از ابتدای قرن نوزدهم ادبیات دوره رمانتیک فرانسه‘ که به ادبیات رمانتیک انگلیسی نزدیک بود و این مراتب هم بطور متقابل بود‘ متوجه ادبیات جوان آمریکا و مؤلفین نوپرداز وگاه نامتعارف آن میشود ونسبت به آن شور و شوق وافری از خود نشان می دهد و حتی معرف آن در اروپا میشود. مقاله حاضر به بحث و بررسی این روند و نیز اهمیت آن بر ادبیات فرانسه می پردازد ودر این رهگذر ملاحظاتی چند در خصوص شناخت و تأثیر ادبیات شرقی را‘ که موجد و بانی آن نیز خاورشناسان بوده اند‘ ارائه میکند. جادارد که زمینه اخیر ‘ که بیشتر در رساله های دانشگاهی غرب مورد بررسی و تحقیق بوده است ‘ در کشور ما نیز جایگاه مختص خود را بیابد و اهمیتی را که شایسته آن است کسب کند.