حکمتهاى تحریم ربا
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
چکیده
این مقاله که از بخشهاى متعدّد تشکیل شده، ابتدا با استفاده از آیات و روایاتِ ربا، حکمتهاى زیر را به صورت فلسفه تحریم ربا معرّفى مىکند:
1. هدایت سرمایهها به سمت فعّالیتهاى مولّد
2. هدایت سرمایهها به سمت فعّالیتهاى مفید
3. هدایت انسانها به سمت تعادل روحى و روانى.
در بخش دوم، به تبیین عظمت گناه ربا در اسلام مىپردازد و در بخش سوم، با ردّ عقلایى بودن ربا در اقتصاد، راهکارهاى اسلامى براى جریان پول و سرمایه را تبیین مىکند و به مواردى چون قرضالحسنه، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، جعاله، مصالحه، وقف، وصیّت و هبه مىپردازد و در پایان، پیشنهادهایى اجرایى براى اقتصادهاى بدون ربا ارائه مىکند.
مقدّمه
در نگرش دین، جامعهاى که فعّالیتهاى اقتصادى و معیشتى خود را بر پایه ربا سامان دهد، به سوى نابودى گام برمىدارد،(1) و در مسیر عصیانگرى و ناسپاسى است.(2) از رستگارى و شکوفایى واقعى باز مىماند و انواع آشفتگىها، بىعدالتىها و فسادگرىها در آن رواج مىیابد، و در این روش، تودههاى مردم از نعمتهاى گوارا و لذّت بخش زندگى محروم مىشوند.(3)
در نگرش دین، بدترین،(4) پلیدترین(5) و خطرناکترین(6) شیوه کسب درآمد و تأمین زندگى، آن است که آدمیان از طریق درآمد حاصل از ربا، توان و رشد اقتصادى خود را افزایش دهند؛ از این رو به مؤمنان یادآور مىشود که از رباخوارى و ترویج فرهنگ ربا، و ساماندهى اقتصاد جامعه بر اساس آن به شدّت بپرهیزند، و به تقوا و حاکمیّت ارزشهاى دینى در جامعه روى آورند،(7) و با دلیل تراشىها و توجیهات گوناگون،(8) خود و جامعه را به این دشمن پنهانى(9) و فریبنده نیالایند.
حکمتهاى تحریم ربا
1. هدایت سرمایهها به سمت فعّالیتهاى مولّد
از جمله حکمتهاى تحریم ربا در اسلام، شرکت عینى مردم در فعّالیتهاى بازرگانى و تولیدى با حضور محسوس در اقتصاد واقعى است.(10) در بینش اسلام، اقتصاد ربوى، عامل گرایش به سودپرستى(11) و فراموشى کمکهاى انسان دوستانه به دیگران(12) است، و به شکاف روزافزون زندگىها و شکلگیرى فاصله طبقاتى و ثروتهاى افسانهاى نزد گروهى از افراد مىانجامد، و اسباب تباهى انسانها را فراهم مىآورد،(13) و کسان بسیارى را به تحمّل ستمى فرساینده و جانکاه وامى دارد؛(14) ستمى که جسم و روان آدمى را مىآزارد، و او را از مسیر تکامل و تعالى و زندگى درست و سازنده باز مىدارد.
2. هدایت سرمایهها به سمت فعّالیتهاى مفید
با حاکمیّت فرهنگ ربا، انجام کارهاى نیک و اساسى براى پایدارى حیات اجتماعى رنگ مىبازد(15) و به استوارسازى زیربناهاى اقتصادى توجه نمىشود.(16) انسان، رسالت و مسؤولیت مهمّ و بزرگ خود را در این زمینهها از یاد مىبرد و سرمایهگذارى و گردش درست دارایىها در گردونه انحرافى و ویرانگر مىافتد و جایگاه بایسته خود را نمىیابد. آنچه سود آنى و سرشار دارد، به جاى آنچه مورد نیاز واقعى است، تولید مىشود(17) و در نتیجه، نظام اقتصادى روندى ویرانگر مىیابد. چنین است که قرآن، پدیده ربا را جنون سرمایهدارى مىشناساند که حالتى نامتعادل پدید مىآورد؛ حالتى که در آن، اهداف، تابع امیال نفسانى فزونخواهى است، و حرکتها سمت و سوى هدفمند (به معناى درست دینى و انسانى آن) ندارد.(18)
3. هدایت انسانها به سمت تعادل روحى و روانى
در آموزههاى اسلامى، یکى از مهمترین ویژگىهاى نظام اقتصادى ربوى، به صورتِ تمثیلى لطیف و پرمعنا، نمایانده شده است. رباخوار در قالب انسانى تمثّل یافته که بزرگى شکمش چون خانه و نامتناسب با دیگر اندامها است، و توان تحّرک و حیات قوامى خود را بر اثر حجم بزرگ و سنگینى شکم از دست داده است.(19) این تمثیل بیانگر عینیّت نمادین و بازگوکننده چهره واقعى جامعهاى به شمار مىرود که در آن، ربا محور و اساس حرکتهاى اقتصادى قرار گرفته است.
بزرگى گناه ربا در اسلام
دین اسلام، ربا را همتاى بزرگترین گناهان دانسته،(20) و آن را به شدّت نکوهیده است(21) و نظریّهپردازان، مدیران، برنامهریزان و همه دستاندرکارانِ آن لعنت شدهاند.(22) در آموزههاى دین، از دینباوران خواسته شده تا در برابر این پدیده شوم بایستند،(23) و رواجدهندگان آن را ـ به ویژه کسانى که آن را مایه حیات و رشد اقتصادى مىدانند ـ (24) نابود کنند؛ زیرا در جامعه اسلامى، اعتقاد به کارایى نظام ربوى در سلامت زیست مردم و سعادت آنها، مانند شرک و گرایش به بىدینى است.(25)
راهکارهاى دینى براى جریان سرمایه
روشن است که در اندیشه دینى، توانمندى اقتصادى، اساس دیگر توانایىها و اقدامها است، و رکود سرمایه و اندوختهها نیز امرى نابایست به شمار مىآید و به فقر و درماندگى مىانجامد. مال همچون خون، مایه حیات است و باید به گردش افتد و همچون خون که به میلیاردها سلول انسان به طور منظم و حساب شده، قوام متناسب مىدهد و هر یک از سلولها را براى انجام وظایف لازم آماده مىسازد، یکایک افراد جامعه را از توان اقتصادى بایسته براى فعّالیتهاى درست و سازنده برخوردار سازد تا استعدادها و توانمندىهاى بالقوّه مردم شکوفا شوند، و حاصل کوشش هر کس برگ زریّنى در تاریخ زیست آدمى و اندوختهاى ارزشمند براى حیات جاودانىاش شود. دین در این جهت، رهنمودهاى فراوانى دارد که به تناسب مقاله، به معرّفى برخى از آنها مىپردازیم:
پرداخت وام بدون بهره (قرضالحسنه) به نیازمندان و کسانى که مشکلات مالى دارند(26) و نیز آنان که مىخواهند دستاوردهاى ثمربخش و ارزندهاى را عاید جامعه کنند،(27) و همچنین پرداختها و کمکهاى بلاعوض،(28) از آن جمله است. انجام فعّالیتهاى اقتصادى از طریق قراردادهاى گوناگونى چون شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، جعاله، مصالحه، و بیع در آموزههاى دین، قلمرو گسترده اقتصاد اسلامى را در فعّالیتهاى تولیدى و بازرگانى و خدماتى مىنمایاند. گذشته از این، مسائل ارزشى اقتصادى چون وقف نذورات، وصیّت، هبه و انواع انفاقهاى مالى، و مالیاتهایى که در اسلام مقرّر گشته، و وظایفى که دین بر عهده حاکم اسلامى گذاشته است، تکافل و تعاون اجتماعى که در جاهاى فراوان مطرح است و نیز مسائل بسیار دیگرى مانند اصل اخوّت، مساوات و ... و حدود و شرایط مالکیّت در اسلام، نظام اسلامى را قوامى خاص مىبخشد که در عین برخوردارى از مزایاى واقعى بسیارى از مکاتب، با هیچکدام از آنها عینیّت ندارد و مدینه فاضلهاى را در افق دید قرار مىدهد که مؤمنان در کوششى همه جانبه باید به سوى آن حرکت کنند و رشد فردى و اجتماعى، اقتصادى و سیاسى خویش را اعتلا بخشند. در پرتو این آموزهها، نرخ بهره، معناى سودپرستانه و مادّى کنونى خود را از دست مىدهد، و اهداف بسى برتر جلوهگر مىشود.
