایسه با مصرفکننده مادیگرا، در محیط اقتصادى مشابه، روبهرو است; (42) بنابراین، اقتصاد اسلامى با مخارج مصرفى کمترى در مقایسه با اقتصاد مادى همانندش در سطح درآمدى یکسان، مواجه است .
پیامدهاى زیست محیطى ناشى از زندگى ساده به طور قابل توجهى سودمند است . این پیامدها از دو مجرا ایجاد مىشود: مجراى اول، از طریق کاهش تقاضاى نهادهاى منابع طبیعى، و در نتیجه، کاهش مصرف کالاهاى نهایى عمل مىکند . در این صورت، میزان قابل توجهى ذخیره منابع طبیعى ایجاد مىشود که به افزایش عرضه موجود این منابع مىانجامد . دومین مجرا، مقدار مواد زاید را کنترل مىکند که در نتیجه، کاهش مصرف رخ مىدهد . مقدار کمتر مواد زاید، عرصه را بر انتشار باکترىها تنگ، و این امر به بهبود سلامت کمک مىکند و نیز باعث صرفهجویى در مقدار قابل توجهى از مخارج ناشى از بازیافت و از بین بردن فضولات و زبالهها مىشود; بنابراین، هر دو مجرا، پیامدهاى مفیدى را براى توازن زیست محیطى پدید مىآورند .
ج . حس نوع دستى: حس نوع دوستى، ویژگى دیگرى از زندگى اسلامى است که نقشى حیاتى را در ابقاى توازن زیست محیطى دارد . نوعدوستى، جزء جدایىناپذیر اخوت اسلامى است . براى درک ماهیتحس نوعدوستى ضرورت دارد ماهیت اخوت اسلامى درک شود . (43) بسیارى از سنتها و سفارشات پیامبر، ماهیت این اخوت را نشان مىدهند . در این جا به سه مورد اشاره مىشود:
مسلمان، برادر مسلمان دیگر است و نباید به دیگرى ظلم و بىعدالتى کند یا وى را بدون کمک رها سازد . (44) به خداوند سوگند! فردى نمىتواند مسلمان حقیقى باشد، مگر آنکه آنچه را براى خود دوست مىدارد، براى دیگران نیز دوست داشته باشد . (45) مسلمانان براى تو از نظر عشق، محبت و . . . به مثابه جسم واحد خواهند بود . هر گاه برخى از اعضاى بدن، آسیب ببیند، تمام اعضا با آن عضو از طریق پذیرش تب و تحمل بىخوابى، همکارى و همدردى مىکنند . (46)
سفارشهاى پیشین، تمایل به استقرار اخوت اسلامى را ترغیب مىکنند که اعضاى آن (افراد مسلمان) در برقرارى عشق، محبت و همکارى متقابل سهیم هستند . پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم بهطور عملى، نمونهاى از اخوت اسلامى را با ایجاد عقد اخوت در مدینه بنا نهاد . این اخوت، خانوادههاى مهاجر و انصار را به یکدیگر پیوند داد و آنها را در برخوردارى از ذخایر مشترک منابع سهیم دانست . (47) همچنین قوانین اسلامى، پیوندهاى اخوت را با ایجاد الزامات اجتماعى، بین مسلمانان تحکیم مىبخشند; بهطور مثال قوانین مرتبط با حقوق خانواده، اقوام، همسایگان، نیازمندان، و جامعه و دولت اسلامى، حقوق دیگران در درآمد و ثروت اشخاص را تعیین مىکنند . (48)
از بحث پیشین نتیجه مىشود که اعضاى جامعه اسلامى در برابر دیگران مسؤول هستند . هر عضوى احساس مىکند که رفاه شخصى او، به رفاه دیگران وابسته است . تاریخ اسلام از چنین مثالهایى پر است که دو مورد از آنها را باز مىگوییم: در مدینه خشکسالى شد . عثمان مقدار فراوانى غله از مناطق دیگر خریده بود . بازرگانان محلى تصمیم گرفتند تا تمام موجودى غله او را با قیمتبسیار بالایى بخرند . عثمان نپذیرفت و در عوض، آن را به طور رایگان توزیع کرد، با عنوان کردن این که خداوند، چند برابر آن را به او عطا خواهد کرد . (49) مثال دیگر این که به یکى از اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم یک راس بز رسیده بود . او گمان کرد که همسایهاش بیشتر از او بدان نیازمند است; بنابراین آن را براى آنها فرستاد . دریافت کننده، تصور مشابهى درباره صحابى دیگر داشت و بدین منظور، آن بز را براى او فرستاد . به همین ترتیب، آن بز پس از طى هفتخانه، به شخص اول بازگشت . (50)
این وقایع، میزان اهمیتى را که اعضاى جامعه اسلامى براى منافع اجتماعى قائل مىشوند، نشان مىدهد . آنها همیشه به تعدیل رفتار فردى خود به نفع مصالح اجتماعى مایل هستند . این ایمان راسخ به ما اجازه مىدهد ادعا کنیم که عاملان اقتصادى در اقتصاد اسلامى، تابع هدف مشترک را بهینه مىکنند . براى عامل اقتصادى، انگیزه قابل ملاحظهاى وجود دارد که رفاه جامعه را بهصورت عامل در تابع هدف خود منظور کند . (51) چنین رفتارى بهطور کامل در مقابله با آلودگى زیست محیطى مفید است .
