آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۲۰

چکیده

یکی از قالب های کلاسیک شعر فارسی ((قصیده))است که از دیرباز کاربرد فراوانی جهت ابراز عقیده شاعران داشته است و یکی از انواع آنها قصیده((مدحیه))به شمار میرود.قصاید را از دیدگاه عناصر تشکیل دهنده آن میتوان به پنج بخش عمده تقسیم بندی نمود: 1. تشبیب(نسیب= تغزل) 2. تخلص(گریزازتشبیب به نام ممدوح) 3. متن 4. شریطه 5. تخلص(نام هنری شاعر) چنانکه از عنوان این مقاله برمی آید بحث ما بر روی ((شریطه)) (دعای تأبید) است که معمولاً در مقطع بیشتر قصاید رایج است . شریطه آنست که شاعر برای ممدوح خود عمر جاودانی طلب کند و یا متضمن دعا برای ممدوح و نفرین برای دشمن او باشد. این دعا را چون غالباً به اموری جاودانی و اصولی تغییرناپذیر مشروط و وابسته می کنند بدین جهت آن را((شریطه))نامیده اند. بنابراین شاعران برای رسیدن به این مقصود‘قصیده خودرا با ((حسن مقطع)) و پایانی امیدبخش به پایان برده و سعی داشته اند که با انتخاب موارد و اصولی که در نفس خوانندگان بیشتر کارگر افتد از ترفندها و شگردهای جالب و نو در این بخش بهره گیرند. بررسی و تتبع درین قسمت نشان میدهد که سرایندگان به اصول وموارد زیر بیشتر توجه داشته ودلبستگی نشان داده اند‘قضا و سرنوشت‘احکام الهی‘فلک و اصطلاحات نجومی‘خورشید و ستارگان‘اصول دستور و زبان(صرف و نحو) توالی اعداد‘عناصر پایداری که بنیادجهان بر آنها استوار است و غیره... به عنوان نمونه آمده است که ای ممدوح من(سلطان)تا زمانی که دور تسلسل در فلسفه باطل است و یا تا زمانی که در زبان عربی پاسخ نفی((لا)) است و آری ((نعم)) است و یا تا زمانی که خورشید پرتوافکنی میکند تو جاویدان و کامروا باشی و دشمنانت خوار و سرافکنده و نابود باشند... مثال از فرخی‘ همیشه تا دل آزار مرد جای وفاست چنانکه هست صدف جای لؤلؤ شهوار امیرعالم عادل به کام خویش زیاد زبخت شاد و زملک وزعمر برخوردار نصیب او طرب و عیش زین مبارک عید نصیب دشمن او ویل و وای و نالة زار

تبلیغات