این رهنمودها، هر گاه درست و اصولى عملى شود مىتواند حیات اجتماعى اقتصادى را به سوى شکوفایى پایدار و مستمر سوق دهد. ملاک قراردادن عدل در هر حرکت و سکون انسان و در همه امور، و رعایت انصاف در همه حال و با همه، پشتوانه این امر است؛ به ویژه آن که دیگر ارزشهاى والاى اسلام، نظاموار در جامعه نهادینه، و اساس فرهنگ و زندگى مردم شود.
موارد استثناى ربا
ربا جز در موارد استثنایى،(29) و در محدوده زندگى خصوصى خانواده،(30) در دیگر موارد مشروعیّت ندارد، و آنچه کارکرد ربا را در پى داشته باشد، و با آن تفاوتِ اساسى نیابد، اگرچه در قالب عقود اسلامى ارائه شود، مشروع به نظر نمىرسد؛(31) زیرا پدیدهاى را که با این شدّت در دین حرام شده، و تمایز اصلى بین نظام اسلامى و غیراسلامى است نمىتوان با تغییر الفاظ، رنگ دینى بخشید بدون آن که ماهیّت آن تغییر کند؛ از این رو لازم است براى استوارسازى نظام اقتصادى و نظام بانکى اسلامى بر پایه اقتصاد غیرربوى، در جامعه تحوّلات بنیادین صورت گیرد. از نخستین گامها در این جهت، شکلگیرى جامعه بر اساس ارزشها و آموزههاى اسلام است. پیشفرضهاى چندى باید بهتدریج در جامعه به صورت اصولى خدشهناپذیر درآید، و فرهنگ ناب دین در مردم نهادینه شود، و با برنامهریزى و مدیریّت درست، زمینه هر نوع سوءاستفاده از آموزههاى اسلام برچیده شود.
نتایج و پیشنهادها
با توجّه به مجموعهاى از آیات و روایات که در جاهاى گوناگون به آن اشاره شده، آنچه در بررسى پدیده ربا در پرتو تعالیم دین شایان توجّه مىنماید، امور ذیل است:
1. مىتوان ادّعا کرد که در پیکر دین، نظام اقتصادى، نقش دستگاه تغذیه دیگر اندامها را بر عهده دارد که نظام پیچیدهاى آن را در برگرفته است. میزان عملکرد آن از سویى به کارایى درست نظام کنترلکننده و جهتدهنده وابسته است، و از دیگر سو به دادههایى که این دستگاه مىگیرد. نقش ربا در این میان، نقش خوراک نامناسبى است که به این دستگاه وارد مىشود، و از طریق تغذیه نادرست دیگر بخشها، کارآمدى درست آنها را از بین مىبرد، و با بیمار ساختن کلّ مجموعه، با ایجاد پیامهاى انحرافى به جاى رشد کلّ اندامها، فقط بخش خاصّى از آن را بیمار گونه رشد مىدهد و بهتدریج، دیگر نظام و اندامها را بىرمق مىسازد.
2. آموزههاى دین، پول را وسیلهاى برمىشمرد که مىتواند نیازهاى گوناگون را برآورد، و کارها را درست به جریان اندازد، و به فرد و جامعه قوام بایسته دهد. روشن است که هر آنچه در این نقش محورى و اساسى پول، خلل وارد سازد، بر خلافِ آموزههاى دین است و ربا با ایجاد انحراف در نقش پول و بهرهگیرى از آن به صورت راه درآمدى بدون کوشش اقتصادى، جامعه را از سامانیابى اساسى و پایدار و رسیدن به سعادت واقعى باز مىدارد و اگر ادّعا شود ربا بازده سرمایه است که صاحب سرمایه به ازاى مدّت استفاده از پولش دریافت مىکند باید گفت: اسلام، به جهت ظالمانهبودن، این شیوه را منع کرده، راههاى دیگرى براى بهرهبردارى از سرمایه پیشنهاد مىکند.
3. با حاکمیّت ربا و رونق یافتن آن، ارزشهاى اصیل اسلامى که فرهنگ دین بر پایه آنها استوار است، کمرنگ مىشود، و مسائلى چون شریکدانستن تهیدستان در دارایى ثروتمندان، قرضالحسنه (وام بدون بهره)، و پاداشهاى فراوان آن و نیز ارزشهاى انسانى آن، انفاقهاى مالى، حقّ معلوم، تکافل اجتماعى، مساوات مالى، یارى نیازمندان و تکلیف همگانى در برابر نیازهاى عمومى جامعه (مانند سرمایهگذارى براى طرحهاى اجتماعى و عمومى) جنبه آرمانى و حاشیهاى مىیابد.
4. بررسى آیات روشن مىسازد که ربا به صورت نوعى راه کسب درآمد، و افزونسازى ثروت، فعّالیت اقتصادى نامشروع است. از نظر قرآن، منطق رباخواران و ربادهندگان این است که ربا همچون بیع (فعّالیتهاى تجارى و بازرگانى) است؛ در حالى که اسلام خطر سود و زیان حاصل از معاملات را مىپذیرد، و آن را جریان طبیعى و عادى مىداند؛ ولى ربا را بر نمىتابد و آن را باعث نابودى کوششهاى مثبت مىداند که انسان را فقط به سودطلبى مىکشاند و تحمّل سود و زیان در کارهاى اقتصادى را از او مىگیرد و این در حالى است که مىدانیم و به تجربه تاریخ ثابت است که هر فعّالیت اقتصادى با انواع نگرانىها آمیخته و با سود و زیانهاى احتمالى همراه است.
5. معیار اساسى در حرمت ربا، ستم به وامگیرنده نیست، و در هیچ یک از آیات به صراحت، علّت حرمت، ستم به وامگیرنده عنوان نشده است. ملاک اصلى در حرمت، این است که به جریان افتادن ربا، جامعه را از تعادل اقتصادى و ثبات لازم و هدفمندى و همسانى در سطح درآمدها و رشد و توسعه مناسب و انسانى و تحمّل سود و زیان، خارج مىکند، و به شکاف طبقاتى مىانجامد و سرمایههایى افسانهاى در بخشهایى اندک پدید مىآورد. عدل و انصاف از میان مىرود، و هر کس به حقّ خود آن گونه که باید نمىرسد و این ملاک، اقتصاد سنّتى و مدرن نمىشناسد. وام مصرفى و وام سرمایهاى (تولیدى) نمىشناسد. پول اعتبارى و پولِ فلزى در آن دخالت ندارد. گذشت زمان در آن تغییر ایجاد نمىکند. رشد جمعیّت، تقسیم کار، تخصّصى شدن تولید، رشد روزافزون فنآورى و ... نمىتواند در آن دگرگونى اصولى پدید آورد.