پیامدهاى خارجى تولید، یکى از علل اصلى مشکل آلودگى است . در جامعه مادیگرا، هزینه آلودگى که از اساس، هزینه اجتماعى است، در محاسبه سود بنگاهها لحاظ نمىشود; از این رو آلودگى بیشترى تولید مىشود . اقتصاد اسلامى به همراه نظام ارزشى اسلام بهطور نسبى در وضعیتبهترى در برخورد با آلودگى ناشى از تولید قرار دارد . کارفرمایان مسلمان، ملهم از روحیه اخوت و نوعدوستى، تصمیمهاى تولیدى خود را براساس شاخص کوتهبینانه سود فردى اتخاذ نمىکنند . در مقابل، تصمیمگیرى اقتصادى آنها بر اساس شاخص گستردهترى که بر منافع مادى و معنوى مشتمل است، شکل مىگیرد . در سایه راهنمایى این شاخص، تولیدکنندگان، هزینه آلودگى ناشى از تصمیمهاى تولیدى خود را درونى مىکنند; در نتیجه، از حجم آلودگى و وخامت مشکل زیست محیطى کاسته مىشود . به منظور روشن شدن بحث، مثال سادهاى از کالاى آلوده کننده X را که در بازار رقابتى تولید مىشود، مطرح مىکنیم .
هر بنگاه تولیدى وقتى در تعادل است که: MCx = Px بهطورىکه MCx ، هزینه نهایى (خصوصى) تولید است . حال فرض کنید که هر واحد از X مقدار مشخصى آلودگى ایجاد مىکند . فردى که امور نظارت بر عهده او است، ارزش این آلودگى تولید شده بهوسیله هر واحد X را که هزینه نهایى خارجى (52) (MEC) نامیده مىشود، برآورد کرده است; بنابراین، سنجشى از هزینه نهایى اجتماعى (53) (MSC) با افزودن MEC به MCx بهدست مىآید; یعنى:
ءدر این حالت، بین هزینه اجتماعى و هزینه خصوصى تولید تفاوت وجود دارد; از اینرو نیروهاى بازار رقابتى نخواهند توانست تخصیص بهینه منابع را از دیدگاه اجتماعى تشخیص دهند . براى چنین تخصیصى از منابع، هر بنگاه ملزم است تا سطحى تولید کند که در آن: Px = MSCx چارچوب اقتصاد اسلامى، هر کارفرما را وا مىدارد تا هزینه نهایى اجتماعى را با قیمتبازار برابر کند . به منظور انجام مقایسه بین گزینههاى احتمالى کارفرمایان مسلمان و مادیگرا، از نمودار بالا استفاده مىکنند .
طبق نمودار پیشین، منحنى MSCx به مقدارى برابر با ارزش MEC که از سطح تولید مستقل فرض شده است، بالاى منحى را روى منحنى MCx انتخاب، و مقدار 0 X از X را تولید مىکند . از سوى دیگر، کارفرماى مسلمان، با انتخاب نقطه بهینه I روى منحنى MS Cx ، مقدار 1 X از X را تولید مىکند . از آنجا که 1 X در سمت چپ 0 X قرار دارد، میزان کمترى از X بهوسیله کارفرماى مسلمان تولید مىشود .