6. رساندن حق به صاحب حق، و اصل خدشهناپذیر رعایت عدالت، در همه حال، براى همه کس، و در هر جا و زمان، روح و اساس دین است. هر وجدان سالمى آن را مىپذیرد و هر کس از عدم دستیابى به حقوق و بىعدالتى در سطح خانواده، جامعه و جهان مىرنجد. این دو اصل از اصولِ موضوعه و ملاک براى ارزیابى عملکردها و رفتارها و دیگر اصول دانسته مىشود، و حجّیّت آنها از دلیل بىنیاز است. استوارى آنها به حدّى است که هر امرى متضاد با خود را از هستى ساقط مىکند. بر اساس این دو اصل و نیز بر محور پیام قرآن که پاداش احسان جز احسان نباید باشد، در جامعهاى که نرخ تورّم همچنان رو به فزونى مىرود، لازم است در قرضالحسنهها و وامها، هنگام بازپرداخت، محاسبه نرخ تورّم منظور شود، و قرضالحسنه بر اساس قدرت خرید پول و ارزش زمان پرداخت آن انجام گیرد تا این سنّت ارزنده و نیک در جامعه پایدار بماند، و نیکوکاران از این ناحیه، جز در مواردى که خود آگاهانه به آن اقدام کنند، به ستمى ناخواسته گرفتار نیایند، و پاداش نیکوکارى خود را از دست رفتن توان قدرت خرید پول، و ناتوانى و درماندگى نیابند، و تهیدست و بىچیز نشوند.
7. مسأله گردآورى پساندازها و سرمایهگذارى براى طرحهاى بزرگ تولیدى، و ایجاد اصلاحات زیربنایى و سامانیابى اقتصادى در نظام اسلامى به وسیله عقدهایى چون شرکت، مضاربه، جعاله، مزارعه و مساقات قابل حل است، و در این میان، عقد شرکت، شیوهاى عادلانه و اساسى است که هر گاه به گونهاى واقعى از آن استفاده شود، بازده و رشد اقتصادى حاصل از آن بسى بیشتر از نظام ربوى است. با برنامهریزى درست و معرّفى نهادها و افراد به وسیله دولت و با نظارت و کنترل مناسب و اصولى مىتوان افزون بر بانکها، شرکتهاى تعاونى سرمایهگذارى را پدید آورد، و از این طریق، گذشته از ایجاد اشتغال، به اهداف بزرگ اقتصادى دست یافت، و رشد افراد جامعه را به گونهاى همگون و بر اساس حقّ آنان تأمین کرد. آرزوهاى مردم کمدرآمد و صاحبان پساندازهاى اندک، شکلگیرى واقعى چنین شرکتها و بانکهایى است؛ امینان دلسوزى که سپردههاى آنان را در روندى سودآور و بسامان و هدفمند به کار اندازند و منافع آنان در جامعه پاس داشته شود.
طبیعى است که این امر در مواردى ممکن است با خطرهایى همراه باشد، و به شکستهایى بینجامد، و در نتیجه، سرمایهها و اندوختههاى مردم تلف شود. در چنین مواردى، دولت اسلامى پشتوانه این امر است، و ضامن پرداخت مالى که به حیات آنها قوام دهد.
پىنوشتها
________________________________________
1. یَمْحَقُاللّهُ الرَّبا (بقره (2): 276. خدا مال ربا را نابود مىکند.
ـ امام على علیهالسلام : «اذا اراداللّهُ بقریةٍ هلاکا، ظَهَر فیهم الرّبا؛ چون خدا هلاک [مردم] آبادى را بخواهد، در میان ایشان رباخوارى رایج مىشود». (ترجمهالحیاة ج 5، ص 620)
2. یَمْحَقُاللّهُ الرِّبا، ... و اللّهُ لا یُحِبُّ کلَّ کفَّارِ أثیمٍ. بقره (2): ص 276 خدا مال ربا را نابود مىکند و ... و خداوند ناسپاسان و بزهکاران را دوست نمىدارد.
3. فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَب ... أخذِهم الرّبا و قد نُهُواعنه و أکْلِهِم اموالَ النّاسِ بِالْباطلِ. نساء (4): 160 و 161. به سبب ظلمى که از یهودیان سرزد، نعمتهاى پاکیزه و حلال را بر آنان حرام کردیم،... و نیز بدان جهت که به رباخوارى پرداختند، با آن که از آن منع شده بودند، و به شیوههاى نادرست اموال مردم را در اختیار گرفتند.
4. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «شرّالمکاسب کَسبُالرّبا؛ بدترین کسبها، کسب ربا است». (ترجمه الحیاة: ج 5، ص 602)
5. امام باقر علیهالسلام : «اخبثُ المکاسبِ کسبُالرّبا؛ پلیدترین کسبها، رباخوارى است». (همان، ص 607)
6. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «إنّ اخوفَ ما أخافُ على اُمّتى من بعدى ... الرّبا؛ یکى از ترسناکترین چیزى که درباره اُمتم از آن بیمناکم، ... ربا است». (همان، ص 608 و 609)
7. یا ایُّهاالذّینَ آمنوا، اتّقوااللّهَ و ذَرُوا ما بَقِىَ مِنَالرّبا، إنْ کُنتُم مؤمنینَ. بقره (2): 278. اى مؤمنان! از خدا بترسید، و رباى باقیمانده را واگذارید [و فقط اصل مال خویش را بگیرید]، اگر [بهراستى [مؤمنید.
8. الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا ... قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا. بقره (2): ص 275. کسانى که ربا مىخورند، ... گویند: داد و ستد نیز مانند ربا است.
ـ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «... إنَّ القومَ سَیَفْتِنُونَ بعدى بأموالهم، ... و یستحلُّونَ حراماللّه بالشّبهاتِ الکاذبة و الاهواءِ الساهیةِ، فیستحلّونَ ... الرّبا بالبیع؛ ... پس از من این قوم [مسلمان] با اموالشان آزموده مىشوند ... و با شبهههاى کاذب و هواهاى اغفالکننده، حرام خدا را حلال شمارند؛ پس ... ربا را با [کلاه شرعى در] معامله برخود حلال کنند». (ترجمه الحیاة، ج 5، ص 609)
9. امام على علیهالسلام : «واللّهِ الرّبا فى هذهالاُمّةِ اَخفى من دبیب النملِ على الصفا. (محمدباقر مجلسى: بحارالانوار، ج 100، ص 117) به خدا سوگند! ربا در میان مسلمانان، پنهانىتر از خزیدن مورچه روى سنگ صاف است.
10. امام صادق علیهالسلام : «فحرّماللّهُالربا، لَتِفرَّ النّاسُ عَنِالحرامِ الى التّجاراتِ، و الى البیعِ و الشراءِ ... خداوند ربا را حرام کرد تا مردم از حرام به کسب و کار روى آورند و به خرید و فروش بپردازند». (ترجمهالحیاة، ج 5، ص 610)
11. امام رضا علیهالسلام : «علّةُتحریمِالرّبا ... رغبةُالنّاسِ فى الرّبح؛ علّت تحریم ربا ... تمایل یافتن مردم به سودخوارى است». (همان، ص 610 و 611)
12. امام رضا علیهالسلام : «علةُتحریمِالرّبا ... ذهابُ المعروف، ... و ترکهمُالقرض؛ علّت تحریم ربا ... بر افتادن کار خیر ... و ترک قرض دادن به نیازمندان است». (همان)
13. امام رضا علیهالسلام : «علةُ تحریمُالربا لما فیه من فَسادِالأْموالِ ... فبیعُ الرّبا و شراوه وَ کَسٌ على کلّ حال، على المشترى و البایع؛ ... علّت حرام بودن ربا ... این است که مایه تباهى اموال مىشود. ... خرید و فروش ربوى در هر حال به زیان خریدار و فروشنده خواهد بود». (همان)
14. امام رضا علیهالسلام : «... علةُ تحریمِالرّبا ... لما فى ذلک منالفساد و الظُّلم؛ ... علّت تحریم ربا ... وجود فساد و شیوع ظلم در آن است». (همان)
15. امام باقر علیهالسلام : «إنّما حَرَّمّاللّهُ الرّبا لئلا یذهبَالمعروفُ؛ ... خدا ربا را از آن جهت حرام کرد که نیکوکارى از میان نرود». (همان، ص 618)
16. امام صادق علیهالسلام : «إنّما حرّماللّهُ عزّوجّل الرّبا لئّلا تمتنعوا عنِ اصطناعِالمعروف؛ ... خداى بزرگ ربا را از آن جهت حرام کرد تا شما از پرداختن به کارهاى نیک باز نمانید». (همان، ص 619)
17. امام صادق علیهالسلام : «... لوکان الرّبا حَلالاً لَتَرکَالنّاس التَّجاراتِ و ما یحتاجُونَ الیه؛ اگر ربا حلال باشد، مردم تولید و تجارت [اصولى و درست] را رها مىکنند، و نیازهاى واقعى خویش و جامعه را از یاد مىبرند». (همان، ص 404)
18. الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ... . بقره (2): 275 کسانى که ربا مىخورند، قوامى روان پریش و رفتارى جنونآمیز دارند.
19. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم به روایت امام صادق علیهالسلام : «لَمّا اُسرِىَ بى الى السّماءِ، رأیتُ اقواما یُرید أحَدُهُم اَن یَقومَ و لا یقدرُ علیه من عِظَم بِطنِه. فقُلتُ: مَن هؤلاء یا جبرائیل؟ قال: هؤلاء الّذین یأکلون الرّبا...؛ چون مرا شبانه به آسمان بردند، کسانى را دیدم که مىخواستند از جاى برخیزند؛ ولى توانایى آن را نداشتند، و این به سبب بزرگى شکم آنان بود. گفتم: اى جبرئیل! اینان کیانند؟ گفت: اینان آن کسانند که ربا مىخوردند». (ترجمهالحیاة، ج 5 ص 617)
ـ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «لَمّا أُسْرِىَ بى إلىالسَّماءِ رأیتُ رجالاً بطونُهم کالبیوت، فیها الحیّات، تُرى من خارج بُطُونهم، فقلتُ: من هُولاء یا جبرائیل؟ قال: هؤلاء آکلةُالرّبا؛ ... چون مرا شبانه به آسمان بردند، مردانى را دیدم که شکمهایى مانند خانه داشتند و در آنها مارهایى بود که از بیرون شکمهایشان دیده مىشد. گفتم: اى جبرائیل! اینان کیانند؟ گفت: اینان رباخوارانند». (همان)
20. امام صادق علیهالسلام : «انّ للرّبا سبعین جزءأ اَیْسَرُهُ اَن ینکِحَ الرجلُ أَمَّه فى بیتِاللّهِالحرام ... [گناه و پلیدى [ربا داراى هفتاد جزء [= درجه] است، که سادهترین آنها چنان است که مردى با مادر خویش در خانه خدا درآمیزد». (همان، ص 608)
21. فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ. بقره (2): ص 279. و اگر چنین نکنید [و دست از رباخوارى برندارید]، اعلان جنگ با خدا و رسول خدا بدهید.
22. امام على علیهالسلام : «لَعَنَ رسولُاللّه صلىاللهعلیهوآلهوسلم الرّبا، و آکلَه، و بایعه، و مشتریَه، و کاتبه، و شاهدیه؛ ... پیامبر خدا، ربا و خورنده و خریدار و فروشنده و نویسنده و گواهان آن را لعنت کرده است». (همان، ص 612)
23. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «من أخذ الرّبا وَجَبَ علیهالقْتَلُ؛ ... هر کس ربا گرفت، کشتن او واجب است». (همان)
24. امام صادق علیهالسلام : «... عن ابنبکیر قال: بَلَغَ اباعبداللّه علیهالسلام عن رجلٍ، أنّه کان یأکُلُالرّبا، و یُسَمّیه اللّبا، فقال: لئن أمکَنِنى اللّه منه لاضرِبَنَّ عُنقَه؛ ... به امام صادق علیهالسلام خبر رسید که مردى ربا مىخورد و آن را «لِبا» (فله، آغوز) مىنامد. فرمود: «اگر خدا مرا بر او قدرت مىداد، گردن او را مىزدم». (همان، ص 613)
25. امام باقر علیهالسلام : «یُستتابُ آکلالرّبا، کما یُستتابُ من الشرک؛ ... ربا خوار را چنان باید توبه داد که مشرک را توبه مىدهند». (همان، ص 614)
26. مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضا حَسَنا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ. حدید (51): 11 کیست آن که خدا را قرض بایسته دهد تا آن که خدا توانمندىاش را دو چندان سازد، و پاداشى کریمانه برایش منظور دارد.
ـ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «... و من اَقرضَ ملهوفا فأحسن طِلْبَتَه ... أعطاهُاللّه بکلِّ درهمٍ اَلفَ قنطار منالجنّة؛ هر کس به نیازمند ورشکسته مالى وام دهد، و به نیکى باز پرداخت آن را بخواهد، ... خداوند براى هر درهمش، میلیونها برابر، از بهشت به او مىدهد». (الحیاة، ج 6، ص 97)
27. امام صادق علیهالسلام : «جمیل بن درّاج قال: قلت له: ... انّا نخالطُ نفرا من اهلالسوادِ فنقرضُهمالقرضَ، و یَصرِفونَ الینا غلاّتهم فنبیعَها لهم باَجر و لنا فى ذلک منفعة ... فقال: لابأس ... . جمیل بن دّراج مىگوید: به امام صادق علیهالسلام گفتم: ما با گروهى از روستائیان معاشرت داریم و به آنان قرض [وام بدون بهره] مىپردازیم: از این رو آنان محصولاتشان را نزد ما مىآورند، و ما با درصدى کارمزد براى آنها مىفروشیم، و از این کار سود مىبریم. امام علیهالسلام فرمود: اشکالى ندارد. (حرّ عاملى: وسائلالشیعه، ج 3، ص 106)
28. لَیُنفق ذوسَعَةٍ مِنْ سَعتِه. طلاق (65): 7. هر کس توانایى مالى [و امکانات اقتصادى] دارد، باید از دارایىهاى خود [به افراد ناتوان و کمدرآمد] انفاق [= کمک بلاعوض] کند.
29. مانند مواردى که در اثر پارهاى از بحرانهاى اقتصادى، کیان نظام اسلامى به خطر افتد یا به سبب وضعیّت خاص جامعه و نظام ربوى حاکم بر روابط بینالمللى، چارهاى جز به کارگیرى آن باقى نماند. در این موارد تا زمانى که موقعیّت بحرانى حاکم است، بر اساس روایات اضطرار مىتوان به طور موقّت وجود ربا را در نظام اقتصادى و بانکى پذیرفت.
پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «رُفع عن اُمّتى ... ما اضطرّوا إلیه؛ هر گاه مردم چارهاى جز ارتکاب حرام نیابند، حکم حرمت از آنان برداشته مىشود. (محمد رىشهرى: میزانالحکمه، ج 8، ص 426)
پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «کلّما اضطّرالیه العبد فقد احلّهاللّه له، و اَباحه أیاه؛ به آنچه انسان مضطر شود، خداوند آن را برایش حلال مىکند، و آن را براى او مباح مىگرداند. (همان، ج 5، ص 496)
30. امام على علیهالسلام به روایت امام صادق علیهالسلام : «لیسَ بینَ الرجلِ وَ وَلَدِهِ ربا؛ بین پدر و فرزند ربا جایز است. (حرّ عاملى: وسائلالشیعه، ج 12، ص 436)
ـ امام صادق علیهالسلام : لیسَ ... بینَالمرأةِ و بینَ زَوْجِها ربا؛ بین زن و شوهر ربا نیست. (همان، ص 437)
31. امام باقر علیهالسلام : «من اقرض رجلاً ورقا فلا یشترط الاّ مثلها، ... و لا یأخذ منکم رکوب دابة او عاریة متاعٍ، یشترط من اجل قرضه؛ هر کس به فردى پول قرض دهد، جز مثل آن را نستاند، ... و نمىتواند به سبب قرضى که داده است، استفاده از وسیله نقلیه وامگیرنده، یا عاریهگرفتن کالایى را از او شرط کند. (همان، ج 13، ص 106)
این مقاله که از بخشهاى متعدّد تشکیل شده، ابتدا با استفاده از آیات و روایاتِ ربا، حکمتهاى زیر را به صورت فلسفه تحریم ربا معرّفى مىکند:
1. هدایت سرمایهها به سمت فعّالیتهاى مولّد
2. هدایت سرمایهها به سمت فعّالیتهاى مفید
3. هدایت انسانها به سمت تعادل روحى و روانى.
در بخش دوم، به تبیین عظمت گناه ربا در اسلام مىپردازد و در بخش سوم، با ردّ عقلایى بودن ربا در اقتصاد، راهکارهاى اسلامى براى جریان پول و سرمایه را تبیین مىکند و به مواردى چون قرضالحسنه، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، جعاله، مصالحه، وقف، وصیّت و هبه مىپردازد و در پایان، پیشنهادهایى اجرایى براى اقتصادهاى بدون ربا ارائه مىکند.
مقدّمه
در نگرش دین، جامعهاى که فعّالیتهاى اقتصادى و معیشتى خود را بر پایه ربا سامان دهد، به سوى نابودى گام برمىدارد،(1) و در مسیر عصیانگرى و ناسپاسى است.(2) از رستگارى و شکوفایى واقعى باز مىماند و انواع آشفتگىها، بىعدالتىها و فسادگرىها در آن رواج مىیابد، و در این روش، تودههاى مردم از نعمتهاى گوارا و لذّت بخش زندگى محروم مىشوند.(3)
در نگرش دین، بدترین،(4) پلیدترین(5) و خطرناکترین(6) شیوه کسب درآمد و تأمین زندگى، آن است که آدمیان از طریق درآمد حاصل از ربا، توان و رشد اقتصادى خود را افزایش دهند؛ از این رو به مؤمنان یادآور مىشود که از رباخوارى و ترویج فرهنگ ربا، و ساماندهى اقتصاد جامعه بر اساس آن به شدّت بپرهیزند، و به تقوا و حاکمیّت ارزشهاى دینى در جامعه روى آورند،(7) و با دلیل تراشىها و توجیهات گوناگون،(8) خود و جامعه را به این دشمن پنهانى(9) و فریبنده نیالایند.
حکمتهاى تحریم ربا
1. هدایت سرمایهها به سمت فعّالیتهاى مولّد
از جمله حکمتهاى تحریم ربا در اسلام، شرکت عینى مردم در فعّالیتهاى بازرگانى و تولیدى با حضور محسوس در اقتصاد واقعى است.(10) در بینش اسلام، اقتصاد ربوى، عامل گرایش به سودپرستى(11) و فراموشى کمکهاى انسان دوستانه به دیگران(12) است، و به شکاف روزافزون زندگىها و شکلگیرى فاصله طبقاتى و ثروتهاى افسانهاى نزد گروهى از افراد مىانجامد، و اسباب تباهى انسانها را فراهم مىآورد،(13) و کسان بسیارى را به تحمّل ستمى فرساینده و جانکاه وامى دارد؛(14) ستمى که جسم و روان آدمى را مىآزارد، و او را از مسیر تکامل و تعالى و زندگى درست و سازنده باز مىدارد.
2. هدایت سرمایهها به سمت فعّالیتهاى مفید
با حاکمیّت فرهنگ ربا، انجام کارهاى نیک و اساسى براى پایدارى حیات اجتماعى رنگ مىبازد(15) و به استوارسازى زیربناهاى اقتصادى توجه نمىشود.(16) انسان، رسالت و مسؤولیت مهمّ و بزرگ خود را در این زمینهها از یاد مىبرد و سرمایهگذارى و گردش درست دارایىها در گردونه انحرافى و ویرانگر مىافتد و جایگاه بایسته خود را نمىیابد. آنچه سود آنى و سرشار دارد، به جاى آنچه مورد نیاز واقعى است، تولید مىشود(17) و در نتیجه، نظام اقتصادى روندى ویرانگر مىیابد. چنین است که قرآن، پدیده ربا را جنون سرمایهدارى مىشناساند که حالتى نامتعادل پدید مىآورد؛ حالتى که در آن، اهداف، تابع امیال نفسانى فزونخواهى است، و حرکتها سمت و سوى هدفمند (به معناى درست دینى و انسانى آن) ندارد.(18)
3. هدایت انسانها به سمت تعادل روحى و روانى
در آموزههاى اسلامى، یکى از مهمترین ویژگىهاى نظام اقتصادى ربوى، به صورتِ تمثیلى لطیف و پرمعنا، نمایانده شده است. رباخوار در قالب انسانى تمثّل یافته که بزرگى شکمش چون خانه و نامتناسب با دیگر اندامها است، و توان تحّرک و حیات قوامى خود را بر اثر حجم بزرگ و سنگینى شکم از دست داده است.(19) این تمثیل بیانگر عینیّت نمادین و بازگوکننده چهره واقعى جامعهاى به شمار مىرود که در آن، ربا محور و اساس حرکتهاى اقتصادى قرار گرفته است.
بزرگى گناه ربا در اسلام
دین اسلام، ربا را همتاى بزرگترین گناهان دانسته،(20) و آن را به شدّت نکوهیده است(21) و نظریّهپردازان، مدیران، برنامهریزان و همه دستاندرکارانِ آن لعنت شدهاند.(22) در آموزههاى دین، از دینباوران خواسته شده تا در برابر این پدیده شوم بایستند،(23) و رواجدهندگان آن را ـ به ویژه کسانى که آن را مایه حیات و رشد اقتصادى مىدانند ـ (24) نابود کنند؛ زیرا در جامعه اسلامى، اعتقاد به کارایى نظام ربوى در سلامت زیست مردم و سعادت آنها، مانند شرک و گرایش به بىدینى است.(25)
راهکارهاى دینى براى جریان سرمایه
روشن است که در اندیشه دینى، توانمندى اقتصادى، اساس دیگر توانایىها و اقدامها است، و رکود سرمایه و اندوختهها نیز امرى نابایست به شمار مىآید و به فقر و درماندگى مىانجامد. مال همچون خون، مایه حیات است و باید به گردش افتد و همچون خون که به میلیاردها سلول انسان به طور منظم و حساب شده، قوام متناسب مىدهد و هر یک از سلولها را براى انجام وظایف لازم آماده مىسازد، یکایک افراد جامعه را از توان اقتصادى بایسته براى فعّالیتهاى درست و سازنده برخوردار سازد تا استعدادها و توانمندىهاى بالقوّه مردم شکوفا شوند، و حاصل کوشش هر کس برگ زریّنى در تاریخ زیست آدمى و اندوختهاى ارزشمند براى حیات جاودانىاش شود. دین در این جهت، رهنمودهاى فراوانى دارد که به تناسب مقاله، به معرّفى برخى از آنها مىپردازیم:
پرداخت وام بدون بهره (قرضالحسنه) به نیازمندان و کسانى که مشکلات مالى دارند(26) و نیز آنان که مىخواهند دستاوردهاى ثمربخش و ارزندهاى را عاید جامعه کنند،(27) و همچنین پرداختها و کمکهاى بلاعوض،(28) از آن جمله است. انجام فعّالیتهاى اقتصادى از طریق قراردادهاى گوناگونى چون شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، جعاله، مصالحه، و بیع در آموزههاى دین، قلمرو گسترده اقتصاد اسلامى را در فعّالیتهاى تولیدى و بازرگانى و خدماتى مىنمایاند. گذشته از این، مسائل ارزشى اقتصادى چون وقف نذورات، وصیّت، هبه و انواع انفاقهاى مالى، و مالیاتهایى که در اسلام مقرّر گشته، و وظایفى که دین بر عهده حاکم اسلامى گذاشته است، تکافل و تعاون اجتماعى که در جاهاى فراوان مطرح است و نیز مسائل بسیار دیگرى مانند اصل اخوّت، مساوات و ... و حدود و شرایط مالکیّت در اسلام، نظام اسلامى را قوامى خاص مىبخشد که در عین برخوردارى از مزایاى واقعى بسیارى از مکاتب، با هیچکدام از آنها عینیّت ندارد و مدینه فاضلهاى را در افق دید قرار مىدهد که مؤمنان در کوششى همه جانبه باید به سوى آن حرکت کنند و رشد فردى و اجتماعى، اقتصادى و سیاسى خویش را اعتلا بخشند. در پرتو این آموزهها، نرخ بهره، معناى سودپرستانه و مادّى کنونى خود را از دست مىدهد، و اهداف بسى برتر جلوهگر مىشود.