تحلیل پیشگفته بهروشنى نشان مىدهد مشکل آلودگى که بهواسطه پیامدهاى خارجى پدید آمده، در اقتصاد اسلامى در مقایسه با اقتصادى مادیگرا، وخامت کمترى خواهد داشت . در عین حال، اگر فعالیتهاى داوطلبانه بخش خصوصى براى مقابله با معضل آلودگى کافى نباشد، دولت اسلامى بهمنظور اصلاح وضعیت، دخالت مىکند .
4- 2 . دولت اسلامى و محیط زیست
هدف اساسى دولت اسلامى در بخش محیط زیست، تامین پایدارى و استفاده عادلانه و کارآمد از منابع طبیعى است . بدین منظور، دولت اسلامى، اقدامات متفاوتى را در چهار زمینه اصلى برنامهریزى، قانونگذارى، نظارت و مالکیت عمومى منابع به عهده مىگیرد . تاریخ اسلام نشان مىدهد که دولت اسلامى، اقدامات معینى را در این زمینهها در طول دوران حیات پیامبر و خلفاى او و نیز در قرون وسطا انجام داده است . ارائه گزارشى تفصیلى از اقدامات دولت اسلامى، از حوصله این مقاله خارج است . با این حال، شرح کوتاهى را در ذیل مىآوریم:
برنامهریزى
اقتصاد اسلامى به علت وجود دو نقص مهم نمىتواند تمام وظایف مدیریت زیست محیطى را به نظام بازار واگذارد: نخست اینکه - همانگونه که پیشتر بحثشد - عاملهاى اقتصادى، هزینه اجتماعى آلودگى را هنگام اتخاذ تصمیمهاى تولیدى در نظر نمىگیرند . دیگر اینکه، این عاملها داراى افق برنامهریزى کوتاهمدت هستند . کوشش آنها در جهتحداکثر کردن سود در کوتاهمدت به مصرف بیش از حد و نابودى منابع طبیعى مىانجامد . در نتیجه، نسلهاى آینده متحمل زیان ناشى از فعالیت آنها مىشوند که این امر، برخلاف روحیه عدالتبین نسلى است . تاریخ اسلام خاطرنشان مىکند که خلیفه دوم (عمر) توزیع زمینهاى فتح شده سرزمین عراق را بین لشکریان اسلام بر این اساس که نسلهاى آینده نیز در این زمینها سهیم هستند، نپذیرفت . (54)
بهواسطه وجود نقایص ذکر شده، دولت اسلامى نمىتواند به نظام بدون هدایتبازار بهمنظور تخصیص منابع در بخش محیط زیست تکیه کند; بدینجهت، دولت اسلامى برنامه حفاظت محیط زیست را طراحى مىکند که تقاضاى بلندمدت این بخش را بر اساس اصل پایدارى فراهم مىسازد. برنامه مزبور بر دو نوع برآورد مبتنى است: حداکثر مقدار پایدار منابع طبیعى و حداکثر مقدار قابل تحمل زواید و آلودگى. این برآوردها به مثابه پارامترهاى کلان اقتصادى به کار گرفته مىشوند. دولت، عملکرد نیروهاى بازار را درون حدود تعریف شده بهوسیله این پارامترها مجاز مىشمارد. جالب است که این رویکرد از رویکرد غیردینى معاصر که در کشورهاى غربى پذیرفتهشده و بر کارایى اقتصاد خرد در بخش محیط زیست از طریق نظام بازار هدایت نشده تکیه دارد، متفاوت است.
قانونگذارى
قوانین اسلامى مرتبط با محیط زیست در ادبیات فقه تدوین شده است. دین اسلام به دولت اجازه مىدهد تا قوانین زیست محیطى را وضع کند تا بهطور مؤثرى با مشکل چند جانبه آلودگى به مقابله برخیزد. قاعده «لاضرر» به دولت اجازه مىدهد که اقداماتى را بر ضد هر صنعتى که باعث ایجاد مخاطرات زیست محیطى بیش از اندازه مىشود، اتخاذ کند. این کار از طریق جلوگیرى از ادامه فعالیت صنعتیا کمکردن میزان تولید آن بهوسیله وضع مالیات یا اعمال سهمیهبندى امکانپذیر است; گرچه این اقدامها باعث تحمیل ضرر و زیان اقتصادى به صاحبان فعالیتشود. (55) قوانین اسلامى درباره زمینهاى لم یزرع و بایر بدون مالک ایجاب مىکند تا این زمینها زیر کشت قرار گیرند. در این زمینه، پیامبر6 قانون ذیل را مقرر فرمود:
کسى که زمین لم یزرعى را احیا کند، براى آنچه احیا کرده، داراى حق است. (56) همچنین قوانین کاملى در زمینه استفاده از آب بهمنظور آشامیدن و آبیارى در ادبیات فقه موجود است.