این رهنمودها، هر گاه درست و اصولى عملى شود مىتواند حیات اجتماعى اقتصادى را به سوى شکوفایى پایدار و مستمر سوق دهد. ملاک قراردادن عدل در هر حرکت و سکون انسان و در همه امور، و رعایت انصاف در همه حال و با همه، پشتوانه این امر است؛ به ویژه آن که دیگر ارزشهاى والاى اسلام، نظاموار در جامعه نهادینه، و اساس فرهنگ و زندگى مردم شود.
موارد استثناى ربا
ربا جز در موارد استثنایى،(29) و در محدوده زندگى خصوصى خانواده،(30) در دیگر موارد مشروعیّت ندارد، و آنچه کارکرد ربا را در پى داشته باشد، و با آن تفاوتِ اساسى نیابد، اگرچه در قالب عقود اسلامى ارائه شود، مشروع به نظر نمىرسد؛(31) زیرا پدیدهاى را که با این شدّت در دین حرام شده، و تمایز اصلى بین نظام اسلامى و غیراسلامى است نمىتوان با تغییر الفاظ، رنگ دینى بخشید بدون آن که ماهیّت آن تغییر کند؛ از این رو لازم است براى استوارسازى نظام اقتصادى و نظام بانکى اسلامى بر پایه اقتصاد غیرربوى، در جامعه تحوّلات بنیادین صورت گیرد. از نخستین گامها در این جهت، شکلگیرى جامعه بر اساس ارزشها و آموزههاى اسلام است. پیشفرضهاى چندى باید بهتدریج در جامعه به صورت اصولى خدشهناپذیر درآید، و فرهنگ ناب دین در مردم نهادینه شود، و با برنامهریزى و مدیریّت درست، زمینه هر نوع سوءاستفاده از آموزههاى اسلام برچیده شود.
نتایج و پیشنهادها
با توجّه به مجموعهاى از آیات و روایات که در جاهاى گوناگون به آن اشاره شده، آنچه در بررسى پدیده ربا در پرتو تعالیم دین شایان توجّه مىنماید، امور ذیل است:
1. مىتوان ادّعا کرد که در پیکر دین، نظام اقتصادى، نقش دستگاه تغذیه دیگر اندامها را بر عهده دارد که نظام پیچیدهاى آن را در برگرفته است. میزان عملکرد آن از سویى به کارایى درست نظام کنترلکننده و جهتدهنده وابسته است، و از دیگر سو به دادههایى که این دستگاه مىگیرد. نقش ربا در این میان، نقش خوراک نامناسبى است که به این دستگاه وارد مىشود، و از طریق تغذیه نادرست دیگر بخشها، کارآمدى درست آنها را از بین مىبرد، و با بیمار ساختن کلّ مجموعه، با ایجاد پیامهاى انحرافى به جاى رشد کلّ اندامها، فقط بخش خاصّى از آن را بیمار گونه رشد مىدهد و بهتدریج، دیگر نظام و اندامها را بىرمق مىسازد.
2. آموزههاى دین، پول را وسیلهاى برمىشمرد که مىتواند نیازهاى گوناگون را برآورد، و کارها را درست به جریان اندازد، و به فرد و جامعه قوام بایسته دهد. روشن است که هر آنچه در این نقش محورى و اساسى پول، خلل وارد سازد، بر خلافِ آموزههاى دین است و ربا با ایجاد انحراف در نقش پول و بهرهگیرى از آن به صورت راه درآمدى بدون کوشش اقتصادى، جامعه را از سامانیابى اساسى و پایدار و رسیدن به سعادت واقعى باز مىدارد و اگر ادّعا شود ربا بازده سرمایه است که صاحب سرمایه به ازاى مدّت استفاده از پولش دریافت مىکند باید گفت: اسلام، به جهت ظالمانهبودن، این شیوه را منع کرده، راههاى دیگرى براى بهرهبردارى از سرمایه پیشنهاد مىکند.
3. با حاکمیّت ربا و رونق یافتن آن، ارزشهاى اصیل اسلامى که فرهنگ دین بر پایه آنها استوار است، کمرنگ مىشود، و مسائلى چون شریکدانستن تهیدستان در دارایى ثروتمندان، قرضالحسنه (وام بدون بهره)، و پاداشهاى فراوان آن و نیز ارزشهاى انسانى آن، انفاقهاى مالى، حقّ معلوم، تکافل اجتماعى، مساوات مالى، یارى نیازمندان و تکلیف همگانى در برابر نیازهاى عمومى جامعه (مانند سرمایهگذارى براى طرحهاى اجتماعى و عمومى) جنبه آرمانى و حاشیهاى مىیابد.
4. بررسى آیات روشن مىسازد که ربا به صورت نوعى راه کسب درآمد، و افزونسازى ثروت، فعّالیت اقتصادى نامشروع است. از نظر قرآن، منطق رباخواران و ربادهندگان این است که ربا همچون بیع (فعّالیتهاى تجارى و بازرگانى) است؛ در حالى که اسلام خطر سود و زیان حاصل از معاملات را مىپذیرد، و آن را جریان طبیعى و عادى مىداند؛ ولى ربا را بر نمىتابد و آن را باعث نابودى کوششهاى مثبت مىداند که انسان را فقط به سودطلبى مىکشاند و تحمّل سود و زیان در کارهاى اقتصادى را از او مىگیرد و این در حالى است که مىدانیم و به تجربه تاریخ ثابت است که هر فعّالیت اقتصادى با انواع نگرانىها آمیخته و با سود و زیانهاى احتمالى همراه است.
5. معیار اساسى در حرمت ربا، ستم به وامگیرنده نیست، و در هیچ یک از آیات به صراحت، علّت حرمت، ستم به وامگیرنده عنوان نشده است. ملاک اصلى در حرمت، این است که به جریان افتادن ربا، جامعه را از تعادل اقتصادى و ثبات لازم و هدفمندى و همسانى در سطح درآمدها و رشد و توسعه مناسب و انسانى و تحمّل سود و زیان، خارج مىکند، و به شکاف طبقاتى مىانجامد و سرمایههایى افسانهاى در بخشهایى اندک پدید مىآورد. عدل و انصاف از میان مىرود، و هر کس به حقّ خود آن گونه که باید نمىرسد و این ملاک، اقتصاد سنّتى و مدرن نمىشناسد. وام مصرفى و وام سرمایهاى (تولیدى) نمىشناسد. پول اعتبارى و پولِ فلزى در آن دخالت ندارد. گذشت زمان در آن تغییر ایجاد نمىکند. رشد جمعیّت، تقسیم کار، تخصّصى شدن تولید، رشد روزافزون فنآورى و ... نمىتواند در آن دگرگونى اصولى پدید آورد.
6. رساندن حق به صاحب حق، و اصل خدشهناپذیر رعایت عدالت، در همه حال، براى همه کس، و در هر جا و زمان، روح و اساس دین است. هر وجدان سالمى آن را مىپذیرد و هر کس از عدم دستیابى به حقوق و بىعدالتى در سطح خانواده، جامعه و جهان مىرنجد. این دو اصل از اصولِ موضوعه و ملاک براى ارزیابى عملکردها و رفتارها و دیگر اصول دانسته مىشود، و حجّیّت آنها از دلیل بىنیاز است. استوارى آنها به حدّى است که هر امرى متضاد با خود را از هستى ساقط مىکند. بر اساس این دو اصل و نیز بر محور پیام قرآن که پاداش احسان جز احسان نباید باشد، در جامعهاى که نرخ تورّم همچنان رو به فزونى مىرود، لازم است در قرضالحسنهها و وامها، هنگام بازپرداخت، محاسبه نرخ تورّم منظور شود، و قرضالحسنه بر اساس قدرت خرید پول و ارزش زمان پرداخت آن انجام گیرد تا این سنّت ارزنده و نیک در جامعه پایدار بماند، و نیکوکاران از این ناحیه، جز در مواردى که خود آگاهانه به آن اقدام کنند، به ستمى ناخواسته گرفتار نیایند، و پاداش نیکوکارى خود را از دست رفتن توان قدرت خرید پول، و ناتوانى و درماندگى نیابند، و تهیدست و بىچیز نشوند.
7. مسأله گردآورى پساندازها و سرمایهگذارى براى طرحهاى بزرگ تولیدى، و ایجاد اصلاحات زیربنایى و سامانیابى اقتصادى در نظام اسلامى به وسیله عقدهایى چون شرکت، مضاربه، جعاله، مزارعه و مساقات قابل حل است، و در این میان، عقد شرکت، شیوهاى عادلانه و اساسى است که هر گاه به گونهاى واقعى از آن استفاده شود، بازده و رشد اقتصادى حاصل از آن بسى بیشتر از نظام ربوى است. با برنامهریزى درست و معرّفى نهادها و افراد به وسیله دولت و با نظارت و کنترل مناسب و اصولى مىتوان افزون بر بانکها، شرکتهاى تعاونى سرمایهگذارى را پدید آورد، و از این طریق، گذشته از ایجاد اشتغال، به اهداف بزرگ اقتصادى دست یافت، و رشد افراد جامعه را به گونهاى همگون و بر اساس حقّ آنان تأمین کرد. آرزوهاى مردم کمدرآمد و صاحبان پساندازهاى اندک، شکلگیرى واقعى چنین شرکتها و بانکهایى است؛ امینان دلسوزى که سپردههاى آنان را در روندى سودآور و بسامان و هدفمند به کار اندازند و منافع آنان در جامعه پاس داشته شود.
طبیعى است که این امر در مواردى ممکن است با خطرهایى همراه باشد، و به شکستهایى بینجامد، و در نتیجه، سرمایهها و اندوختههاى مردم تلف شود. در چنین مواردى، دولت اسلامى پشتوانه این امر است، و ضامن پرداخت مالى که به حیات آنها قوام دهد.
پىنوشتها
________________________________________
1. یَمْحَقُاللّهُ الرَّبا (بقره (2): 276. خدا مال ربا را نابود مىکند.
ـ امام على علیهالسلام : «اذا اراداللّهُ بقریةٍ هلاکا، ظَهَر فیهم الرّبا؛ چون خدا هلاک [مردم] آبادى را بخواهد، در میان ایشان رباخوارى رایج مىشود». (ترجمهالحیاة ج 5، ص 620)
2. یَمْحَقُاللّهُ الرِّبا، ... و اللّهُ لا یُحِبُّ کلَّ کفَّارِ أثیمٍ. بقره (2): ص 276 خدا مال ربا را نابود مىکند و ... و خداوند ناسپاسان و بزهکاران را دوست نمىدارد.
3. فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَب ... أخذِهم الرّبا و قد نُهُواعنه و أکْلِهِم اموالَ النّاسِ بِالْباطلِ. نساء (4): 160 و 161. به سبب ظلمى که از یهودیان سرزد، نعمتهاى پاکیزه و حلال را بر آنان حرام کردیم،... و نیز بدان جهت که به رباخوارى پرداختند، با آن که از آن منع شده بودند، و به شیوههاى نادرست اموال مردم را در اختیار گرفتند.
4. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «شرّالمکاسب کَسبُالرّبا؛ بدترین کسبها، کسب ربا است». (ترجمه الحیاة: ج 5، ص 602)
5. امام باقر علیهالسلام : «اخبثُ المکاسبِ کسبُالرّبا؛ پلیدترین کسبها، رباخوارى است». (همان، ص 607)
6. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «إنّ اخوفَ ما أخافُ على اُمّتى من بعدى ... الرّبا؛ یکى از ترسناکترین چیزى که درباره اُمتم از آن بیمناکم، ... ربا است». (همان، ص 608 و 609)
7. یا ایُّهاالذّینَ آمنوا، اتّقوااللّهَ و ذَرُوا ما بَقِىَ مِنَالرّبا، إنْ کُنتُم مؤمنینَ. بقره (2): 278. اى مؤمنان! از خدا بترسید، و رباى باقیمانده را واگذارید [و فقط اصل مال خویش را بگیرید]، اگر [بهراستى [مؤمنید.
8. الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا ... قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا. بقره (2): ص 275. کسانى که ربا مىخورند، ... گویند: داد و ستد نیز مانند ربا است.
ـ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «... إنَّ القومَ سَیَفْتِنُونَ بعدى بأموالهم، ... و یستحلُّونَ حراماللّه بالشّبهاتِ الکاذبة و الاهواءِ الساهیةِ، فیستحلّونَ ... الرّبا بالبیع؛ ... پس از من این قوم [مسلمان] با اموالشان آزموده مىشوند ... و با شبهههاى کاذب و هواهاى اغفالکننده، حرام خدا را حلال شمارند؛ پس ... ربا را با [کلاه شرعى در] معامله برخود حلال کنند». (ترجمه الحیاة، ج 5، ص 609)
9. امام على علیهالسلام : «واللّهِ الرّبا فى هذهالاُمّةِ اَخفى من دبیب النملِ على الصفا. (محمدباقر مجلسى: بحارالانوار، ج 100، ص 117) به خدا سوگند! ربا در میان مسلمانان، پنهانىتر از خزیدن مورچه روى سنگ صاف است.
10. امام صادق علیهالسلام : «فحرّماللّهُالربا، لَتِفرَّ النّاسُ عَنِالحرامِ الى التّجاراتِ، و الى البیعِ و الشراءِ ... خداوند ربا را حرام کرد تا مردم از حرام به کسب و کار روى آورند و به خرید و فروش بپردازند». (ترجمهالحیاة، ج 5، ص 610)
11. امام رضا علیهالسلام : «علّةُتحریمِالرّبا ... رغبةُالنّاسِ فى الرّبح؛ علّت تحریم ربا ... تمایل یافتن مردم به سودخوارى است». (همان، ص 610 و 611)
12. امام رضا علیهالسلام : «علةُتحریمِالرّبا ... ذهابُ المعروف، ... و ترکهمُالقرض؛ علّت تحریم ربا ... بر افتادن کار خیر ... و ترک قرض دادن به نیازمندان است». (همان)
13. امام رضا علیهالسلام : «علةُ تحریمُالربا لما فیه من فَسادِالأْموالِ ... فبیعُ الرّبا و شراوه وَ کَسٌ على کلّ حال، على المشترى و البایع؛ ... علّت حرام بودن ربا ... این است که مایه تباهى اموال مىشود. ... خرید و فروش ربوى در هر حال به زیان خریدار و فروشنده خواهد بود». (همان)
14. امام رضا علیهالسلام : «... علةُ تحریمِالرّبا ... لما فى ذلک منالفساد و الظُّلم؛ ... علّت تحریم ربا ... وجود فساد و شیوع ظلم در آن است». (همان)
15. امام باقر علیهالسلام : «إنّما حَرَّمّاللّهُ الرّبا لئلا یذهبَالمعروفُ؛ ... خدا ربا را از آن جهت حرام کرد که نیکوکارى از میان نرود». (همان، ص 618)
16. امام صادق علیهالسلام : «إنّما حرّماللّهُ عزّوجّل الرّبا لئّلا تمتنعوا عنِ اصطناعِالمعروف؛ ... خداى بزرگ ربا را از آن جهت حرام کرد تا شما از پرداختن به کارهاى نیک باز نمانید». (همان، ص 619)
17. امام صادق علیهالسلام : «... لوکان الرّبا حَلالاً لَتَرکَالنّاس التَّجاراتِ و ما یحتاجُونَ الیه؛ اگر ربا حلال باشد، مردم تولید و تجارت [اصولى و درست] را رها مىکنند، و نیازهاى واقعى خویش و جامعه را از یاد مىبرند». (همان، ص 404)
18. الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ... . بقره (2): 275 کسانى که ربا مىخورند، قوامى روان پریش و رفتارى جنونآمیز دارند.
19. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم به روایت امام صادق علیهالسلام : «لَمّا اُسرِىَ بى الى السّماءِ، رأیتُ اقواما یُرید أحَدُهُم اَن یَقومَ و لا یقدرُ علیه من عِظَم بِطنِه. فقُلتُ: مَن هؤلاء یا جبرائیل؟ قال: هؤلاء الّذین یأکلون الرّبا...؛ چون مرا شبانه به آسمان بردند، کسانى را دیدم که مىخواستند از جاى برخیزند؛ ولى توانایى آن را نداشتند، و این به سبب بزرگى شکم آنان بود. گفتم: اى جبرئیل! اینان کیانند؟ گفت: اینان آن کسانند که ربا مىخوردند». (ترجمهالحیاة، ج 5 ص 617)
ـ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «لَمّا أُسْرِىَ بى إلىالسَّماءِ رأیتُ رجالاً بطونُهم کالبیوت، فیها الحیّات، تُرى من خارج بُطُونهم، فقلتُ: من هُولاء یا جبرائیل؟ قال: هؤلاء آکلةُالرّبا؛ ... چون مرا شبانه به آسمان بردند، مردانى را دیدم که شکمهایى مانند خانه داشتند و در آنها مارهایى بود که از بیرون شکمهایشان دیده مىشد. گفتم: اى جبرائیل! اینان کیانند؟ گفت: اینان رباخوارانند». (همان)
20. امام صادق علیهالسلام : «انّ للرّبا سبعین جزءأ اَیْسَرُهُ اَن ینکِحَ الرجلُ أَمَّه فى بیتِاللّهِالحرام ... [گناه و پلیدى [ربا داراى هفتاد جزء [= درجه] است، که سادهترین آنها چنان است که مردى با مادر خویش در خانه خدا درآمیزد». (همان، ص 608)
21. فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ. بقره (2): ص 279. و اگر چنین نکنید [و دست از رباخوارى برندارید]، اعلان جنگ با خدا و رسول خدا بدهید.
22. امام على علیهالسلام : «لَعَنَ رسولُاللّه صلىاللهعلیهوآلهوسلم الرّبا، و آکلَه، و بایعه، و مشتریَه، و کاتبه، و شاهدیه؛ ... پیامبر خدا، ربا و خورنده و خریدار و فروشنده و نویسنده و گواهان آن را لعنت کرده است». (همان، ص 612)
23. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «من أخذ الرّبا وَجَبَ علیهالقْتَلُ؛ ... هر کس ربا گرفت، کشتن او واجب است». (همان)
24. امام صادق علیهالسلام : «... عن ابنبکیر قال: بَلَغَ اباعبداللّه علیهالسلام عن رجلٍ، أنّه کان یأکُلُالرّبا، و یُسَمّیه اللّبا، فقال: لئن أمکَنِنى اللّه منه لاضرِبَنَّ عُنقَه؛ ... به امام صادق علیهالسلام خبر رسید که مردى ربا مىخورد و آن را «لِبا» (فله، آغوز) مىنامد. فرمود: «اگر خدا مرا بر او قدرت مىداد، گردن او را مىزدم». (همان، ص 613)
25. امام باقر علیهالسلام : «یُستتابُ آکلالرّبا، کما یُستتابُ من الشرک؛ ... ربا خوار را چنان باید توبه داد که مشرک را توبه مىدهند». (همان، ص 614)
26. مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضا حَسَنا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ. حدید (51): 11 کیست آن که خدا را قرض بایسته دهد تا آن که خدا توانمندىاش را دو چندان سازد، و پاداشى کریمانه برایش منظور دارد.
ـ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «... و من اَقرضَ ملهوفا فأحسن طِلْبَتَه ... أعطاهُاللّه بکلِّ درهمٍ اَلفَ قنطار منالجنّة؛ هر کس به نیازمند ورشکسته مالى وام دهد، و به نیکى باز پرداخت آن را بخواهد، ... خداوند براى هر درهمش، میلیونها برابر، از بهشت به او مىدهد». (الحیاة، ج 6، ص 97)
27. امام صادق علیهالسلام : «جمیل بن درّاج قال: قلت له: ... انّا نخالطُ نفرا من اهلالسوادِ فنقرضُهمالقرضَ، و یَصرِفونَ الینا غلاّتهم فنبیعَها لهم باَجر و لنا فى ذلک منفعة ... فقال: لابأس ... . جمیل بن دّراج مىگوید: به امام صادق علیهالسلام گفتم: ما با گروهى از روستائیان معاشرت داریم و به آنان قرض [وام بدون بهره] مىپردازیم: از این رو آنان محصولاتشان را نزد ما مىآورند، و ما با درصدى کارمزد براى آنها مىفروشیم، و از این کار سود مىبریم. امام علیهالسلام فرمود: اشکالى ندارد. (حرّ عاملى: وسائلالشیعه، ج 3، ص 106)
28. لَیُنفق ذوسَعَةٍ مِنْ سَعتِه. طلاق (65): 7. هر کس توانایى مالى [و امکانات اقتصادى] دارد، باید از دارایىهاى خود [به افراد ناتوان و کمدرآمد] انفاق [= کمک بلاعوض] کند.
29. مانند مواردى که در اثر پارهاى از بحرانهاى اقتصادى، کیان نظام اسلامى به خطر افتد یا به سبب وضعیّت خاص جامعه و نظام ربوى حاکم بر روابط بینالمللى، چارهاى جز به کارگیرى آن باقى نماند. در این موارد تا زمانى که موقعیّت بحرانى حاکم است، بر اساس روایات اضطرار مىتوان به طور موقّت وجود ربا را در نظام اقتصادى و بانکى پذیرفت.
پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «رُفع عن اُمّتى ... ما اضطرّوا إلیه؛ هر گاه مردم چارهاى جز ارتکاب حرام نیابند، حکم حرمت از آنان برداشته مىشود. (محمد رىشهرى: میزانالحکمه، ج 8، ص 426)
پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم : «کلّما اضطّرالیه العبد فقد احلّهاللّه له، و اَباحه أیاه؛ به آنچه انسان مضطر شود، خداوند آن را برایش حلال مىکند، و آن را براى او مباح مىگرداند. (همان، ج 5، ص 496)
30. امام على علیهالسلام به روایت امام صادق علیهالسلام : «لیسَ بینَ الرجلِ وَ وَلَدِهِ ربا؛ بین پدر و فرزند ربا جایز است. (حرّ عاملى: وسائلالشیعه، ج 12، ص 436)
ـ امام صادق علیهالسلام : لیسَ ... بینَالمرأةِ و بینَ زَوْجِها ربا؛ بین زن و شوهر ربا نیست. (همان، ص 437)
31. امام باقر علیهالسلام : «من اقرض رجلاً ورقا فلا یشترط الاّ مثلها، ... و لا یأخذ منکم رکوب دابة او عاریة متاعٍ، یشترط من اجل قرضه؛ هر کس به فردى پول قرض دهد، جز مثل آن را نستاند، ... و نمىتواند به سبب قرضى که داده است، استفاده از وسیله نقلیه وامگیرنده، یا عاریهگرفتن کالایى را از او شرط کند. (همان، ج 13، ص 106)