قوانین اسلام، توسعه جنگلکارى را تشویق، و از تخریب جنگل و جنگلزدایى جلوگیرى مىکند. پیامبر، از قطع درختان در صحرا منع فرمود. اصل متضمن این ممانعت را مىتوان در موارد مرتبط با حفظ امنیت زیستگاههاى عمومى نیز تعمیم داد. حضرت قانونى را بنا نهاد که بر اساس آن، جنگل و حیاتوحش، کالاهاى رایگان هستند که باید بهصورت امانت در دست جامعه نگهدارى شوند و مناطق حریم شهرهاى مکه، مدینه و طایف را تعیین و مقرر فرمود که درختان بومى را قطع نکنند. احکام اسلام از حیاتوحش نیز حفاظت مىکند. احکام اسلامى، ایجاد جنگ بین حیوانات و پرندگان و کشتن آنها براى سرگرمى را منع کرده است.
دو ویژگى کلى قوانین اسلام، بهقدرى مهم هستند که لازم است در اینجا به آنها اشاره شود.
اولى، کاربرد بالسویه قوانین است که مجالى براى هر نوع رفتار تبعیضآمیز در اجراى قوانین را به کسى نمىدهد. (57) دوم، ماهیت اخلاقى حاکم است; به همین علت، احتمال بیشترى براى پیروى از آنها وجود دارد. این ویژگى، بهخصوص براى قوانین زیست محیطى مناسبت دارد; زیرا تعیین منشا اصلى در آثار نهایى آلودگىهاى زیست محیطى مشکل است.
کنترل و نظارت
دولت اسلامى مىتواند مؤسسه کنترل و نظارت برمحیط زیست ایجاد کند که بر اجراى سیاستهاى زیست محیطى نظارت داشته باشد. از دیدگاه تاریخى، این نقش بهوسیله نهاد اجرا مىشد. این نهاد، انجام کامل فعالیتهاى شهردارى از قبیل گردآورى زباله، (58) «حسبه» آبرسانى و اجراى قوانین مرتبط با آلودگىهاى زیست محیطى را به عهده داشت. احیاى این نهاد بهصورت مؤسسه نظارتى در کشورهاى اسلامى معاصر، بهمنظور حفظ محیط زیستبسیار سودمند خواهد بود.
4-3. مالکیت عمومى منابع
دولت اسلامى، مسؤول حفظ، نگهدارى و استفاده از زمینهاى دولتى، اوقاف و زمینهاى بدون مالک و عمومى است. دولت، سرزمینهاى مناسب را بهمنظور توسعه جنگلها و حفظ حیات وحش در نظر مىگیرد. همچنین مالک عناصر کلیدى و زیربنایى مانند جادهها، بندرها، شبکه آبرسانى، پارکها، باغها، و آبراههاى عمومى است. دولت مراقبت مىکند که از این منابع بهطور مناسب استفاده شود تا نیازهاى نسل حاضر و نسلهاى آینده از آن برآورده شود.
همچنین دولت اسلامى مىتواند کنترل بنگاههایى را که حجم عظیمى از آلودگى را ایجاد مىکنند، بهسبب حفظ سلامت و امنیت محیط زیستبر عهده بگیرد.
در گذشته، نهاد وقف، نقشى حیاتى را در ارتقاى رفاه عمومى به عهده داشت. این سنت مىتواند دوباره فعال، و سرزمینهاى متعلق به آن براى جنگلکارى، مدیریت توزیع آب و حفاظتحیات وحش بهکار گرفته شود. شواهد نشان مىدهند که این نهاد هنوز با میزان قابل توجهى از زمین در بسیارى از کشورهاى اسلامى وجود دارد. (59)
5. پیامدهاى سیاستى
رویکرد اسلامى، پیامدهاى سیاستى حیاتى را براى هر دولت اسلامى در عصر حاضر در بردارد. دولت، سیاست زیست محیطى را طراحى مىکند که جهتگیرى کلى آن، ایجاد شرایط مناسب براى ادامه حیات زندگى اجتماعى اسلام است. این نوع زندگى براى برقرارى رفتارى دوستانه با محیط زیست اهمیتى حیاتى دارد.
این رویکرد، متضمن ملاکهایى قطعى جهت اجرا بهوسیله دولت اسلامى است که عبارتند از: ایجاد شاخصهاى منابع اکولوژیکى، طراحى نظام انگیزشى، نظارت بر مقررات زیست محیطى و گسترش منابع اکولوژیکى در بخش عمومى.
دولت اسلامى با داشتن نگرشى بلندمدت درباره نیروهاى عرضه و تقاضا، پارامترهاى منابع اکولوژیک را در سطح کلان تنظیم خواهد کرد. دولت در این زمینه، دو نوع برآورد را تدارک مىبیند: حداکثر میزان پایدار این منابع و حداکثر میزان قابل تحمل آلودگى و زواید; در نتیجه، این برآوردها به مثابه پارامترهاى کلان اقتصادى بهکار مىروند و سازوکار بازار، اجازه خواهد داشت تا در محدوده آنها عمل کند.
دولت اسلامى، نظام انگیزشى مناسبى را طراحى مىکند. مقررات دولت، مجازاتها و پاداشهایى را بهمنظور شکل دادن رفتار افراد و بنگاهها ارائه مىکنند. در بعضى موارد، دولتبا تعطیلکردن بنگاه آلودهکننده، حداکثر مجازات را بهکار مىگیرد; در حالىکه در موارد دیگر، مالیاتهایى را وضع مىکند. با وضع «مالیات بر انتشار آلودگى» ، دولتبهمنظور کاهش میزان آلودگى انگیزهاى اقتصادى براى آلودهکنندگان ارائه مىکند.
دولت اسلامى مؤسسه کنترل و نظارت را براى نظارت بر اجراى قوانین زیست محیطى پدید مىآورد. این مؤسسه نقش گستردهترى در مقایسه با نهاد «حسبه» در زمان حاضر ایفا مىکند. و اصلاحاتى را در قوانین زیست محیطى در پرتو واقعیات جدید پیشنهاد مىدهد.
دولت اسلامى، گسترش منابع اکولوژیکى را در بخش عمومى بر عهده مىگیرد و بدین منظور، از زمینهاى دولتى بهره مىبرد. همچنین احیاى نهاد وقف، کوششهاى بخش عمومى را بهمنظور توسعه منابع اکولوژیکى تقویت مىکند.
6. ملاحضات پایانى
این مقاله به بررسى مساله توازن زیست محیطى در اقتصاد اسلامى مىپردازد. بدین منظور، رویکرد خود را که بر دو نهاد اصلى مبتنى است، ارائه مىدهد: روش اسلامى زندگى و دولت اسلامى. مقاله در این زمینه ادعا کرده است که آن دو بهطور معنادارى در ابقاى توازن زیست محیطى سهیم بودهاند.
بررسىها نشان مىدهد که زندگى اسلامى براى حفاظت و ارتقاى منابع اکولوژیکى اهمیتى حیاتى دارند; بهویژه مقاله، سه جنبه از این زندگى را معرفى مىکند که عبارتند از: آگاهى زیست محیطى، سادهزیستى و حس نوع دوستى، که همگى آنها بر محیط زیست تاثیرى فوقالعاده دارند. مقاله در توضیح نقش آگاهى، نتیجه مىگیرد که آموزههاى اسلام، آگاهى زیست محیطى مردم را گسترش مىدهد; بهطورىکه آنها را توانا مىسازد با طبیعت و محیط زیست رابطهاى دوستانه برقرار کنند. شواهد تاریخى نشان مىدهد که جامعه صدر اسلام، چنین ارتباطى داشته است.
مقاله درمىیابد که سبک زندگى بىپیرایه و ساده براى امنیت زیست محیطى بسیار مفید است. این زندگى به حفظ منابع اکولوژیکى و پسانداز منابع مالى در جهت دفع فضولات و نظام مدیریت آلودگى کمک مىکند. افرادى نیز که از روحیه حس نوع دوستى سرشار هستند، هزینه اجتماعى آلودگى را درونى مىکنند که میزان آلودگى در جامعه را کاهش مىدهد.
مقاله، نقشى فعال را براى دولت اسلامى مقرر مىکند و در این جهت، از نقش دولت در برنامهریزى، قانونگذارى، کنترل و توسعه منابع بحث مىشود. براى اثبات نقش قانونگذارى، مقاله مدعى است که احکام و قوانین اسلام، به مشکل آلودگى در انواع گوناگون حالات ممکن بهطور مؤثرى توجه مىکند. افزون بر این، قوانین داراى حمایتهاى اخلاقى قوى هستند و بر این اساس است که با احتمال فراوان، بهطور مناسبى اجرا مىشوند.
مقاله پیشنهاد مىکند که یک مؤسسه کنترل و نظارت براى محیط زیستشکل گیرد و نهادهاى «حسبه» و اوقاف در جوامع مسلمان معاصر احیا شوند. این نهادها مىتوانند نقش مهمى را در توسعه منابع زیست محیطى براى کنترل آلودگى ایفا کنند و سرانجام، به این نتیجه رسیده که احیاى سبک زندگى اسلامى و دولت اسلامى، دو ابزارى هستند که از طریق آنها، توازن زیست محیطى مىتواند طى زمان پایدار و باقى بماند.
پىنوشتها:
1. "towards An Islamic Approach for Environmental Balance"; Islamic Economic Studies, Vol 3, No 2; June 1996.
2. استاد اقتصاد مؤسسه بینالمللى اقتصاد اسلامى، دانشگاه بینالمللى اسلامى، اسلامآباد .
3. به ترتیب استاد اقتصاد دانشکده علوم اقتصادى و سیاسى دانشگاه شهید بهشتى - کارشناس ارشد اقتصاد .
4. اکبر، خالد فاروق (م 1992)، ص 23- 29 .
5. چپرا، م . عمر (1993)، ص 7 .
6. نصر، س . ح .(1990)، ص 32- 51 .
7. حسینى، س . و . احمد (1980)، ص 1- 15، 144 و 145 .
8. عثمان عبدالرحمن لیولین (1984)، ص 25- 49 .
9. در این زمینه حجم قابل توجهى از ادبیات موضوع وجود دارد که خلاصهاى جالب در این زمینه، در دو ماخذ ذیل موجود است: گزارش توسعه جهانى، سال 1992، ص 1- 20;مجله تایم، 2 ژوئن 1989 .
10. انحرافات بازار، نمود خارجى زندگى مادى است .
11. اکونومیست، 20 نوامبر 1993، ص 17 و 18 و 75 .
12. ر . سوارپ، و دیگران (م 199)، ص 360 .
13. احقاف (46): 3 .
14. مودودى، ابوالعلا: تفهیم در قرآن، ج 5، ص 215 .
15. تفسیر عثمانى، ص 689 .
16. قمر، (54): 49 .
17. سیدقطب: تفسیر اردو زبان، ج 9، ص 576- 585 .
18. حجر (15): 19 و 20 .
19. على، عبدالله یوسف، ص 640 . وى در تفسیر آیات پیشگفته، مطلب مهمى را یادآور مىشود او مىنویسد:
هر چیزى که در زمین بهوجود آمده، داراى توازن و اندازه است . نباتات از مواد معدنى، تغذیه مىکنند و آنها نیز به حیوانات غذا مىرسانند و بدین ترتیب ارتباط وابسته متقابلى بین آنها وجود دارد . مازاد وجودآمده رفع مىشود و باقیمانده یکى، غذاى دیگرى مىشود و بالعکس . این امر، چرخه نامتناهى از تغییر تدریجى بوده، لازم و ملزوم یکدیگر است . . . .
20. الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى ورضیت لکم الاضسلام دینا;امروز، دین شما را به حد کمال رساندم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام باشد، برایتان برگزیدم . مائده (5): 3 .
بهمنظور مشاهده و بررسى نظر فرهنگ و تمدن اسلامى، ر . ک: عبدالقدس: الگوى فرهنگ پاکستان، سیدابوالعلا مودودى: نظام زندگى در اسلام و تهذیب اسلامى .
21. همه ما به مهربانى با دیگران و والدین توصیه شدهایم: مادر، کودک را با مشقتبسیار حمل و با سختى زایمان مىکند . کودک براى شیرخوردن، به مدت 30 ماه تحت مراقبت مادر قرار مىگیرد . او بزرگ مىشود تا به توانایى لازم مىرسد و وقتى به 40 سالگى رسید، مىگوید: «رب اوزعنى ان اشکر نعمتک التى انعمت على وعلى والدى وان اعمل صالحا ترضاه واصلح لى فى ذریتى انى تبت الیک وانى من المسلمین;خدایا مرا بر نعمتى که به من و پدر و مادر من عطا فرمودى، شکر بیاموز و با کار شایستهاى که رضا و خشنودى تو در آن است، موفق بدار و فرزندان مرا صالح گردان . بارالاها! به درگاه تو با دعا باز آمدهام و از تسلیمان فرمان تو شدم . احقاف (46): 15 .
22. ر . ک: بقره (2): 30;انعام (6): 165 و فاطر (35): 39 .
23. پیامبر ص فرموده است: «تمام موجودات بشرى به خدا وابستهاند و عزیزترین ایشان نزد خداوند کسى است که دراین باره خوب عمل کند» . ر . ک: محمد بن عبدالله (1985)، ج 2، ص 613 .
24. حدید (57): 7 .
25. ر . ک: زلزال (99): 7 و 8;جاثیه (45): 15 و نجم (53): 31 .
26. احمد بن حنبل: مسند احمد، ج 5، ص 342 .
27. قرآن مىفرماید: و جعلنا منالما کل شى حى;خداوند، از آب، هر چیز زندهاى را حیات بخشیده است . انبیا (21): 30 . همچنین مىفرماید: . . . والله خلق کل داب من ما;خداوند هر حیوان و موجودى را از آب آفرید . نور (24): 45 .
28. سنن ابن مجاح .
29. محمد بن عبدالله تبریزى (1985)، ج 1، ص 115 .
30. ر . ک: روم (30): 46 و یس (36): 42 .
31. محمدبن عبدالله تبریزى (1985)، ج 2، ص 442 .
32. جلال الدین سیوطى، ص 97 .
33. انعام (6): 141 .
34. محمد بن اسماعیل بخارى: صحیح بخارى، ج 4، ص 1867 .
35. حاجى معین الدین نوید .
36. ابونعیم اصفهانى (1987)، ج 7، ص 126 .
37. کلهو، پ . ر . پ . و مک کلور، جى (1993)، ص 595- 608 .
38. صحیح بخارى، ج 3، ص 1006 .
39. ر . ک: اعراف (7): 31 و اسرا (17): 26 .
40. اسرا (17): 29 . این آیه قرآن سفارش مىکند که فرد معتقد باید به وجود توازن بین توانایىهاى خود براى مصرف و نیازمندىهاى دیگران توجه داشته باشد .
41. حج و زکات از جمله وظایف واجب افرادى است که مکنت و دارایى دارند . صدقات، پاداش بسیارى دارد . ر . ک: بقره (2): 261 . براى مشاهده جزئیات بیشتر، ر . ک: مولانا اشرف على (1986)، ص 1- 93 .
42. بر این اساس، فهیمخان نتیجه مىگیرد: مصرف مسلمانان، محتملا با سبد مصرفى کوچکترى در مقایسه با وضعى که مصرف کننده مادیگرا دارد مواجه است . ر . ک: فهیمخان (1984)، ص 1- 24 .
43. مطابق نص قرآن، مؤمنان تن واحد هستند: حجرات (49): 10 .
44. صحیح بخارى، ج 2، ص 863 .
45. همان، ج 1، ص 14 .
46. همان، ج 5، ص 5 .
47. هاشمى (1991).
48. ر . ک: بقره (29): 215;نسا (4): 36 .
49. طبرى (1984)، ج 2، ص 43 و 44 .
50. بیهقى (1990)، ج 3 ص 259 .
51. این نکته به طور مستدلترى در جاى دیگرى بحثشده است . ر . ک: ریحان شریف (1991)، ص 1- 30 .
52. Marginal External Cost (MEC).
53. Marginal Secial Cost (MSC).
54. شیبلى نمانى (1957)، ص 46 .
55. حسینى، س . و . الف (1980)، ص 80 .
56. بلوچ، (1989)، ص 66 .
57. زندگانى پیامبر6 مملو از مواردى است که به عدالت رفتار مىکرد: زنى با نفوذ از قبیله قریش در سرقتى دست داشت . پیامبر6 تقاضاى یکى از اصحاب را در عفو آن زن با بیان این جمله رد کرد: «اگر دختر محمد نیز مرتکب چنین جرمى شده بود، او نیز باید بهطور مشابهى تادیب و مجازات مىشد» .(صحیح بخارى، ج6، ص2491)
58. hisbah
59. Islahi Abdul Azim (1992).
اصلاحى، عبدالعظیم (1992).